آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی

فلسفه‌های مدیریت بازاریابی

پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۲۱ ب.ظ

فلسفه‌های مدیریت بازاریابی

 فلسفه تولید، فلسفه کالا، فلسفه فروش، فلسفه بازاریابی، فلسفه رویکرد بازاریابی اجتماعی

فلسفه تولید

این فلسفه از قدیمی‌ترین فلسفه های بازاریابی است در نگرش تولید و پایه و اساس بر این است که مصرف‌کنندگان نیازمند اجناسی می‌باشند که در دسترس بوده وتوانایی خرید آن را داشته باشند بنابراین سازمان باید فعالیت خود را بربهبود کارایی تولید و توزیع متمرکز کندکه در دو حالت این رویکرد سودمند می‌باشد:

الفهنگامی که تقاضا برای یک کالا بیشتر از عرضه آن باشد، که در این صورت تلاش مدیریت بریافتن راه‌هایی جهت افزایش تولید متمرکز می‌گردد.

بهنگامی که هزینه های تولید کالا در سطح بالایی قرار دارد و تلاش برای پایین آوردن هزینه تولید.

ـ کارآییمیزان موفقیت در استفاده از منابع و امکانات یک سازمان را کارآیی آن سازمان می‌نامند

ـ اثر بخشیمیزان موفقیت در راه رسیدن به اهداف یک سازمان را اثر بخشی آن سازمان می نامند

ـ بهره‌ورینسبت خروجی (output) به ورودی (input) را بهره وری می نامند که به صورت نسبی و درصدی بیان می گردد

ـ عرضهرابطه مستقیم بین قیمت یک محصول و مقدار تولید شده را قانون عرضه می نامند.

فلسفه کالا

بسیاری از این رویکرد پیروی می کنند این دیدگاه بر این مبنا است که مصرف کنندگان کالاهایی را که از بهترین کیفیت و کارایی برخوردار باشند، مطالبه خواهند نمودبنابراین مدیریت باید انرژی و توان خود را به بهبود دائمی کالا اختصاص دهد.

  فلسفه فروش

برخی دیگر از شرکت‌ها از این فلسفه تبعیت می‌کنند که طرفداران این نظریه بر این باورند که مصرف‌کنندگان اجناس از کالاهای تولید شده به اندازه کافی نمی‌توانند خریداری نمایند مگر اینکه شرکت به میزان قابل توجهی برای فروش و تبلیغ کالاهای خود بکوشد.

تصمیمات درمورد بودجه آگهی

 این تصمیمات به چهار روش انجام می‌شود:

 الفبه روش مبتنی بر امکانات شرکت: عیب این روش نادیده گرفتن اثر آگهی برمیزان فروش و عدم توجه به برنامه‌ریزی‌های بلند مدت شرکت است

بروش مبتنی بر درصد فروشاین روش مانند روش قبل مبتنی بر امکانات شرکت می‌باشد با این تفاوت که هر چه میزان فروش افزایش می‌یابد میزان بودجه برای آگهی نیز افزایش پیدا می‌کند یکی از عیوب این روش این است که بجای آنکه آگهی علت فروش باشد افزایش فروش است که علت افزایش آگهی می‌باشد و هزینه ها به جای آنکه بر اساس فرصت ها انجام شود صرفاً به دلیل در دسترس بودن سرمایه انجام می شود.

جروش برابر بر رقبادر این روش شرکت میزان هزینه رقیب برای آگهی را برآورد می‌کند و به همان اندازه برای آگهی بودجه‌ریزی می‌کند اما اشکال این روش این است که شرکتهای رقیب بسته به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت و منابع و امکانات خود برای آگهی بودجه ریزی می‌کند و به طور معمول هر شرکت بسته به نیازها وا هداف خود نیازهای تبلیغاتی منحصربه فردی دارد.

دروش مبتنی بر عرف و وظیفهدر این روش شرکت‌ها بودجه تبلیغات خود را با طی کردن سلسه مراحل:

1- تعریف اهداف فروش    

2- تعیین وظایفی که برای دستیابی به این اهداف باید انجام دهند، تعیین می‌کنند.


اعتماد سازی برای مشتری و اطمینان دادن به مشتری

زمانی که فروشنده کمتر از تعهدات خود قول بدهد و بیشتر عمل کنددر این صورت احتمال اینکه مشتری کاملأ راضی و شاد شود و به شما اطمینان و اعتماد کند و مجدداً از شما خرید کند برابر بیشتر از مشتریان حتی راضی خواهد بود.

سیاست دامپینگ و علت اینکه محصولات برخی شرکت‌ها در خارج از کشور کمتر از قیمت داخل فروخته می‌شوند

  سیاست دامپینگ معمولاً برای حضور در بازارهای گسترده جهانی به کار گرفته می‌شود تا اولاً بازارهای خارجی را مورد تاخت و تاز قرار داده و دوماً هزینه تمام شده را برای تولید کننده خارجی افزایش داده سوماً راه را برای فروش دیگر خدمات مانند لوازم یدکی، خدمات فنی، ساخت کارخانه، آموزش، ترویج کالا و... ایجاد نماید و چهارماً برای جلوگیری از پیشرفت رقبا و فتح بازارهای مذکور

تئوری فروش گرا و بازارگرا

 هدف هر دو کسب سود است، اما بازارگرا به ارضاء خریدار، مدیریت بازار و نیازهای مشتری توجه نیز دارد، اما فروش‌گرا به افزایش حجم فروش، فروش و توسعه آن و تولید توجه داردبرای فروش‌گرا رضایت مشتری لزومی ندارد و او تنها کالایی را تولید می‌کند که توانایی تولید آن را دارد اما بازارگرا تنها کالایی را تولید می‌کند که مشتری نیاز دارد و رضایت مشتری جزو الزامات ایشان است، بسته‌بندی ابزار فروش به حساب می‌آید اما برای فروش‌گرا بسته‌بندی تنها کالا را حفاظت می‌کند و کاهش هزینه برای او ریسک را کاهش می‌دهد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی