آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد خدارحمی» ثبت شده است

۱۰
مهر

1-خرد

خرد به معنای آن است که در رابطه مسلط باشید،در غیر این صورت در موضع ضعف خواهید بود،زیرا می بایست بدانید که چه موقعیتی را ندارید و برای کسب آن تلاش نمایید و اگر دارای موقعیت هستید آن را ارتقا دهید

2-شناخت اصول

مذاکرات موفق، مذاکراتیست که چهارچوب 2 طرف شناخته شود و گذر از خط قرمز یکدیگر رخ ندهد،زیرا گذر از خط قرمز مرگ یک مذاکره است.

3-تغییر نظام اجتماعی

در گذشته تنها ستون ارتباطات اعتماد بود،اما در این روزگار ،اعتماد پاسخ گو نیست،بلکه تخصص در حرفه امری چشمگیر است و کسب منفعت در همین حوزه موج میخورد.

4-منابع قدرت انسانی

شکل گیری هدف زمانی شکل میگیرد که اولویت های ارتباطی به وجود می آید، پس از شناخت اولویت می توانیم به درک درست از هدف،مفهوم،انگیزش و نوع نگرش مخاطبان برسیم

5-مبانی تحلیل

نوع کنش،نوع سخن،نوع رفتار،برخورد و بازخورد از جانب مخاطب ما،در طول مذاکره می بایست تحلیل گردد.زیسرا با علم بر این امر می توانید مسیر مذاکره را کارگردانی نمایید.

6-طرز نشستن

اقتدار حالتی ست که سنگینی فرد بر جایگاه است ،در مذاکرات خاص این فرد می تواند آدم سخت و پیچیده ای باشد و نمی شود با برخوردهای سنجیده بدون پیش فرض با او برخورد کرد،اصولا این شخص خود را بروز نمی دهد و اجازه می دهد دیگر اشخاص لب به سخن بگشایند.

7-جرات ورزی جهت بیان افکار

اطمینان از آنکه می توانید کمک های شایان توجهی به گفت و گویی خاص بکنید،باعث تفاوت میگردد.از این رو پیشاپیش از نظرات و احساسات خود مطلع شوید تا آن ها را به طور موثر به دیگران انتقال دهید.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۶
مهر


9روش تحلیل بازار یابی و فروش که هر مدیری باید بداند
انجام تحلیل‌های بازاریابی و فروش برای کارهایی مثل شفاف‌سازی بینش تجاری، افزایش درآمد و سود و همچنین بهبود وجهه‌ی برند یک ضرورت به حساب میاد. با کمک یک تحلیل درست، شما می‌تونید بازارهای جدید، مخاطبان جدید، مناطق توسعه جدید و… رو به دست بیارید. اما چه نوع تحلیلهایی رو باید انجام داد؟ در اینجا من می‌خوام ۹ تا از انواع تحلیل که هر مدیری برای موفقیت و رشد کسب و کارش باید بدونه رو ذکر کنم. پس اگر به دنبال توسعه و موفقیت کسب و کارتون هستید، بهتون پیشنهاد می‌کنم این مطلب رو از دست ندید.
1.تحلیل نیازهای برآورده نشده
کسب و کار یعنی مواجه شدن با نیازهای مشتریان. تحلیل نیازهای برآورده نشده یعنی فهمیدن اینکه آیا نیاز برآورده نشده‌ای در اطراف محصول، سرویس یا مارکت شما وجود داره که به وسیله‌ی اون بتونید رضایت و درآمد از مشتری رو افزایش بدین. از ابزارهای مفید برای این‌کار میشه به نقد و بررسی محصولات، بررسی کیفی، گروه‌های متمرکز و مصاحبه‌ها اشاره کرد. همچنین می‌تونید برای آشنایی با کلمات جستجو شده توسط کاربران از ابزار “گوگل ترندز” هم استفاده کنید.
نکته: امروزه دیگه سوال پرسیدن از کاربران سختی نداره. می‌تونید فرم‌ها یا گروه‌‌های متمرکز بسازید یا حتی از کاربران بخواید که صفحه فیس‌بوکتون رو لایک کنن یا بهتون بازخورد بدن.
2.تحلیل اندازه بازار
اگر اندازه‌ و پتانسیل بازاری که می‌خواید درش مشغول به کار بشید رو ندونید، پیش‌بینی دوام و پایداری کسب و کارتون هم کار چندان سختی نیست!!!
تحلیل اندازه بازار یعنی اینکه بررسی کنید و ببینید که فلان بازار چقد برای محصول یا سرویس شما اندازه و پتانسیل داره و پتانسیل رشد در این بازار چقدره. بازار رو می‌شه از لحاظ مواردی مثل حجم (چند واحد از یک محصول یا سرویس فرخته می‌شه)، ارزش (میزان پولی که در بازار هزینه می‌شه) و تناوب (چند وقت به چند وقت یک محصول به فروش می‌رسه) اندازه گیری کرد. برای اندازه‌گیری حجم بازار می‌تونید از دیتاهای دولتی، اطلاعات انجمن تجارت، اطلاعات مالی از رقبا و نظرسنجی از مشتریان استفاده کنید.
نکته: بزرگی یک بازار، نمی‌تونه دلیلی بر سودآور بودنش باشه. به خصوص اگر اغلب مشتریان که یک محصول یا سرویس رو می‌خوان در حال حاضر یک نمونه از اون رو دارن و مایل به خرید نمونه دیگه نیستن.
3.پیش‌بینی تقاضا
برای موندن در کورس رقابت، پیش‌بینی تقاضا یکی از ضروریات هست. پیش بینی تقاضا یعنی تخمین تعداد محصول یا سرویسی که مشتریان مایل به خریدش هستن. پیش‌بینی تقاضا چیزی فراتر از حدس‌های آکادمیک هست و به اطلاعات گذشته و حال فروش از بازارسنجی نیاز داره. تکنیک‌های تحلیل مثل تحلیل سری‌های زمانی می‌تونه مفید باشه.
نکته: اطلاعاتی که ازش برای پیش بینی تقاضا استفاده می‌کنید باید واضح و دقیق باشن. اگر اینطور نباشه، نتایج درستی به دست نمیاد و می‌تونه به کسب و کار رو به مسیر نادرست هدایت کنه.

4.تحلیل روند بازار
هر کسب و کار باید روند و جهت بازاری که درش مشغول به کار هست رو بدونه. تحلیل روند بازار یعنی اینکه متوجه بشید که آیا یک بازار در حال رشد، راکد یا در حال نزول هست یا نه و این پروسه چقدر سریع داره اتفاق می‌افته. دونستن اندازه بازار هم مهمه اما دونستن اینکه بازار در حال صعود یا نزول هست هم حائر اهمیته. برای مانیتور کردن روند بازار می‌تونید بعضی از آزمایشات کسب و کار یا سناریو‌های تحلیلی رو انجام بدید تا ببینید که بازار چه چیزی رو می‌پسنده و این مورد چطور روی کسب و کار و رشد، راکد بودن و رشد بازار تاثیر می‌گذاره. نظرسنجی از مشتریان یا گروه‌های متمرکز هم می‌تونن مفید باشن.
نکته: در مورد محیط خارجی مثل تغییر قوانین و انتظارات اجتماعی همیشه آگاهی داشته باشین.
5.تحلیل غیرمشتری‌ها
به طور سنتی ما می‌گیم که باید مشتریان رو فهمید و در نهایت پی برد که اونها چطور مشتریانی هستن و افراد بیشتری هم مثل اونها پیدا کرد. اما گروه دیگه‌ای هم وجود دارن که اهمیت به خصوصی دارن. غیر مشتری‌ها!!! تحلیل غیرمشتری‌ها یعنی اینکه متوجه بشید که چه افرادی در حال حاضر مشتری شما نیستن و در مورد محصول، سرویس یا برند شما فکر می‌کنن. با شناسایی افرادی که از شما خرید نمی‌کنن، می‌تونید بازارتون رو به وسیله اون افراد توسعه بدین. اگر می‌خواید بدونید که چرا افراد از محصول یا سرویس شما استفاده نمی‌کنن، باید ازشون بپرسید، مصاحبه کنید، پرسشنامه بفرستید و از گروه‌های متمرکز استفاده کنید.
نکته: با استفاده از قدرت شبکه‌های اجتماعی امروزه خیلی راحته که از افرادی که مشتری‌تون نیستن بازخورد بگیرید.
6. تحلیل رقبا
کسب و کار شما قطعا نمی‌تونه در یک محیط بسته وجود داشته باشه. تحلیل رقبا برای بازاریابی و برنامه‌ریزی استراتژیک با شناسایی اینکه رقبای اصلی شما چه کسانی هستن، جایگاه اونها در بازار و در ارتباط با کسب و کار شما کجاست اهمیت داره. با فهمیدن نقاط ضعف و قدرت اونها، می‌تونید فرصت‌هایی رو برای بهره‌بردازی و شروع حرکت جدید شناسایی کنید. روش‌های زیادی برای جمع‌آوری اطلاعات رقبا وجود داره. از جمله روزنامه‌ها و مجلات تجاری، گزارشات سالیانه، بروشور محصولات و فعالیت‌های بازاریابی. حتی می‌‌تونید از یکی از دوستان، اعضای خانواده یا… بخواید که یکی از محصولات رقباتون رو خریداری کنه و شما تجربش در استفاده از اون محصول یا سرویس رو جویا بشید.
نکته: مفید‌ترین ترفند برای تحلیل رقبا اینه که دست به کار بشید! کاری که اکثر کسب و کارها انجامش نمیدن.
7.تحلیل قیمت
چی می‌شه اگر بدونید مشتریان در قبال محصول یا سرویس شما دقیقا و هرچند مدت، چقدر پول می‌پردازن؟ هدف تحلیل قیمت هم دقیقا همین هست. یعنی تحلیل قیمت با حساسیت در بخش‌های مختلف بازار. تحلیل قیمت به خصوص در بازارهای رقابتی می‌تونه بسیار مفید باشه. تحلیل قیمت نیازمند داده‌کاوی و توسعه‌ی الگوریتم‌ها و مدل‌های پیشبینی‌گرایانه‌ست. همچنین گاهی اوقات لازم هست که از چندین آزمایش هم‌زمان هم استفاده کنید تا متوجه بشید در موقع تغییر قیمت دقیقا چه اتفاقی می‌افته.
نکته: اگر برای بهبود دادن گردش مالی‌تون از روش‌های تحلیل قیمت استفاده می‌کنین، حتما درنظر داشته باشید که مشتری‌هایی که دارند مبلغ بیشتری می‌پردازند باید احساس رضایت بیشتری داشته باشند، پس حتما ارزش مشتری رو افزایش بدید.
8.تحلیل کانال‌های بازاریابی و فروش
برای بازاریابی و فروش محصول و سرویس، کانال‌های زیادی وجود داره. تحلیل کانال‌‌های بازاریابی و فروش بهتون اجازه می‌ده که به کانال‌های مختلف دسترسی پیدا کنین و متوجه بشید که کدومشون از همه موثرتره. به احتمال زیاد می‌شه از طریق کانال‌های مختلف، به بخش‌های مختلفی از بازار دسترسی پیدا کنین اما باید بدونین که کدومشون بهتر کارساز هستن و کدوم کارایی ندارن. برای هر کدوم از کانال‌های بازاریابی و فروش و پتانسیل‌های بلااستفاده‌‌ی کانال‌ها، باید یکسری نرخ تبدیل رو مشخص کنید تا بدونین کانال‌هاتون دقیقا چه خطی رو دنبال می‌کنن.
نکته: تحلیل کانال‌های بازاریابی و فروش، قطعا به صورت آنلاین آسونتر هست. کانال‌های آنلاین، دیجیتالی هستن و اغلب تحلیل‌ها در پلتفرم‌های بازاریابی و فروش انجام می‌گیرن.
9.تحلیل برند
برند مهمه. هدف از تحلیل برند مشخص‌کردن نقاط قوت شما در مقایسه با رقباست. برند چیزی فراتر از لوگو یا ردای تجاری هست. برند یعنی وجهه و احساس محصولات شما و چیزی که اونها به مشتری ارائه می‌دن. این نکته حائر اهمیته که بدونید مشتریان چطور برند شما رو درک می‌کنن. چون اینکار روی تصمیم‌گیری و هدایت استراتژیک تاثیر می‌گذاره. دیتاهای لازم برای تحلیل برند رو می‌تونید از مکان‌های مختلفی مثل مکالمات سرویس مشتریان، مکالمات فروش، انجمن‌ها، وبلاگ‌ها، سایت‌های نقد و بررسی و شبکه‌های اجتماعی بدست بیارید.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۶
مهر

مقدمه

یکی از تاکتیک های مهم متقاعد کردن مشتریان آگاه امروزی که حق انتخاب آنان به علت گسترش رقابت، پیوسته رو به افزایش است، ترویج (PROMOTION) است که خود از پنج ابزار تبلیغات، پیشبرد فروش، روابط عمومی، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم تشکیل می‌شودازطرفی، باتوجه به بالارفتن ارزش وقت و لزوم مدیریت زمان برای نیل به اهداف بنگاههای اقتصادی و همچنین اثربخشی بیشتر شیوه های ارتباطی دوطرفه (نظیر فروش شخصی و بازاریابی مستقیمدر این مقاله، به یکی از کانال های بازاریابی مستقیم یعنی بازاریابی تلفنی پرداخته شده است.
بازاریابی تلفنی
 اگر بدون وقت قبلی به محل استقرار مشتری مراجعه کنید، زمان زیادی را در راه صرف می‌کنید و امکان دارد طرف در محل حاضر نباشد و یا اینکه ممکن است مدتی را در انتظار باشید ولی بازهم شما را نپذیردپس بهتر است ملاقاتهای حضوری حتی الامکان با وقت قبلی باشدتلفن را دست کم نگیریداز تلفن استفاده کنیداین وسیله سرعت کار شما را افزایش می دهد و اگر هم مشتری نبود زمان اندکی را از دست داده ایدبدانید که تلفن برای شروع ارتباط بسیار مناسب است (مگر برای مشتریان قدیمی که با تلفن سفارش می دهند).
برای برقراری ارتباط با افراد مهم یکی از بهترین زمانهای تماس تلفنی، صبح زود است و یکی آخر وقت که منشی‌ها رفته اندمنشی ها بسیار خوب هستند اما باید پذیرفت که بعضی از مواقع مانع برقراری تماس می‌شوندباید تکنیک‌های بازاریابی تلفنی را یاد بگیرید و از آنها استفاده کنید.
 به موارد زیر توجه کنید و آنها را به کار ببرید:
ـ کار با تلفن باید هدفمند باشد؛
قبل از گرفتن شماره، خود را کاملاً آماده کنیداین آمادگی شامل سرحال بودن، به کاربردن عبارات کلیدی مثبت نظیر اینکهالان می‌خواهم یک بازاریابی تلفنی موفق داشته باشمآراسته بودن، لبخند زدن، فراهم بودن ابزار کار نظیر قلم، اطلاعات موردنیاز و... می‌شودمعطل گذاشتن مشتری برای پیدا کردن خودکار، آمار و... پسندیده نیستاطمینان داشته باشید تمام ارقام و مدارک به روز است؛
صبح زود شروع کنید، کسب و کار از ساعت شروع می شود، ضمن اینکه خیلی از مدیران موفق قبل از ساعت صبح در محل کارشان حضور دارندسحرخیز باش تا کامروا شوی؛
یک عدد آئینه روی میزتان قرار دهید تا در هنگام مکالمه به آن نگاه کنید و لبخند بزنیدحالت چهره شما در صدایتان منعکس می‌شود، به یاد داشته باشید که در بازاریابی تلفنی تنها سلاح شما صداست، پس این سلاح را درست به کار گیرید؛
برای هر یک از مکالمات تلفنی خود از قبل برنامه ریزی کنید، اول تمام مکالمه را در ذهنتان تمرین کنید، مجسم سازید که پیشاپیش در این کار موفق شده‌اید و حالا فقط می‌خواهید این موفقیت را تکرار کنید؛
نام مخاطب را پرسیده و درست تلفظ کنید؛
در مذاکرات تلفنی مهم، ایستاده صحبت کنیددر این صورت آدرنالین بیشتری از مغز ترشح می شود و تسلط شما را بالا می برد؛
دست نوشته داشته باشیدمتنی را از قبل آماده کنید تا در شروع مذاکرات از آن استفاده کنیداین متن باید شما و شرکت را معرفی کند، مقصود شما را از تلفن زدن بیان کند و مزایای محصول و وجه تمایزتان را نشان دهدچنان ماهرانه از متن استفاده کنید که طرف مقابل متوجه روخوانی‌تان نشود؛
مشتری باید در تن و لحن صدای شما شادابی را احساس کندمعایب تلفن به عنوان یک عامل ارتباطی شامل فقدان ارتباط چشمی و احتمال آماده نبودن طرف مقابل یا منحرف شدن توجه او به دلیل سایر فعالیتها (یا شلوغی خیابان در صورتی که فرد در خیابان  باشدمی‌شودلذا تمام این نقایص را باید صدای گرم و جذاب شما جبران کند؛
ـ با مشتری گفتگو کنید نه اینکه به طور یک جانبه مطالبی را به آنها بگویید؛
برای وقت مشتری ارزش قائل شوید و در صورت عدم تمایل او وقت دیگری را برای مذاکره درخواست کنید؛
حوصله داشته باشید؛
در هنگام صحبت با تلفن چای نخورید، سیگار نکشید، روزنامه نخوانید و... و حواس خود را فقط روی گفتگو متمرکز کنید؛
بی جهت روی بعضی از مواضع پافشاری نکنید؛
به آداب و اعتقادات طرف مذاکره کننده احترام بگذارید؛
تلفن را درست نگه دارید تا صدای شما واضح باشدکلمات را واضح و با تلفظ صحیح به کار ببرید؛
تصویر درستی از خود ارائه دهید، نه خود را کوچک بشمارید و نه غلوآمیز صحبت کنید؛
با سرعت مناسب صحبت کنید، به طوری که تاثیر خوبی داشته باشد؛
اگر در مکالمه‌های تلفنی طرف مقابل شما فریاد می‌کشد و سر شما داد می‌زند، هرگز مقابله به مثل نکنیدبلکه آرام و نرم و با ملایمت صحبت کنید، در این گونه مواقع هم بهتر است بایستید و به مکالمه ادامه بدهید؛
شاید طرف صحبت شما سوالهای غیرمرتبط و یا حتی خصوصی مطرح کند، خونسرد باشید و عصبانی نشوید، مدیریت ارائه اطلاعات داشته باشید، لازم نیست به همه سوالها پاسخ دهید، گاهی خود را به نشنیدن بزنید و مجدداً موضوع اصلی را پیش بکشید و گاهی هم شوخی کنید و سوالها را با ظرافت رد کنید به هرحال، سعی کنید مؤدبانه برخورد کنید و با سیاست و بازی با لغات مکالمه را به اتمام برسانیددرهمه حال مواظب شخصیت مشتری باشید، یادتان باشد هدف بازاریابی، رسیدن به تعامل است نه مشغول شدن به تقابل، که نتیجه مثبتی برای کسب و کار ندارد؛
مراقب کلام خود باشید، و در حذف کلمات کلیشه‌ای و عباراتی که تکیه کلام شما شده‌اند ولی خیلی پسندیده نیستند تلاش کنیدخانمها از اصطلاحات مردانه و آقایان از اصطلاحات زنانه نباید استفاده کنند؛
هدف از بازاریابی تلفنی گرفتن وقت از مخاطب برای ملاقات حضوری است، لذا از ارائه اطلاعات زیاد خودداری کنید،‌ در ملاقات حضوری شما علاوه بر صدا، ابزارهای دیگری هم برای تاثیرگذاشتن بر مشتری دراختیار دارید نظیر زبان، تاثیرات تیپ ظاهری، نمونه کالا، کاتالوگ، فیلم و... ، لذا هدف اساسی‌تان گرفتن وقت ملاقات باشد.
صدایتان را ضبط کنید و به آن گوش دهید، این کار باعث می‌شود تا عیوب کارتان را پیدا کنید و با تمرین و مهارت آنها را برطرف سازید؛
سعی کنید سوالها و اعتراضات مشتریان را پیش‌بینی کنید و فهرست سوالهای احتمالی خود را کامل کنیدجوابهای آنها را آماده کنیداین کار میزان آمادگی شما را در مذاکرات بعدی افزایش می دهد؛
حرفه‌ای عمل کنید، از تلفن به عنوان یک وسیله کاری استفاده کنید، زود بروید سر اصل مطلب و از تعارفات کم کنیداختلالاتی را که مکالمات تلفنی در کارتان ایجاد می‌کند را به حداقل برسانیدوسط حرف مشتری ندوید، مهارتهای سخنرانی و گوش کردن را در خودتان بالا ببریدپرشور باشید، با اعتماد به نفس صحبت کنید، از موضوع اصلی خارج نشوید؛
ویژگی محصولتان را بیان کنید اما این ویژگیها را با منافع و مزایایی که برای مشتری دارد پیوند دهید و تایید دیگران را درجهت بالابردن اطمینان مشتری بیان کنید تا اعتبارتان افزایش یابد؛
یادداشت‌برداری کنید، این کار باعث می شود چیزی را از قلم نیندازید اما مواظب باشید یادداشت‌برداری به مذاکرات شما لطمه نزندتندنویسی را تمرین کنید و نکات کلیدی را یادداشت کنید؛
تعداد تلفن زدن‌هایتان را افزایش دهید، قرار نیست تمام تماسهای شما به قرار ملاقات یا معامله منجر شود اما هر چقدر تعداد تماسهای شما بیشتر باشد و تسلط‌تان بالاتر برود قطعاً تعداد قرارملاقاتها و معاملات هم افزایش می‌یابد، رابطه مستقیم بین مشتری‌یابی امروز و منافع فردا وجود دارد؛
مراحل مشتری‌یابی از طریق تلفن را فراگیریدابتدا توجه طرف مقابل را جلب کنید، سپس خود و شرکت را معرفی کنید، آنگاه از یک عبارت کلیدی مثبت استفاده کنید و با قرار ملاقات گذاشتن مکالمه را به پایان برسانید؛
به منشی‌ها خیلی احترام بگذارید، اینها انسانهای مهمی هستند و می‌توانند دوست شما برای برقراری تماس به مدیرشان باشند یا اینکه مانع شما بشونددر اولین تماسها با منشی جمله‌ای که می‌گویید، امری مؤدبانه و سریع باشد تا او را وادار به حرکت سریع کندنظیر سلام، آقای محسنی، لطفاًجمله شروع نباید از ناحیه ضعف و با عبارات دارای بار روانی منفی مثل ببخشید مزاحم شدم یا خسته نباشید همراه باشد، به علاوه اینکه قاطع و با اعتماد به نفس صحبت کنید و من و من نکنید؛ احترام به منشی‌ها عامل مهمی است.
در کتابهای نویسندگان خارجی تاکید می‌شود که شما برای مشتری وقت ملاقات تعیین کنید مثلاً بگویید سه‌شنبه ساعت بعدازظهر چطور است؟ یا سه‌شنبه ساعت بعدازظهر من آنجا خواهم بود ولی این روش در ایران جواب نمی‌دهد و به مشتری برمی‌خوردبهتر است از او بخواهید وقت ملاقات را تعیین کند سپس به تنظیم وقت بپردازیدیادتان باشد که مشتری رئیس است؛
موفقیت و شکستهایتان را در بازاریابی تلفنی تجزیه و تحلیل کنید و از آنها درس بگیرید، یکی از بهترین معلم‌ها تجربه استهر بار که گوشی را برمی‌دارید باید خود را از نو بسازید اجازه ندهید تکراری بودن امور، شما را خسته کند، بــاید هر روز دوباره درمورد آنچه انجام می‌دهید فکر کنید؛ خلاق باشید؛
در پایان هر مذاکره سعی کنید خیلی کوتاه خلاصه مذاکرات را بیان کنید و برای آن از مشتری تاییدیه بگیرید تا مبادا موضوعی برداشت مشترک نشده باشد؛
سوال کردن در جای درست برای فهمیدن صحیح موضوع، مناسب است و ایرادی ندارد؛
اطلاعات شما از رقبا میزان حرفه‌ای بودنتان را نشان می‌دهد و باعث می‌شود در مدیریت مکالمات تلفنی قویتر عمل کنیداین اطلاعات مربوط به مواردی ازجمله محصولات آنها، قیمتهایشان، بازار هدف‌شان، پور درصد فروش آنها، تعداد نیروی فروش، میزان تخفیف، استراتژی فروش، دید رقبا نسبت به شما و... می شود؛
در پایان مذاکرات تلفنی شما بعداز طرف مقابل، گوشی را زمین بگذارید؛
تاریخ، ساعت، مکان و هدف قرارتان را یادداشت کنید؛
درجلب رضایت مشتری از طریق تلفن کاملاً مهارت پیدا کنیدیاد بگیرید مانند یک نوازنده ماهر که با ساز خود هنرنمایی می‌کند، شما هم با تلفن هنر بازاریابی تلفنی خود را به نمایش گذارید؛
بی تردید در فرایند هر گفتگو ممکن است ایرادهایی از سوی مشتری مطرح شودمسلماً هر ایرادی یک مانع است و باید پاسخی برای آن طراحی شوددر چنین موقعیتی بیهوده دلواپس نشوید، سعی کنید دلواپسی‌های خود را کنترل کنیددر اغلب موارد مشخص شده است که دلایل دلواپسی افراد را می‌توان به نحو زیر طبقه بندی کرد:
الف) 40 درصد دلواپسی های افراد درمورد مسائلی است که هرگز اتفاق نمی افتند؛
ب) 40 درصد دلواپسی ها درمورد چیزهایی است که نمی توان آنها را تغییر داد؛
ج) 12 درصد دلواپسی‌ها درارتباط سلامتی است؛
د) 8 درصد دلواپسی‌ها به طور اصولی صحیح و واقعی‌اند.
بنابراین، میان دلواپسی‌ها باید فرق گذاشت و از آنجا که در تماس تلفنی نسبت به تماس حضوری تنها از کانالهای مشخصی برای ارتباط استفاده می‌کنید، در آن صورت در موقعیتهایی که سرحال نیستید، سریعاً صدای شما حالت درونیتان را منعکس کرده و دلواپسی‌های شما را لو می‌دهدبنابراین، زمانی که ایرادی از شما گرفته می‌شود، دلواپس نشوید و آن را یک حسن نظر تلقی کنید، زیرا درهمین ایرادهاست که مسائل و نیازهای مشتری آشکار می گردد؛
اقدام کنید، بهترین راه برای غلبه بر شک و ترس، حرکت استاقدامات فوق را رعایت کنید و ابزارتان را آماده سازید، با تمرین، ایرادتان را برطرف کنید، مهارتهایتان را بالا ببرید، از دوستانتان بخواهید شما را راهنمایی کنند، به صدای خود گوش کنید و از همه چیز یاد بگیرید اما با تمام اینها تا اقدام نکنید موفق نمی‌شوید، با آمادگی، گوشی را بردارید و شروع کنید؛
فرم مذاکرات تلفنی را تنظیم کرده و تاریخ تماس، ساعت تماس، نام مخاطب، شرکت مخاطب، خلاصه مذاکره و اقدام بعدی که باید صورت گیرد را یادداشت کنیدو در پیگیریها از این فرم استفاده کنید.
بازاریابی تلفنی یکی از کانال‌های بازاریابی مستقیم است که در صورت کسب مهارتهای لازم جهت استفاده صحیح از تلفن میزان توفیق فروشندگان در نیل به اهداف فروش و بازاریابی را افزایش می‌دهددر این مقاله اصول بازاریابی تلفنی جهت استفاده صحیح از زمان و تاثیرگذاری مثبت بر مشتریان موردبررسی قرار گرفته است


  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۶
مهر


Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌های 2 یا 3 نفری‬‎

راههائی برای ورود به جمع‌های 2 یا 3 نفری

معمولاً وقتی دو نفر و یا چند نفر مشغول صحبت هستند نمی‌پذیرند که کس دیگری وارد گفتگوی آنها شود. راه حل:
ـ نزدیک جمع شوید.
نقش مخاطب یا شنونده را بازی کنید.
 ارتباط چشمی.
 نگاه تأییدی.
 فرصت را شکار کنید.
 با جملات کوتاه شروع کنید تا مزاحم شناخته نشوید.البته لازم است که رعایت ادب را بنمایید و متوجه باشید که هر چه باشد تازه واردید و باید حد خود را کاملاً بشناسید و با گوش نمودن دقیق به حرفهای افراد بهترین سخن را بگویید که بتواند به روند بحث کمک کند تا آنها نیز شما را به عنوان عضوی فعال و خودی در بحث بشناسند و قبول نمایند.

Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌‬‎
مراقب بودن به هنگام انتقال و کسب اطلاعات: از مسائل شخصی خود نگویید چرا که به مخاطب دید می‌دهید و همین طور به حدود شخصی او هم وارد نشوید. مراقب خط قرمز‌های افراد باشید و به نواحی حساس (حساسیت­برانگیز) او نزدیک نشوید. یادتان باشد که تفاوت‌های فرهنگی می‌تواند آفتی بزرگ برای ارتباط سالم باشد. اگر بی‌محابا از اطلاعات شخصی خود حرف بزنید به علت تضادهای فرهنگی می‌تواند روند رابطه را مختل نموده و از شما تصویری منفی در ذهن مخاطب باز سازد. در پی کسب اطلاعات شخصی نیز بی‌پروا نباشید و این را بدانید مردم به کسانی که در پی چنین اطلاعاتی هستند اعتماد نمی‌کنند و بالعکس به کسانی که اطلاعات شخصی دیگران برایشان مهم نیست اعتماد نموده و بسیاری از این اطلاعات را مشتاقانه ارائه می‌دهند.

Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌‬‎
به احساسات طرف مقابل توجه کافی کنید: فردی که نسبت به افکار، احساسات و حساسیتهای دیگران بی‌توجه است برای ایجاد روابط مؤثر با موانعی جدی روبه‌روست. بعضی افراد زیاد حساس نیستند و از سخن و رفتار نامناسب دیگران رنجش به دل نمی‌گیرند. بعکس برخی افراد بیش از حد حساسند و به رفتارها بها می‌دهند. به طور کلی می‌توان از بازخوردهای شفاهی و غیرشفاهی اطرافیانمان و عقاید و خلق و خو‌هایشان،از حساسیتها و احساسات آنها با خبر شویم و متناسب با آنچه آنها بر آن تمایل یا عدم تمایل دارند رفتار کنیم و همیشه دوست و طرف رابطه‌ای منطقی، متوجه و فهیم باشیم.
اشتیاق شنیدن پاسخ سؤالات مطرح شده از طرف دیگران
بسیاری مواقع در طول مسیر گفتگو سؤالاتی از ما پرسیده می‌شود که طرف رابطه اصلاً منتظر شنیدن پاسخ آن سؤال از طرف مانیست و کاملاً تمایل دارد که ما در مقابل اشتیاق خود را نسبت به شنیدن پاسخ آن سؤال از طرف رابطه نشان دهیم. این عمل به گرمابخشی در رابطه بسیار کمک می‌کند. پس حتی هنگامی که جواب آن سؤال را می‌دانستید، جواب را نگویید و در مقابل از او مشتاقانه بخواهید که جواب را بگوید.

Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌‬‎
مثلاً وقتی طرف گفتگو از شما می‌پرسد: «باورت نمی‌شه امروز چه اتفاقی برای من افتاد؟» شما باید بگویید: «خب، چی شده، چه اتفاقی افتاده؟» و این نوع برخورد نشاط در رابطه را افزایش خواهد بخشید.
به خاطر سپردن اسامی افراد: هر یک از ما بطور طبیعی خواهان آنیم که در یاد و خاطره دوستان و اطرافیانمان بمانیم و بطور غریزی می‌خواهیم که اطمینان حاصل کنیم که به طریقی در خاطرات افراد شخصی برجسته‌ایم. یکی از نیروهای محرکه‌ی اعتماد به نفس اجتماعی و عمومی شما این است که نام افراد را به خاطر بسپارید. متوجه باشید که نام افراد در حقیقت هویت اشخاص است و بدون آنکه نام آنها را به خاطر بسپاریم نمی‌توانیم با خود آنها نیز رابطه‌ای برقرار کنیم

  • مهدی اصیلی مهابادی
۳۰
شهریور

س 



دیباچه....

از آغازین دوره‌های تمدن بشری ، مقوله‌ی سخن و سخنوری مرکزیت توجه‌ اندیشمندان را به خود داشته است. این مهم چه در رابطه‌ی تنگاتنگی که با تفکر، در ساحت درون دارد و چه در کارکرد بیرونی خودش (در ایجاد ارتباطات)، صاحب هزارتوی پیچیده‌ایست که بشر را به این سمت سوق می‌دهد تا به عنوان یک علم مطمح نظر قرار گیرد. آشنایی هر کس به اصول این علم راهنمای او برای کسب موقعیت‌های بهتر هم خواهد بود.


هر مبحث عقلی در دو دسته‌ی «مستقلات عقلی» و «غیر مستقلات عقلی»جای می‌گیرد.

مستقلات عقلی مباحثی‌اند که نیازی به اثبات ندارند و خود به خود به آنها می‌رسیم؛

غیر مستقلات عقلی مواردی‌اند که نیاز به تحلیل دارند و از این رو علوم در این بخش جای می‌گیرند.

سخنرانی مثل هر مقوله‌ی علمی، صاحب «تعریفی» است که می‌گوید:

سخنرانی،ارائه‌ی کلام است با نگاه راهبری چه برای هزاران نفر و چه برای یک نفر،به گونه‌ای که متکلم یکه‌تاز عرصه‌ی سخن باشد و مثل هر علم دیگری صاحب چهار سرفصل اساسی است:

«موضوع علم»،«مسائل»،«مبادی»،«غایت»

موضوع سخنرانی: سخن؛

مسائل : نقشه‌های دستوری؛

مبادی: چراهایی که پیرامون تکنیکهای آن مطرح می‌شود؛

غایت: راهبری.

 

ارائه‌ی سخن در زمانه‌ی ما بیشتر نیازمند «وقوف به تکنیک» شده‌است چرا که سخنور باید در مدت زمان کوتاهتری بر اساس ماهیتی که برگزیده به مطلوبش دست یابد و این تکنیک‌ها هستند که نقشه‌ای را برای سخن معرفی می‌کنند تا این مسیر آسانتر و دقیق‌تر طی شود. گذشته از آگاهی به تکنیک‌ها در ارائه‌ی سخن، سخنور به شاه‌کلیدی دیگر هم نیازمند است تا به تاثیرگذاری کلامش بیافزاید و این شاه‌کلید چیزی نخواهد بود جز «احساس».

این احساسِ یک کلمه است که به جنسِ آوا و لحن و بیان برآمده از آن رنگ می‌بخشد؛در اینجا باید به شکوه هر واژه برسید و این چیزی نیست که آموزش داده شود، تجربه و دقت در این فرایند است که شما را به پیش می‌برد.

1) ماهیت

برای آماده کردن هر نطقی اولین مرحله‌ای که با آن مواجه هستید، تعیین «ماهیت» کلام است. ماهیت همان نگاه راهبری شماست. مفهومی کاملاً ذهنی که مسیر سخنوری و چگونگی طی این مسیر و نقطه‌ی انتها را برای شما ترسیم می‌کند.ماهیت کلام شما همان منافعی است که برای رسیدن به آن سخن می گویید؛این منافع چه مادی باشند و چه معنوی، تعیین کننده‌ی جنس کلامتان هستند. همه‌ی مفاهیمی که در خلال سخنرانی پرداخت می‌شوند،در حقیقت در خدمت خواسته و منظور اصلی شما می‌شوند. این منظور اصلی معمولاً در سخنرانی مستقیماً بیان نمی‌شود بلکه، در دل موضوعی فرعی گنجانده می‌شود. به بیان واضح، ماهیت چرایی سخن می‌باشد.

 

ماهیت از سه بخش اصلی تشکیل می‌شود: «هدف، شرایط زمانی و مکانی، لذت سخنرانی»

1-1. هدف

اگر هدفتان از سخن گفتن مشخص نباشد، هر اتفاقی در هر لحظه می‌تواند شما را از جریان اصلی سخن دور کند. تعیین هدف، در واقع تعیین نقشه‌ی راه است. ذهنیت ایجاد شده بر اساس هدف، شما را قادر می‌سازد تا بنا بر تحلیلی که از شرایط دارید، فرایند سخن را به نفع خودتان تمام کنید.

خود هدف  شامل سه طبقه می شود : «آنی، میانی، غایی»

ما معمولاً هدف غایی خود را می‌دانیم اما اهداف میانی و آنی را مشخص نکرده‌ایم؛به همین جهت در همان دقایق اولیه هدف غایی خود را آشکار می کنیم. خیلی از مواقع در سخنرانی نیازی به مطرح کردن هدف غایی نیست بلکه، خودِ مخاطب باید به آن برسد؛ در این مورد نیاز به زیرکی در گفتار است. اگر هدفتان در هر سه مرحله تشریح شده باشد، راحت‌تر می‌توانید به کلامتان مسلط شوید.

نکته : ما هیچگاه از هدف آنی به غایی نمی‌رسیم بلکه، از هدف غایی به میانی و از میانی به آنی می‌رسیم.


2-1.  شرایط زمانی و مکانی:

هر سخنران به عنوان یک اندیشمند باید جوانب مختلف سخن‌گفتن را بسنجد و یک سوال کلیدی که باید در تعیین گام‌های اولیه از خود بپرسد این است که: «آیا تعیین هدفش در  راستای درک درستی از شرایط زمانی و مکانی بوده یا خیر» و «آیا می‌تواند مطلب یا موضوعش را همانگونه که هست بیان کند یا برای تطبیق با شرایط باید از روشهای غیرمستقیم استفاده کند». درک صحیح شرایط زمانی و مکانی در گرو شناخت دقیق موقعیت‌ها و تصمیم‌گیری متناسب با آنهاست.

3-1. لذت سخنرانی

آنچه سخنران را برای سخن گفتن تشویق می‌کند این است که: در ابتدا خودش از سخن گفتن لذت ببرد. تا زمانی که خود سخنران التذاذ ذهنی نبرد، نمی‌تواند فضای لذت را به مخاطب هم انتقال بدهد.  لذت مفهومی نسبی است اما مانور هر چه بیشتر بر این مسأله جریان سخن و فضا را بیشتر تحت کنترل سخنران قرار می‌دهد.

2) موضوع

بعد عبور از سه مرحله‌ی مرتبط با ماهیت، تعیین «موضوع» اهمیت می‌یابد.

موضوع مفهومی است عینی وهمان‌طور که گفته شد؛ قالبی است که ماهیت در دل آن بیان می‌شود. سخنران همیشه موضوعی را انتخاب می‌کند که ماهیت کلامش در کنه آن جای بگیرد و در عین حال به طور غیرمستقیم مخاطب را به سمت هدفش ترغیب کند. در واقع موضوع در سخن چه چیزی گفتن است.

مواردی که در شکل‌دهی به موضوع حائز اهمیت‌اند بدین شرح‌اند:

1-2. تهیه‌ی نطق

در این مرحله  نیازی نیست که حتماً سخنرانی نوشته شود؛ تنها در نظر داشتن مراحل به شکل ذهنی کافی است. شکل نوشتاری، در دوره‌های آغازین ِتمرینِ سخنرانی می‌تواند مؤثر باشد؛اما پس از آن، سخنران باید ذهنش را برای این منظور آماده نگه دارد و بهترین مطالب را بر اساس  موضوعش انتخاب کرده و در ذهن سازمان‌دهی کند. اگر متکی به نطق مکتوب شوید ارتجال و بدیهه را از شما دور خواهد نمود و نمی‌توانید درخور و با طراوت با مخاطب سخن بگویید.

3

روش تهیه:

·هر آنچه را که به نظر تان می‌رسد، از دیده ها گرفته تا شنیده‌ها و. . .  روی کاغذ یادداشت کنید.

·شناخت مخاطب و فضای حاکم و زمان را در نظر بگیرید و مطالب را بر اساس آن انتخاب کنید.

·پاکنویس کنید و مطالب را به صورت رئوس مطلب در آورید.

·ساختار مورد نظرتان را بر اساس فرمولهای ساختاری که در بخش «ساختارهای نطق» معرفی می‌شوند،انتخاب کنید.

·به مطالب‌تان نظم و ترتیب بدهید و دور موارد اصلی ـ که باید بقیه‌ی موارد در خدمت آن باشند ـ  خط بکشید.

نکته: تهیه و تنظیم نطق در«موضوع» سخنرانی است؛اما فرمول‌بندی نطق در «ساختار» یا همان فرم سخنرانی می‌باشد.

برای اینکه که متکی به کاغذ نباشید، برای ارائه‌ی نطقتان می‌توانید از دو روش «عددی» یا «حروفی» برای حفظ رئوس مطلب‌تان استفاده کنید.

نکته:اگر سخنور به مفهوم سخنان خود مسلط باشد، از تنظیم کلمات بی‌نیاز می‌شود و کلمات سوار بر مفهوم شکل می‌گیرند.  روی کلمه بسته نشوید؛ مفهوم را بیان کنید معنا، لفظ مورد نظرتان را برایتان می‌یابد.

2-2.مکان سخنرانی

از مواردی که به کلامتان جنس می‌دهد و حدو مرزهای سخن را برایتان مشخص می‌کند، مکان سخنرانی است. مکان سخنرانی می‌تواند سرفصلهای نویی را برای ارائه، تعریف کند و یا سرفصلهایی را حذف نماید.

3-2. فضای حاکم بر جلسه سخنرانی

حس و حالی که در محفل برقرار است و یا مناسبتی که منجر به تشکیل چنین جلسه‌ای شده همگی به کلام سخنران جنس می‌دهند.

4-2.شناخت مخاطب

بعد از اینکه مطالب‌تان را جمع‌آوری کردید، می‌توانید بر اساس شناختی که از نوع مخاطب (میزان آگاهی، سواد،طبقه‌ی اجتماعی، شغل یا...) دارید به انتخاب و سازماندهی اطلاعات‌تان بپردازید و موضوع را بر مبنای آن تبیین کنید.

5-2. قالب موضوعی سخنرانی

قالب آن چیزی است که صاحب قاعده و قانونی باشد. تعیین قالب بر اساس نوع موضوع و نوع شخصیت و جایگاه سخنور شکل می‌گیرد.

نکته: پرداخت کاملتری به ماهیت و موضوع  مربوط به سرفصلهای «سخنوری حرفه‌ای» می‌شود. مفاهیمی که در سخنوری در اجتماعات مطمح نظر می‌باشد بیشتر شناخت تکنیک‌ها و فرمولهای ساختاری است.

3)ساختار

 بعد از تبیین صحیح موضوع،به تبیین ساختار می‌رسیم. در حقیقت ساختار به چگونگی ارائه‌ی سخن می‌پردازد و فن سخنوری نیز فن چگونه گفتن است و نه چه گفتن.


1-3.تشخص

تشخص  واجدمعانی چون:شخصیت،حیثیت، اعتبار و احترام و... می‌باشد.

تشخص یکی از قدرتمندترین ابزارها برای ارائه‌ی یک سخنرانی محسوب می‌شود. بسامد تاثیر این جزء بر سایر اجزاء سخنرانی تا جایی است که حتی می‌تواند بسیاری از ضعف‌های محتوایی را هم بپوشاند. باید گفت که شخصیت سخنران حتی مهم‌تر از اطلاعات اوست.

گاهی اصول تشخصی مغایر با ویژگی‌های فردیتی سخنران می‌باشد؛ از این‌رو سخنران برای به نمایش گذاشتن سخنرانی تاثیرگذار،باید موقتاً قالبهای عادتی خود را کنار بگذارد.

یک سخنران از زمانی که در کانون دید مخاطب قرار می‌گیرد دقیقاً مشخصات بازیگری را دارد که باید قهرمانانه برصحنه ظاهر بشود و شخصیتی را به نمایش بگذارد که با نوع ظاهر و گفتار و رفتارش،کمال مطلوبی را برای مخاطب ترسیم نماید.

از لحظه‌ی حضور شما به عنوان سخنران بر صحنه، مخاطب شروع به پردازش اطلاعات غیر گفتاری شما می‌کند تا از آنچه هستید برای خودش تحلیلی ارائه بدهد و پازل شخصیتی که از شما در ذهنش می‌سازد را کامل کند؛به همین دلیل کوچکترین اشتباهی در انتخاب پوشش، سرعت گام‌ها و...می‌تواند به قیمت پس زده شدن از سوی مخاطب تمام شود.

همه‌ی آنچه گفته شد دال بر این است که، مهمترین جزء ساختار که بر سایر بخشها(حتی ماهیتی و موضوعی) می‌تواند سیطره پیداکند و به نوعی نمایش قدرت را به همراه داشته باشد، همین عنصر تشخص است. باید پذیرفت تا زمانی که مخاطب شخص سخنور را نپذیرد کلام وی را نیز نخواهد پذیرفت و اگر او را باور کند کلام و سخن او را نیز خواهد پذیرفت و ازهمین رو می‌باشد اهمیت اصل تشخص.

این جزء معمولاً در سخنرانی از طریق تکنیک ایجاد می‌شود. برای بروز جلوه‌های تشخص، سخنران باید نکاتی را در ظاهر و گفتار و رفتارش مد نظر داشته باشد

غ

1.وضعیت ظاهری در همه‌ی ابعاد:

ـدر این مورد پوشش گران‌‌قیمت مد نظر نیست بلکه ساخت ظاهری است که سخنران را یک آدم موقر و موجه جلوه بدهد.

ـ سخنران باید بداند که چه نوع پوششی با شخصیت او تطبیق بهتری دارد.  انتخاب حد وسط در اینجا اهمیت فراوانی دارد.  پوشش از طرفی باید با ویژگی‌های شخصیتی سخنران هماهنگ باشد و از طرف دیگر باید به نوع پوشش غالب جامعه نیز نزدیک باشد. آنچه سخنران باید با نوع پوشش ایجاد کند اندکی تمایز است. لباس سخنران باید بیانگر روحیه و چهره‌ی کاملاً انسانی وی باشد و نیز باید بتواند آراستگی و پرهیز از تجمّل و تفاخر را نیز نشان دهد.

ـ استفاده از هر گونه پوششی که تمرکز مخاطب را به چیزی غیر از گفتار سخنران جلب کند، مناسب نخواهد بود.

ـ یک پوشش نُرم و هماهنگ،مطلوب‌ترین پوشش است.در واقع لباس سخنران، لباس طبقه‌ی متوسط دانشگاهی جامعه است با اندک تفاوتی که تبدیل به تمایز وی شود.

ـدر استفاده از رنگ و فرم مناسب پوشش هم دقت کنید. رنگهای تیره برای جلسات رسمی‌تر مناسب‌اند. ترجیحا ًساده و بی نقش و نگار باشد.

ـ تیرگی رنگ لباس وجاهت، وقار و جدیت می‌آفریند.

ـ سخنران با انتخاب نوع پوشش، تصویر انسانی معقول و موجه را می‌سازد تا برای مخاطب قابل پذیرش باشد. چرا که هر سخنوری قبل از آنکه شنیده شود، دیده خواهد شد.

2.نحوه‌ی راه رفتن و گام نهادن بر جایگاه :

سخنران با  نوع گام برداشتن به سمت جایگاه، آغازین لحظات آشنایی با مخاطب را می‌سازد. قدم های موقرانه و متمرکز و قامت کشیده، تصویری از سخنران معتمد به نفس و آگاه را می‌سازد. نماهای آغازین می‌تواند بسترساز تصویر نهایی باشد که شما از یک سخنران متشخص به نمایش می‌گذارید، پس متمرکز و متناسب عمل کنید. هر گونه شتابزدگی در راه رفتن می‌تواند منجر به برداشت‌ها و پیش‌داوری‌های منفی از جانب مخاطب بشود. هر رفتاری در هنگام حضور در جلسات باید کاملاً عادی و در مناسب‌ترین حالت اصلی و همیشگی خود باشد.

3. نحوه‌ی قرارگرفتن بر جایگاه :

هر نقطه و هر مکانی را که یک شخص در آن شروع به سخن گفتن می‌کند، جایگاه سخنرانی می دانیم. جایگاه سخنرانی به خودی خود، در ذهن مخاطب تمایز ایجاد می‌کند و جلوه‌ی نمادینی از اقتدار سخن است؛ اما با لحاظ کردن ویژگی‌های بصری مثل «نور» و اولویتهای مکانی مثل«در صدر مجلس بودن» یا «در نقطه‌ی اشراف بر بقیه بودن» می‌توانید بر برجسته کردن این بخش بیافزاید.

4. آرامش رفتاری از نوع ظاهری (طمانینه ):

آنچه در طی سخنرانی برای مخاطب اهمیت پیدا می‌کند، احساس و انرژی است که با زبان بدن و رفتار و گفتار سخنران انتقال داده می‌شود. هر گونه پریشانی یا عدم تمرکز تشخص سخنران را به ضعف می‌کشاند. حتی اگر اضطراب یا نگرانی هم در سخنران باشد، نباید در ظاهر او دیده شود. آنچه از شما دیده می‌شود بسیار مهم خواهد بود.

ک

5. استفاده از قدرت چشمان:

یکی از مواردی که کمک می‌کند تا مخاطب پیگیر بماند و از گسست‌های ذهنی که عوامل خارجی یا درونی برایش ایجاد می‌کنند در امان نگاه داشته شود، برقراری و حفظ ارتباط چشمی است. چشمان به دلیل توانایی‌های ویژه‌ای که در ایجاد مفهوم دارند، می‌توانند مخاطب را به تأیید و همراهی وادارند و یا به سکوت بکشاند. برقراری ارتباط چشمی با مخاطب، این مفهوم را دارد که مخاطب حائز اهمیت است؛در نتیجه او خود را ملزم به تعهد متقابل می‌بیند. چشم زنده‌ترین عضو خارجی در بدن ما می‌باشد و قابلیت انتقال احساس و حتی مفهوم را دارا می‌باشد و قدرت غلبه و استیلا بر مخاطب را دارد.

6. استفاده مناسب از نگاه:

هر نوع نگاه واجد مفهوم مشخص و معینی است. هر ذهنیتی که در پشت هر نگاه نهفته است تغییراتی را در عضلات چشم و صورت ایجاد می‌کند که مفاهیم مشخص شده‌ای را از فرستنده به گیرنده انتقال می‌دهد؛ مثل اینکه «نگاه به آسمان» مفهوم دعا و طلب کمک از ماوراء را به همراه دارد؛ به همین میزان نگاه هیجان زده، خشمگین، دلسوزانه،امیدوار و... به تناسب با نوع کلامتان می‌تواند معنا را بهتر انتقال بدهد. سعی کنید نسبت به ایجاد ارتباط در سخنوری از ابزار چشم بهره گیرید و به نوعی نگاه،حاکم برحضار باشد تا با همگان ارتباط داشته باشید.

7.ویژه و خاص جلوه نمودن سخنران (عدم انجام کارهای عادی به مانند دیگران در ساعات حضور در جلسه):

 در راستای این اندیشه‌ی بنیادین که سخنران باید متمایز از دیگران جلوه کند، تمامی برخوردها و واکنش‌هایش نیز با محیط باید اینگونه باشد. مثال : در فاصله‌ی زمانی که سخنران در جمع قرار می‌گیرد، چنانچه پذیرایی شد، ترجیهاً از خوردن خودداری کند. یا زیاده‌روی در خوردن ننماید چرا که باید هر عملی و هر رفتاری در جهت تقویت چهره‌ی انسانی و موقر سخنران انجام گیرد و باید به یاد داشت همانطور که ما دیگران را نظاره می‌کنیم و آنها را تحلیل می‌کنیم دیگران نیز در مورد  ما چنین خواهند نمود.

.نحوه‌ی خوشامدگویی:

 اگر قصد خوشامدگویی به مخاطب را داشتید، حتماً هدف آن را هم ذکر کنید و برای این کار متفاوت عمل کنید. به خاطر داشته باشید که خوشامدگویی کلیشه‌ای کار مجریان است. خوشامد‌گویی نباید تعارف و یا تملق به نظر آید و البته باید به یاد داشت که هر سخنی و هر رفتاری در خدمت تبیین موضوع باشد و حتی خوشامدگویی نیز باید در راستای انتقال مفهوم در سخن انجام شود.

9.عدم استفاده از تواضع حقیرانه:

همه‌ی تکنیک‌های ایجاد تشخص، برای ساختن تصویری مقتدر از سخنران است؛در نتیجه هر عملی که منجر به خدشه‌دار شدن این تصویر بشود، در سخنرانی جایز نیست. آنچه در ناخودآگاه مخاطب اهمیت می‌یابد تصویری ایده‌آل از فردیت سخنران است. استفاده از هر کلمه یا جمله‌ای که نشانه‌ی ضعف یا فروتر بودن سخنران نسبت به مخاطب باشد، اقتدار سخنران را در هم می‌شکند. سخنران انسان متکبری نیست اما زمانی تواضع می‌کند که مخاطب آن را نپذیرد و صرفاً آن را به حساب روحیه‌ی والا و ارزشی او قلمداد نماید و در واقع سخنران در مواقعی دست به شکسته نفسی می‌زند.

س

10.عدم استفاده از جملات، کلمات و ضرب‌المثل‌های سطحی:

 به دلیل حساسیتی که جایگاه سخن دارد مخاطب انتظار می‌برد که نمایش متفاوتی از سخن را شاهد باشد؛ پس استفاده از زبان عامیانه یا کوچه بازاری به تشخص سخنور لطمه می‌زند. حد وسط در انتخاب جملات و کلمات این است که، در عین قابل فهم بودنشان نمونه‌ی ممتازی از به کارگیری زبان را بهره‌مند باشند. مخاطب از نوع سخن گفتن سخنران میزان آگاهی او را تخمین می زند. در انتخاب جملات و واژگان دقت کنید. یادتان باشد که مخاطب انتظار ندارد سخنور را همچون افرادی دریابد که درجریانات عادی زندگی شاهد آنان می‌باشد و باید سخنران ویژه و منحصر به فرد به نظر آید.

11.فصاحت کلام :

عدم استفاده از کلمات عجیب و غریب و نامأنوس به گونه‌ای که به شعور مخاطب لطمه بزند. تبعیت از زبان معیارکه در عین گویا و شفاف بودن مبرا از ابهامات و کژتابی‌هاست، برای یک سخنران اهمیت می‌یابد. اگر از این حد قدم فراتر بگذارد و مخاطب را در درک کلامش با مشکل مواجه کند جایگاه خودش هم به ضعف کشیده می‌شود، در نتیجه استفاده از کلمات بیگانه یا مهجور در سخنرانی ممنوع می‌باشد. مگر به ضرورت محتوایی و مفهومی که در این صورت نیز یا باید با علم به آگاهی مخاطب از واژه‌ی غریب استفاده شود و یا در صورت احتمال عدم آگاهی مخاطب باید معنای تقریبی واژه‌ نه به صورت مستقیم بلکه به گونه‌ی تلویحی ذکر گردد.

شششش

12.جدیت در رفتار و جزم‌اندیشی در گفتار (لودگی ممنوع) :

گفتار و رفتار همه جلوه‌هایی از میزان تعقل‌ورزی و تشخص سخنور هستند؛ هر چه متناسب‌تر و جدی‌تر ادا شوند، به پذیرش کلام سخنور و تأثیرگذاری او بر مخاطبش هم می‌افزایند. حتی در مواردی که ذکر لطیفه موجب رساندن  معنا می‌شود، خود سخنور نباید بیشتر از مخاطبش لبخند بزند. رعایت  اعتدال در نوع رفتار و جنس گفتار، مخاطبین بیشتری را هم درگیر جریان کلام می‌کند.

13.استفاده از صدا همراه با انرژی لازم و ایجاد انگیزش کلامی:

نوع استفاده از صدا و میزان بازی با آهنگ کلام، علاوه بر از بین بردن ریتم یکنواخت و فضای رخوت بار در کلام می‌تواند منجر به جلب توجه بیشتر مخاطب هم بشود و به نوعی ایجاد انگیزه در پیگیری سخن می‌کند. از مهمترین اهدافی که سخنران دنبال می‌کند فراهم کردن فضای ترغیبی و تشویقی برای مخاطب است که، در این مورد لحن و نوع استفاده از صدا از روشهای فرمیک برای ایجاد انگیزش محسوب می‌شوند. صدای سخنور باید حاکی از شوق و شور درونی وی نسبت به آنچه می‌گوید باشد و درغیر این‌صورت کلام باور نخواهد شد همانطور که خود سخنران نیز پذیرفته نخواهد شد.

14. مطرح نمودن شادباش به مخاطب و انتقال انرژی و احساس مثبت به ایشان:

صحنه‌ی سخنرانی صحنه‌ی بده بستان احساس و انرژی است. معمولاً به همان میزان که انرژی و احساس از سخنران ساطع می‌شود، به همان میزان هم مخاطب احساس لذت را باز می‌تاباند. سخنران از راههای متفاوت چون: بیان مطالب لطیف و حکایت‌های پرمغز یا خاطرات دل انگیزو...می‌تواند برای مخاطب مسیری را ترسیم کند. پیدا کردن روشهای انتقال لذت از طریق جریان سخن یا فضاسازی،همگی به فراست و هوشیاری سخنران بر می‌گردد. اگر مخاطب در جلسه‌ی سخنرانی دستاوردی نداشته باشد و از نظر روحی و ذهنی تغییری در وی حاصل نگردد تشخصی برای سخنران قایل نخواهد بود و زبدگی وی را کتمان خواهد نمود.

15.ارائه‌ی یک عنوان مطلوب از خود به عنوان سخنران، به وسیله‌ی فرایندهای مختلف (اعلام مجری، دعوت نامه‌ی قبلی برای حضار یا توسط خود سخنران به صورت هوشمندانه):

عناوین همیشه معرف میزان آگاهی و تجربیات و تحقیقات یک سخنران هستند که اگر به درستی بیان شوند، در ایجاد تشخص سهم بسزایی دارند.

نکته قابل توجهی که در این مورد لازم به ذکر است، تطبیق عنوان با نیاز مخاطب و گاهاً تعدیل در ذکر آنهاست؛که باید متناسب با مخاطب و در پاسخگویی به نیازهای او ارائه گردندتا اطمینان خاطری برای مخاطب باشد که روش حل مسائلش را از طریق این مرجع، می‌تواند پیدا کند.

16.به گونه‌ای و باهر وسیله‌ای سخنران باید در ذهن مخاطب به عنوان یک متخصص در موضوع مربوطه جلوه کند. اگر مخاطب احساس نکند که سخنران در موضوع مورد  بحث تخصص و دانش لازم رادارد، مطمئناً کلام وی را به تشکیک و تردید خواهد پذیرفت. تخصص در موضوع در واقع همان تسلط سخنران به آنچه می‌گوید، می‌باشد.

17. تشکری هوشمندانه و به دور از تملق از مجریان، برگزارکنندگان و بانیان جلسه :

حس قدردانی و تشکر از حامیان محفل سخنرانی علاوه بر ایجاد نمایی از روحیه‌ی انسانی سخنران، فضایی گرم و صمیمی ایجاد می کند. از طرف دیگر همیشه بیان یک نیت والا برای شکل‌گیری مجلس، این حس را به مخاطب می‌دهد که در تحقق امر مهمی شرکت داشته است. البته نباید فراموش نمود که همانطور که گفته شد، سخنران هر جمله‌ای و حتی هر کلمه‌ای که می‌گوید باید در خدمت هرچه بهتر تبیین موضوع باشد حتی تشکر از بانیان و یا مخاطبان حاضر در جلسه‌ی سخنرانی.

18.به چالش کشیدن اندیشه‌ی مخاطب:

وقتی دیدگاه فردی و مشخصی برای امور داشته باشید و هر گاه خودتان مسائل را از زوایای دید متفاوت مورد نقد و بررسی قرار بدهید،می‌توانید آنها را هم متفاوت به دیگران ارائه دهید. بیان مسائلی از این دست مخاطب را به اندیشه وامی‌دارد و باعث می‌شود که با امور مختلف عمیق‌تر روبرو شود. دید متفاوت و بیان متفاوت امور خود ابزاری است برای سخنران که تمایز ایجاد کند و با عالمانه نشان دادن سخنانش مخاطب را به سوی هدفش ترغیب و تشویق کند. اگر نتوان مخاطب را نسبت به آنچه می‌اندیشد مردد نمود آنگاه نمی‌توان وی را به آن چه می‌گویید ترغیب نمایید. در واقع تا زمانی که کسی گرسنه نیست غذای جدید شما را نخواهد خورد.

19. عدم انجام سخنرانی در حالت خستگی جسمی و روانی:

یقین بدانید، تازمانی که ذهن و جسم در حالت آرامش قرار نگیرند زبان قادر به ارائه‌ی نطقی منسجم و انگیزشی نخواهد بود. برای انجام سخنرانی باید با همه‌ی قوا عمل کرد؛ چرا که سخنرانی اجرائی است که با توجه به انرژی حاکم در فضا و دریافت و ادراکی که سخنران از محیط به دست می‌آورد،اتفاق می‌افتد و اینگونه است که سخنران دست به تعدیل جریان سخن می‌زند؛ پس تا زمانی که در بهترین شرایط جسمانی و ذهنی به سر نبردید، نمی‌توانید به ارائه‌ی کاملتر و تأثیرگذارتر هم برسید. سخنران باید با طراوات ذهنی و شادابی لازم انعطاف‌پذیری نسبت به آنچه می‌گوید و انجام می‌‌دهد را داشته باشد و در غیراینصورت توانایی تأثیر گذاری بر مخاطب را نخواهد داشت. باید سعی کنید که نسبت به ایجاد آمادگی حتماً استراحت لازم را داشته و قبل از حضور در جلسه استحمام نموده، آراسته و پیراسته در بهترین شرایط جسمی و روانی در حضور دیگران حاضر شوید.

20.عدم انجام سخنرانی از روی متن و نیز عدم وابستگی به یادادشتهای مربوط:

مخاطب، سخنرانی را که متکی به یادداشت باشد،ملال آور می‌داند و از روخواندن متن می‌تواند به راحتی در جریان توجه مخاطب، انقطاع ایجاد کند و از تسلط سخنران بر سخن می‌کاهد و اینگونه در نظر مخاطب می‌نمایاند که سخنران تسلط لازم بر موضوع و سخن را ندارد و اگر یادداشت و متن مکتوب را از وی بگیرند دیگر قادر به ارائه‌ی سخن نخواهد بود. البته در صورت نیاز به یادداشت می‌توان از آن بهره جست فقط به این منظور که مطالب و در واقع رئوس مطالب اصلی از یادمان نرود ونه آنکه در تمام جریان سخن، همه‌ی حواس سخنران به آن بوده و از روی کاغذ سخنرانی کند. البته این قاعده در برخی سخنرانی‌ها به لحاظ حساسیت مانند سخنرانی مسئولین سیاسی مورد بحث نخواهد بود.

21.استفاده از اصل روشنگری در موضوع مربوطه و ارائه‌ی کلامی عجیب و دلنشین:

روشنگری در راستای دیدگاه سخنران شکل می‌گیرد. در این مورد نیازی به ارائه‌ی اطلاعات ندارید؛ بلکه تنها با پرداختی نو و ارائه‌ی متمایز مسائل می‌توانید دست به روشنگری بزنید. باید سعی کنید که دیدگاهتان را از کلیشه‌های مرسوم دور نگه دارید و با زاویه‌ی دید متفاوت به تعمق بپردازید که این ارائه‌ی نو، دید نو را هم برای مخاطب به ارمغان می‌آورد. اگر سخنران همان سخنانی را بگوید که مخاطب پیش‌تر نیز نسبت به موضوع سخن شنیده باشد دیگر منزلتی برای سخنران قائل نخواهد بود. سخنران باید بتواند چیزی به اندیشه و دانش مخاطب بیفزاید و امری را برای وی واضح و روشن سازد.

ف

  • مهدی اصیلی مهابادی
۳۰
شهریور

باتوجه به نیاز بشر در عصر ارتباطات، برای رسیدن به جایگاهی متناسب با شرایط ممکن و معقول؛ همواره نیاز به تعامل و تبادل نظر کاملاً محسوس می­ باشد. مهم­ترین و ارزشمندترین نکته ه­ایی که در خصوص ارتباطات کلامی و غیرکلامی ذهن ما را همواره درگیر خود نموده ­است رسیدن به بیان مؤثر و نافذ است که به واسطه ی آن بتوانیم به تمامی خاستگاه­ های ذهنی، اجتماعی و روانی خود جامعه عمل بپوشانیم.

داشتن قدرت کلام و بیان، از جمله عواملی است که می­ تواند منجر به: عدم اعتماد به نفس، عدم حضور در جلسات و حتی افسردگی یا پرخاشگری گردد. وقتی نتوانیم آنچه را که شایسته و بایستۀ کلام و بیان ما هست را در قالب واژگان، به مخاطب ارائه نمائیم دچار خود سانسوری ذهنی شده و جای ای کاش ­ها... و اگرهایی را که می­بایست در موقعیت مناسب بیان می­ نمودیم را از دست می­ دهیم و تنها حس دیده نشدن و ناتوانی در مجاب کردن مخاطب می­ ماند و...

برای رسیدن به بیان نافذ و مؤثر، تنها واژگان نیستند که نقش خاصی را ایفا می­ کنند بلکه مجموعه­ ای از تکنیک­ ها دست به دست هم می­ دهند تا منجر به گرفتن بهترین ارتباط و تأثیر و درک متقابل از هم دیگر شود. من­جمله این تکنیک­ ها: بروز اعتماد به نفس، تسلط کلامی، فن بیان و صداسازی، سکوت فعالانه، زبان بدن،هیپنوتیزم کلامی، تشخص کلام و تحلیل رفتارهای مخاطب و... که مجموعاً مهارت­ هایی است که نه به صرف وراثت بلکه بیشتر به صورت کتابی و آموزشی، قابل دست­یابی می­ باشد.

مجموعۀ آیین سخن در راستای رسیدن به کلیۀ مبانی مذکور، با استفاده از کادری مجرب، آرمانی است جهت تحقق بخشیدن و دست­یابی شما به کلیه فنون و مبانی ارتباطات کلامی و غیرکلامی.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۹
شهریور

10 ویژگی یک کارشناس فروش حرفه‌ای

ویژگی های مهندس فروش


مهندس فروش علاوه بر دارا بودن اطلاعات فنی در مورد محصول، یک بازاریاب حرفه‌ای بوده و باید از توانایی تجزیه و تحلیل عملیات مربوط به فروش محصول به صورت حرفه‌ای برخوردار باشد و برحرکت‌های متناسب با شرایط و به اقتضای موقعیت در کسب و فروش محصول به رضایت بلندمدت مشتری بیندیشد.

۱- توانائی تجزیه و تحلیل روندهای فروش گذشته و تجزیه و تحلیل عملیات رقبا و اقدامات آنها و ارتباط مستمر با واحد تحقیقات بازاریابی جهت ارزیابی رضایت مشتریان

۲- دارای برونگرایی و شم بازاریابی و فروش باشد.

۳- دارا بودن مهارت فنی لازم برای شناخت محصولاتی که مهندسی فروش آنها را بر عهده دارد.

۴- دارا بودن تحصیلات آکادمیک

۵- تسلط به علم بازاریابی و فروش

۶- ترجیحاً تسلط به اطلاعات کامپیوتر و آمار

مراحل اصلی مهندسی فروش

7 عادتی که باعث می شود هر زبان خارجی را به صورت خودکار بیاموزید

1- تعیین مشتریان واجد شرایط

که به مفهوم مشتری‌یابی است و مشتریان بالقوه و واجد شرایط را هدف می‌گیرد. برای فروش هر کالا مهندس فروش بایستی با تعداد زیادی مشتری بالقوه ارتباط برقرار کند .برای پیدا کردن مشتریان بالقوه می‌توان نام و نشانی آنها را از مشتریان فعلی گرفت. نوشتن مقالات و یا ارائه سخنرانی در محیط‌هایی که جلب توجه می‌نماید و استفاده از شرکت‌هایی که مشتریان بالقوه در آنها حضور دارند، استفاده از روزنامه‌ها و مجلات راهنما و سود بردن از تلفن (sms تبلیغاتی)  و پست و در نهایت حضور سرزده در دفاتر مختلف در این حیطه اثر گذارند.

2- تماس اولیه

قبل از این مرحله مهندس فروش بایستی نهایت اطلاعات را در مورد شرکت خریدار به دست آورد‌. اطلاعاتی نظیر نیازهای سازمانی مشتری، افرادی که در امر خرید اثر دارند، خصوصیات و سبک زندگی آنها. سپس مهندس فروش اهداف خود را بروشنی تعریف می‌کند که این هدف می‌تواند تنها محک زدن مشتری باشد یا ایجاد ارتباط عمیق‌تر یا در نهایت فروش آنی به او.

3- تماس اصلی

تماس اصلی مرحله بعد است که پس از اینکه اثر اولیه‌ای روی خریدار گذاشته شد اثر نهایی را می‌گذارد و از اهمیت بالایی برخوردار است و می‌تواند به یک رابطه بلند مدت منجر شود.

52 مهارت زندگی که هر فردی باید بلد باشد

4- معرفی کالا

که در واقع می‌تواند با ارائه توضیح مختصری  از تاریخچه  محصول از ابتدا تا به‌حال شروع شود و سپس در مورد مزایا و معایب کالا توضیح داده می‌شود.برای این کار مهندس فروش می‌تواند متنی را از قبل آماده کند که از حداکثر اثر بخشی برخوردار باشد. 

 در روش دیگر که مهندس فروش با برآورد نیازهای خریدار خود را آماده کرده است‌، دست روی این نیازها می‌گذارد و با پیروی از یک طرح کلی کالا را معرفی می‌کند. در روش سوم مهندس فروش ذهنیت خود را بر ایجاد رضایت خاطر در مشتری تنظیم می‌کند و فرصت کافی به مشتری می‌دهد تا با تحقیق و مطالعه بتواند شرکت شما را در مقایسه با رقبای شما انتخاب نماید.

5- بررسی ایرادات

مشتریان چون معمولاً پول زیادی برای کالا می‌پردازند همه جنبه‌ها را در نظر می‌گیرند و ممکن است سؤالات متعددی طرح کنند. این سؤالات می‌توانند جنبه روانی داشته باشند یا جنبه فنی و اینجاست که در پاسخ به مشکلات فنی، دانش تکنیکی و تسلط مهندس فروش جلوه‌گر شده و کار وی را متمایز می‌کند. در واقع بخش مهمی از تمایز بین مهندس فروش و فروشنده معمولی پیش‌بینی و آماده‌سازی در پاسخ‌های تخصصی‌، دقیق و قانع‌کننده‌ای است که مهندس فروش در همین مواقع ارائه و فروش را محقق می‌کند.

6- انعقاد قرارداد فروش

مهندس فروش کارکشته با تیزبینی، همراهی با طبیعت فروش و طمانینه و مثبت‌اندیشی و آشنایی با اصول مذاکره زمان مناسب برای ارائه پیشنهاد معامله را درک و با اعتماد به نفس آن را مطرح می‌کند. دیدن علائمی مثل تأیید حرفهای فروشنده با سر توسط مشتری یا پرسش در مورد شرایط اعتبار خرید و قیمت و تخفیف‌ها معمولاً علائمی هستند که نشانگر تمایل خریدار به انجام معامله است.

7- پیگیری

اطمینان یافتن از اجرای صحیح عملیات نصب و حمل و تأمین خدمات مورد نیاز مشتری و پرسش از مشتری در مورد رضایتمندی‌اش از خدمات فوق در این مرحله از اهمیت برخوردار است و مشتری را برای خرید مجدد مشتاق می‌کند

  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۹
شهریور

سخنرانی، ابزاررهبری مدیران است

شایدتصورتان این باشد که همیشه ، نطق و خطا به کالای بازارسیاست است؟! اما باید دانست که یکی از بزرگترین صحنه های سخن گفتن و استفاده از فن بلاغت ، سخنرانی مدیران در جمع کارکنان شان می باشد. سخنرانی یک مدیر در سازمان معمولا با چالش های زیادی رو به رو است، چرا که مخاطبان او غالبا کارمندانی هستند که دائمی اند ، بنابراین هر بار باید سخنی نو داشته باشد.

اگرمدیر یک سازمان یا شرکت هستید ، رعایت موارد ذیل به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید سخنرانیهای موثرتری داشته باشید:

یکی از ابزارهای رهبری مدیران سخنرانی است.  سخنرانی موفق بر توان رهبری ، سخنوری و انگیزش آفرینی شما مهر تایید می زند.

تعیین هدف از ایراد سخنرانی ،بسیارحائزاهمیت است:

پاسخ به سوالاتی نظیر این که چرا سخنرانی می کنم؟ این  سخنرانی ، چه دستاوردی برای  کارکنان و مخاطبین من خواهد داشت ؟ کارکنان هم اکنون از موضوع سخنرانی من چه می دانند؟ چه سوءتفاهماتی را باید برطرف سازم؟ آیا با پیش داوری، اعتراض یا مخالفتی روبه رو خواهم شد؟

پایه ی اطلاعاتی محکمی داشته باشید:

به یاد داشته باشید شعار شما در هر سخنرانی بعنوان مدیر سازمان و یا شرکت ، بر مبنای ارائه مطالبی می باشد که اگرپایه ی اطلاعاتی محکمی نداشته باشد ، مجموعه ای از  شعارهای تکراری ، و در نتیجه موجب اتلاف وقت است.لوید جونز گفته است :" کسی که نیم ساعت سخنرانی بیهوده برای جمعی ۲۰۰ نفره می کند ، نیم ساعت وقت خود، اما ۱۰۰ ساعت وقت دیگران را تلف کرده است."

اما این به آن مفهوم نیست که لیستی از حقایق ، پشت سر هم ردیف شوند.بلکه حقایق باید هوشمندانه ارائه شوند (به یادداشته باشید این به معنی عدم صداقت و کتمان حقایق نمیباشد). پس حقایق را ماهرانه بسته بندی کنید و به یاد داشته باشید که جعبه ی خالی ، هر قدر هم شکیل و زیبا باشد، بی ارزش است.

هیجان بیافرینید:

سخنرانی وقتی شور و هیجان پیدا می کند که مخاطبان همه چیز را ندانند . سخنران، مخاطبان را گام به گام از منشا پیدایش مسئله تا یافتن راه حل آن هدایت می نماید و به یکباره راه حل را برملا نمی سازد. شما باید در طول مسیر سخنرانی کنجکاوی مخاطبین خود را برانگیزید.

سخنرانی خوب ، راهی مشترک به سوی مقصد مشترک:

سخن گفتن سیر و سفری ذهنی است که باید گام به گام طی شود . سخنان خود را به بخش های منطقی تقسیم کنید تا مخاطب بتواند نکته به نکته آن ها را دریافت کند و به مقصد برسد.

سخنرانی ، راهی برای برقراری ارتباط باکارکنان:

سخن گفتن ، برقراری ارتباط است. گاهی ، ایراد سخنرانی خوب برای همکاران و کارمندان ، بهترین راه گشودن در ارتباط با دنیای در بسته ی آن هاست.

سخنرانی فن است و مانندسایرفنون نیازبه آموختن دارد:

سخنرانی ، ابزار موثر تفهیم و تفاهم ایده ها و عقیده ها ، و نیز بهترین وسیله ی برقراریارتباط و ایجاد انگیزه در سازمان هاست.

مدیران باتجربه به خوبی اهمیت مهارت ارتباط برقرار کردن با دیگران ، چه در داخل و چه در خارج از سازمان را می دانند. بنابراین لازم است تا هر مدیری هنر یا مهارت سخنرانی موثر را فراگیرد تا بتواند کارش را با به رهوری به انجام برساند.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۹
شهریور

20 ویژگی مدرس سخنوری

سخنوری؛ ابزاری جهت دگردیسی ذهن بشر  و "سخنور" مایه ی فخر آدمیت.

اگر بخواهیم رجعت به شکل گیری این فخر کنیم ،خواهیم دانست زمانی که در سطوح مختلف اجتماعی جوامع انسانی ،همگان در پی استفاده از چنین فرایندی جهت نیل به خواسته های خویش برآمدند با دو عنصر حائز اهمیت که هیچ گاه نمی توان در آن به غایت رسید ،مواجه گردیدند و آن دو عنصر "لحن و بیان" است و همین دو عنصر هنر سخنوری را به هنر نمایش نزدیک می سازد، زیرا هر دو معطوف به مخاطب می باشند و اگر مخاطب مفهوم را در نیابد،اجرا به شکست معطوف خواهد شد.همان طور که در نمایش روح یک بازیگر برای مخاطب می بایست قابل درک باشد، در هنر سخنوری نیز، روح بیان سخنور است که درک می شود زیرا بیان و کلام سخنور صرفا لغت نیست بلکه صوری از خیال است که دارای مفهوم عمیق زیبا شناسی و بصری می باشد ، به همین جهت ،آموزش فن این مهارت وابسته به آن است تا مدرس فن سخنوری ،در وهله ی اول یک سخنور قابل باشد،لذا یک سخنور قابل سه ویژگی را از آن خود دارد:

1-      جهان بین                      2- خلاق                      3- عدم محدودیت به زمان و مکان

یک سخنور می بایست تکلیفش با خودش و هنرش روشن باشد،سخنوری که صاحب جهان بینی منسجم و قدرتمندی باشد آن را در کلامش به وضوح نشان و انتقال می دهد،این هنرمند از ابداع و نوآوری ترسی نخواهد داشت و به دنبال آن است زیرا می خواهد در نوع خودش بی همتا باشد و در این بی همتایی به خود تکیه خواهد زد و مستقل از هر شرایطی عمل کند، او از لحاظ فکری منظم و خلاقیت مبتنی بر نظم ذهنی و فکری او شکل میگیرد.

بنابراین مدرس سخنوری که خود سخنوری قابل است می تواند با چندین ویژگی ذهن مخاطب خود را که حال دانشپذیر نام دارد معطوف خود سازد.

1-      شنیدن بهتر از سخن گفتن

یکی از مهارت های مهم در روابط شنیدن است،شکل گیری روابط توسط آن است که اعضا شنوای هم باشند. شنیدن موثر،از سخنگویی به مراتب دشوارتر است،زیرا استفهام و استعجاب بیشتری را در خود جای داده است.از سویی گوش دادن موثر،عنصر صبر را در یک مدرس افزایش خواهد داد، زیرا مدرس می بایست با گوش دادن موثر نیاز های دانشپذیر خود را شناسایی کند و با صبوری قدم به قدم ،فن را به او آموزش دهد.

2-      پوشش

       استفاده مدرسین از پوشش یکنواخت و رنگ های تیره موجب عدم توجه و ایجاد بی حوصلگی دانشپذیران میشود.

       تاثیر پوشش مدرس در ارتباطات گفتاری، دیداری،نوشتاری بر روح و روان دانشپذیر موثر است ،لذا این نکته که رنگ و فرم پوشش یک سخنور تاثیر به سزایی بر مخاطب دارد حائز اهمیت است.

3-      ارتباط چشمی

هنگامی که شخص سخن گوید به حرکت لبهای او توجه میشود وزمانی که مخاطب سخن می گوید به چشمهای شخص مقابل توجه می کند زیرا میخواهد واکنش او را نسبت به صحبت ها ارزیابی نماید. به همین جهت ارتباط چشمی یک مدرس سخنوری علاوه بر واکنش گیری و واکنش پذیری دانشپذیر تاثیر دارد.مدرس می تواند این اصل سخنوری را در وجود سخنوران آینده جهت تاثیر گذاری نهادینه کند.

4-      زبان بدن

زبان بدن همان زبان بی زبانیست زیرا در آن کلام نقشی را ایفا نمی کند، اما نگاهی همه جانبه دارد.یک فرد از طریق رفتار فیزیکی با مخاطب ارتباط برقرار میکند و این ارتباط می تواند شامل نوازش سرد و نوازش گرم برای تاثیر پذیری دانش پذیر مورد استفاده قرار میگیرد.

5-      داشتنصدایی واضح و رسا

صدا یک ابزار مهم  در بهبود امر تدریس به شمار میرود و چگونگی اجرای آن ،نقش مهمی را ایفا می کند.مدرسین نیازمند یک صدای رسا هستند به آن معنا که می بایست بر اساس معنی و ساخت دستوری تنظیم شود تا دروس برای دانشپذیران موجب استفهام گردد،همانگونه که در سخنوری این تاثیر را مخاطب خواهد گرفت.

6-      تسلط کلامی کافی

اهمیت دامنه کلمات و افزایش تعداد واژه های فعال در امر تدریس رقص آفرینی بسیاری خواهد کرد.شاید شما هم گفت و گوهای را دیده باشید که به خاطر انتخاب نادرست یک کلمه،به تنش کشیده شده باشند.دامنه کلمات هر فرد،به نوعی می تواند مدل ذهنی او و الگوهای شخصیتی او را افشا کند بنابراین بازی با کلمات می تواند بسیار معجزه آسا باشد و هم می تواند مخرب باشد.یک مدرس با تسلط بر این امر می تواند مسیر خود و کلاس را هدایت کند و هم می تواند موجب نابودی اثر بخشی خود گردد.

7-      کاریزمای کلمات

استفاده از کلمات مناسب همواره یک دغدغه بزرگ برای افراد است و هر انسان موفقی می داند که این امر چه میزان اهمیت دارد!زیرا یک واژه می تواند به سادگی کار شما را بی ارزش کند و یا آنکه شما را تا جایگاه بالایی ارتقا دهد،کلمات مناسب سه ویژگی دارند.

الف)کلمات مناسب و متناسب مخاطبان

ب)کلمات مناسب و متناسب خودمان

ج)کلمات مناسب و متناسب شرایط

8-      -بازخوردکلمات

اقتضایهرحرفهوهرشغلمسئولیتهایویژهایدارد،مدرسباارائهبازخوردهایموثردربهبودسطحعملکردوفکریدانشجویانتاثیرمیگذارند.باتاکیدبهجنبههایتکنیکیوحرفهایپاسخگوینیازفرایرانوالگویآنانمحسوبمیشوند.

9-      توانایی استفاده از مفاهیم در موقعیت های واقعی

ذهن هر انسانی در زمان یادگیری،طلب قیاس و مثابه هست تا با کنار هم قرار دادن در تطبیق بتواند موضوع را در  ضمیر ناخود آگاه خود بنشاند،از این رو یک مدرس می بایست آمادگی ذهنی داشته باشد برای ایجاد فضای قایل قیاس،او برای محوریت موضوع درس مثال هایی می بایست تنظیم کند تا برای دانشپذیر قابل لمس باشد.

10-   جلب اعتماد

ویژگی اصلی برای برقراری ارتباط اثر بخش،اعتماد به خودتان و اعتماد مخاطبان به شماست.این دو مکمل یکدیگر بوده زیرا اعتماد به خودتان چهره و برداشتنی از شما نشان خواهد داد که موجب اعتماد مخاطبان به شما میشود.

11-   صداقت

دانشپذیر؛ بی صداقتی را کشف خواهدکرد،اگر آنان شما را عاری از اخلاص بدانند، وزن و ارزش چندانی به آنچه می گویند نخواهند داشت.

12-   جامعیت در بیان

پوشش دادن کامل بیان ،این احساس و برداشت را به شنوندگان می دهد که در تهیه و عرضه ی مطالب ،دقت و زمان کافی صرف شده است و چنین برداشتی،مطالب ارائه شده را باور پذیر تر میسازد.اما از طرفی جامعیت و کامل بودن میتواند حالتی افراطی پیدا کند .ورود بیش از حد به جزییات و بیان مسایل کم اهمیت و غیر ضروری ممکن است شنوندگان را خسته و در دریایی از اطلاعات ،غرق سازد.

13-   صمیمیت

مدرسی که تصویری از صمیمت ارائه می دهد، شانس بزرگی برای برقراری ارتباط مطلوب و اثر بخش دارد.مردم،افراد صمیمی و مهربان را دوست دارند و معمولا پذیرای گفته های آنان هستند.در واقع،ارتباط موفق و موثر،در سایه صمیمت صادقانه شکل می گیرد.صداقت و صمیمت، هردو،اجزای مهمی از توافقات مربوط به آداب کسب و کار و مناسبات اجتماعی اند.

14-   شناخت  و تحلیل

برای آنکه سخنران و مدرس خوبی باشید لازم است مخاطب خود را  بشناسید .

ویژگی های شخصی،سن،جنس ،تحصیلات،تجارب،شغل،بافت فرهنگی و میزان آشنایی با موضوع از جمله عوامل موثر بر محتوا و شیوه ارائه مطالب شما به شمار می آید.

15-   حافظه قوی

هر مدرسی میبایست بهره کافی از قدرت حافظه داشته باشد تا بتواند مطالب را خوب و ماندگار به خاطر بسپارد و مطالب آموخته شده و ذخیره شده در حافظه را به موقع به یاد بیاورد و بر زبان جاری سازد.

-          علاوه بر ویژگی  ها و مهارت هایی که تا اینجا توصیف شده اند،مدرس سخنوری موفق باید صفات و توانمندی های دیگری نیز داشته باشد:

16-   قدرت و جذابیت در بیان

17-   هوش هیجانی مطلوب

18-   انتقاد پذیری

19-   قدرت پیش بینی سوالات و برخی رفتارهای دانشپذیران

20-   انعطاف پذیری

در فن  و هنر  سخنوری ویژگی های گسترده ای وجود دارد ولو آنکه مدرسی قصد تدریس و پرورش اشخاصی را در این زمینه داشته باشد.اولین قدم که موجب پیشرفت بک مدرس در این زمینه می شود آن است که مدرس سخنوری تبدیل به یک سخنور شود.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۹
شهریور

صدا سازی وفن بیان

هیچگاه نمی‌توان صدا سازی را از فن بیان جدا نمود و بدون ایجاد صدایی اثرگذار عملاً بیان مطلوب محقق نخواهد بود. ما صدای خوب و بد نداریم. صدا یا سالم است و یا بر اثر اتفاقی و یا تصادف و حادثه‌ای و یا مشکلی مادرزادی و ژنتیکی ناسالم و اگر سالم است دیگر خوب و بد ندارد و فقط باید تمرین نموده و آن را به وضعیتی مطلوب رساند.

در حقیقت صدای ما ساز ما می‌باشد مهم آن است که نوازنده‌ی ساز چگونه می‌نوازد و آیا مهارت لازم را در نواختن ساز دارد یا نه که اگر بله صدای ساز گوشنواز خواهد بود و اگر نه قطعاً صدای همان ساز گوشخراش می‌شود.

اولین کسی که در ایران ما به بحث تمرین صدا و پرورش این امر توجهی جدی نمود مرحوم ملک الشعرای بهار بود که حتی در کتاب سبک‌شناسی ضعف نحوه‌ی سخنگویی ایرانیان را امری کلی دانست و از ضایع شدن آهنگ صدای ما و وجود الحان عاجزانه و صوتهای نازک و شکسته بسته در آن سخن گفت و حتی از قول مردی فاضل نقل کرد که مردم ما به جای سخن گفتن ناله می‌کنند. بهار در ضمن مردم را دعوت به تمرین صدا و پرورش بیان نمود تا طریق درست سخن‌گویی دقیق و فصیح را با آهنگی استوار، متین و جذابی بیاموزند.

تولید صوت در طبیعت متکی بر سه عامل می‌باشد. عامل ضربه زننده، ضربه گیرنده، و تشدیدکننده (منعکس کننده) که این سه عامل به تولید صوت سالم و طبیعی می‌پردازد. وقتی قرار است از یک ساز زهی مانند «تار» یا «گیتار» صدایی تولید شود ابتدا، باید با وسیله‌ای مثل مضراب یا ناخن انگشت زخمه‌ای و ضربه‌ای به یکی از سیم‌ها وارد شود سپس سیم، این ضربه‌ی زده شده را گرفته و سپس کل دستگاه‌ ساز باید این ضربه‌ی زده شده و گرفته شده را تشدید و منعکس نماید. اگر هر کدام از این عوامل نتواند بدرستی وظیفه‌ی خود را انجام دهد صوت به شکل سالم و مؤثر تولید نخواهد شد. در انسان هم صوت وابسته به این سه عامل برای تولید می‌باشد.

نفس ضربه می‌زند به تارهای صوتی و حنجره ضربه را می‌گیرد و عضلات اندام گفتار که در شکم، سینه، گردن، صورت، سینوس‌ها و حتی پشت کمر قرار دارند نفس زده شده به تارهای صوتی را تشدید و منعکس می‌نمایند. به همین دلیل می‌باشد که باید به تقویت عامل فیزیولوژیک صدا یعنی عوامل گفته شده پرداخت تا به صدایی رسا، سالم، مؤثر و شفاف و زیبا دست یافت.

NOISE به معنای صدای درهم و برهم و آزار دهنده است. هر صدایی در طبیعت  sound نامیده می‌شود. مثلا خش‌خش برگ و ریزش آبشار. صدای انسان معادل  voicاست. صدای انسان می‌تواند جلوه‌ای از شخصیت او باشد. به وسیله صدا است که اندیشه‌ها و احساسات بیان می‌شوند و هر چه صدا حساستر و کاراتر باشد پیام دقیق‌تر منتقل می شود.

بدون شک صدای خوب یک ثروت است، اما می‌توان بدون صدای خوب هم، موفق بود. برخی از مشاهیر سخنوری، حتی لکنت زبان هم داشته‌اند ولی با برجسته‌کردن سایر ویژگیها، سخنرانیهای اثر بخشی داشته‌اند. اگر صدای شما به قدری ملایم است که به سختی شنیده می‌شود یا اگر مرتب در ادای کلمات تپق می‌زنید یا کند سخن می‌گویید و یا هنگام حرف زدن به زحمت سخن می‌گویید، خیلی زود صحبت های شما، کارایی و اثر بخشی خود را از دست خواهد داد.نکته اینجاست که، بسیاری آموخته‌اند که چگونه صدای خود را مهار کرده و در اختیار داشته باشند.

  • مهدی اصیلی مهابادی