آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی
۰۶
مهر

اکثر برندهای معروف دنیا هنگام رونمایی از محصول جدید خود به جای استفاده از روش‌های دشوار بازاریابی راه‌حل بهتر و کاراتری را انتخاب می‌کنند. زیرا تحت تاثیر قرار دادن عواطف مشتری باعث تصمیم‌گیری احساسی او می‌شود که یکی از مهم‌ترین روش‌های بازاریابی به نام بازاریابی احساسی است.

تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که بر خلاف باور عمومی بیشتر مردم تصمیمات خود را بر اساس احساسات و عواطف خود می‌گیرند. بنابراین تحت تاثیر قرار دادن افراد برای تصمیم‌گیری احساسی یکی از مهمترین نکات بازاریابی است. برای موفقیت در بازاریابی لازم است که با مشتریان خود ارتباط عاطفی برقرار کنید. این ارتباط عاطفی منجر به تصمیم‌گیری احساسی آن‌ها حین خرید می‌شود و با اشتیاق محصولات برند شما را انتخاب می‌کنند.

شبیه‌سازی عواطف برای تحت تاثیر قرار دادن تصمیم‌گیری احساسی در بازاریابی احساسی

احساسات انسان نقش موثری در تصمیم‌گیری او دارند. حتی انسان‌های منطقی نیز حین تصمیم‌گیری درگیر احساسات خود می‌شوند. متاسفانه در بازاریابی به این عوامل توجه چندانی نمی‌شود. اما جالب است بدانید که اگر مشتری در اولین تجربه‌ی خود هنگام استفاده از محصولات یک برند احساس خوبی را تجربه کند برای همیشه ذهنیت مثبتی نسبت به آن برند پیدا می‌کنند. بر عکس این موضوع نیز صادق است یعنی نارضایتی مشتری در اولین تجربه حس نفرت همیشگی در ذهن او ایجاد خواهد کرد. بنابراین توجه به احساسات مشتری یک روش سرمایه‌گذاری بلند مدت برای جذب مشتری و از اصول اساسی بازاریابی است. زیرا خرید مشتری صرفا بر اساس نیازهای او نیستنیاز مشتری با منطق هدایت می‌شود اما خواسته و در نهایت خرید طبق احساس شکل می‌گیرد و سبب پیشبرد بازاریابی احساسی می‌شود.

به عنوان مثال فرض کنید اولین بار به رستورانی می‌روید، اما از غذای رستوران رضایت کافی ندارید. بدتر از همه اینکه بلافاصله دچار مسمومیت غذایی می‌شود. مطمئنا این ذهنیت باعث می‌شود که دیگر تحت هیچ شرایطی به این رستوران نروید. از طرفی نیز دوستان و آشنایان خود را نیز از رفتن به این رستوران منع می‌کنید. بنابراین گاهی حتی یک تجربه‌ی تلخ باعث ایجاد ذهنیت منفی از یک برند می‌شود و می‌تواند گروه بزرگتری از مشتریان را تحت تاثیر قرار دهد.

تصمیم‌گیری احساسی و به طور کلی احساسات مشتری نقش به سزایی در موفقیت بازاریابی احساسی برند دارد.

روانشناسی با بخش علمی بازاریابی ارتباط تنگاتنگی دارد. روانشناسی تعامل بین احساسات و منطق را حین تصمیم‌گیری بررسی می‌کند و معتقد است که عوامل زیر در یک تصمیم‌گیری احساسی تاثیر دارند:

احساسات مثبت مانند شادی، لذت و رضایت مهمترین عوامل جذب مشتری وفادار هستند. به عبارت ساده‌تر رضایت مشتری تضمینی برای وفاداری مشتری نسبت به برند شما خواهد بود.

محبوبیت برند نیز یکی دیگر از عوامل مهم در تصمیم‌گیری احساسی مشتریان است. در حقیقت محبوبیت نقش بزرگی در پیشبرد استراتژی‌های بازاریابی احساسی دارد و نباید از آن چشم‌پوشی کرد.

تبلیغات عاطفی نقش پررنگ‌تری نسبت به محتوای آگهی دارد و انتخاب مشتریان و تصمیم به خرید آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

تاثیر روانی تصاویر استفاده شده در تبلیغات و بازاریابی، تصمیم‌گیری احساسی و منطقی مغز را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

استفاده از روش‌های هوشمندانه و تبلیغات جذاب که اطلاعات مفیدی را در مورد یک محصول در اختیار مشتری قرار دهد نیز شانس موفقیت در بازاریابی احساسی را چندین برابر می‌کنند.

حین تصمیم گیری احساسات منطق را تحت تاثیر قرار می دهد.

بهره‌گیری از احساس مشتری در بازاریابی احساسی

یک بازاریاب موفق با استفاده از ساختار تعاملات اجتماعی و توجه به احساساتی مثل شادی، غم، سورپرایز، نگرانی، خشم و انزجار و تحریک احساسات مثبت خریدار را ترغیب می‌کند که طی یک تصمیم‌گیری احساسی محصولات یک برند خاص را انتخاب کند. زیرا معمولا تحریک احساس مثبت نفوذ بیشتری بر ذهن مشتری دارد و سبب توسعه استراتژی بازاریابی احساسی می‌شود.

احساس همدلی نوع منحصر به فردی از تبلیغات است. بنابراین ایجاد حس همدلی در مقابل غم و اندوه مشتری باعث ایجاد حس اعتماد و وابستگی شده و تصمیم‌گیری احساسی مشتری را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

ترس محرک قوی است که همه جنبه‌های زندگی از جمله تصمیم‌گیری را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از جمله عوامل احساسی دیگری که می‌تواند در انتخاب استراتژی بازاریابی احساسی و ترغیب مشتری به خرید از آن استفاده شود روش سورپرایز و آزار مشتری هستند که می‌توانند سبب توسعه‌ی بازار شوند. اما نکته‌ی مهمی که در انتخاب استراتژی بازاریابی باید به آن توجه شود شناخت نوع مشتری و آگاهی از احساسات او است.

ارتباط سازنده و موثر با مشتری یکی از عوامل مهم تاثیرگذاری در احساسات مشتری است که منجر به تصمیم‌گیری احساسی می‌شود. ایجاد ارتباط عاطفی و توجه به نظرات و احساسات مشتری باعث تقویت حس همدلی و اعتماد مشتری می‌شود. داستان‌سرایی و توجه و استفاده از تجربیات مشتری هنگام استفاده از محصول نیز می‌تواند سبب جلب اعتماد مشتری نسبت به برند شما شود.

نتیجه‌گیری:

برای موفقیت در بازاریابی احساسی لازم است که به احساسات مشتری خود توجه کنید و با شناخت مشتری و ترغیب او برای تصمیم‌گیری احساسی سبب توسعه‌ی بازار و در نهایت افزایش فروش شما خواهد شد.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۶
مهر

مقدمه

یکی از تاکتیک های مهم متقاعد کردن مشتریان آگاه امروزی که حق انتخاب آنان به علت گسترش رقابت، پیوسته رو به افزایش است، ترویج (PROMOTION) است که خود از پنج ابزار تبلیغات، پیشبرد فروش، روابط عمومی، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم تشکیل می‌شودازطرفی، باتوجه به بالارفتن ارزش وقت و لزوم مدیریت زمان برای نیل به اهداف بنگاههای اقتصادی و همچنین اثربخشی بیشتر شیوه های ارتباطی دوطرفه (نظیر فروش شخصی و بازاریابی مستقیمدر این مقاله، به یکی از کانال های بازاریابی مستقیم یعنی بازاریابی تلفنی پرداخته شده است.
بازاریابی تلفنی
 اگر بدون وقت قبلی به محل استقرار مشتری مراجعه کنید، زمان زیادی را در راه صرف می‌کنید و امکان دارد طرف در محل حاضر نباشد و یا اینکه ممکن است مدتی را در انتظار باشید ولی بازهم شما را نپذیردپس بهتر است ملاقاتهای حضوری حتی الامکان با وقت قبلی باشدتلفن را دست کم نگیریداز تلفن استفاده کنیداین وسیله سرعت کار شما را افزایش می دهد و اگر هم مشتری نبود زمان اندکی را از دست داده ایدبدانید که تلفن برای شروع ارتباط بسیار مناسب است (مگر برای مشتریان قدیمی که با تلفن سفارش می دهند).
برای برقراری ارتباط با افراد مهم یکی از بهترین زمانهای تماس تلفنی، صبح زود است و یکی آخر وقت که منشی‌ها رفته اندمنشی ها بسیار خوب هستند اما باید پذیرفت که بعضی از مواقع مانع برقراری تماس می‌شوندباید تکنیک‌های بازاریابی تلفنی را یاد بگیرید و از آنها استفاده کنید.
 به موارد زیر توجه کنید و آنها را به کار ببرید:
ـ کار با تلفن باید هدفمند باشد؛
قبل از گرفتن شماره، خود را کاملاً آماده کنیداین آمادگی شامل سرحال بودن، به کاربردن عبارات کلیدی مثبت نظیر اینکهالان می‌خواهم یک بازاریابی تلفنی موفق داشته باشمآراسته بودن، لبخند زدن، فراهم بودن ابزار کار نظیر قلم، اطلاعات موردنیاز و... می‌شودمعطل گذاشتن مشتری برای پیدا کردن خودکار، آمار و... پسندیده نیستاطمینان داشته باشید تمام ارقام و مدارک به روز است؛
صبح زود شروع کنید، کسب و کار از ساعت شروع می شود، ضمن اینکه خیلی از مدیران موفق قبل از ساعت صبح در محل کارشان حضور دارندسحرخیز باش تا کامروا شوی؛
یک عدد آئینه روی میزتان قرار دهید تا در هنگام مکالمه به آن نگاه کنید و لبخند بزنیدحالت چهره شما در صدایتان منعکس می‌شود، به یاد داشته باشید که در بازاریابی تلفنی تنها سلاح شما صداست، پس این سلاح را درست به کار گیرید؛
برای هر یک از مکالمات تلفنی خود از قبل برنامه ریزی کنید، اول تمام مکالمه را در ذهنتان تمرین کنید، مجسم سازید که پیشاپیش در این کار موفق شده‌اید و حالا فقط می‌خواهید این موفقیت را تکرار کنید؛
نام مخاطب را پرسیده و درست تلفظ کنید؛
در مذاکرات تلفنی مهم، ایستاده صحبت کنیددر این صورت آدرنالین بیشتری از مغز ترشح می شود و تسلط شما را بالا می برد؛
دست نوشته داشته باشیدمتنی را از قبل آماده کنید تا در شروع مذاکرات از آن استفاده کنیداین متن باید شما و شرکت را معرفی کند، مقصود شما را از تلفن زدن بیان کند و مزایای محصول و وجه تمایزتان را نشان دهدچنان ماهرانه از متن استفاده کنید که طرف مقابل متوجه روخوانی‌تان نشود؛
مشتری باید در تن و لحن صدای شما شادابی را احساس کندمعایب تلفن به عنوان یک عامل ارتباطی شامل فقدان ارتباط چشمی و احتمال آماده نبودن طرف مقابل یا منحرف شدن توجه او به دلیل سایر فعالیتها (یا شلوغی خیابان در صورتی که فرد در خیابان  باشدمی‌شودلذا تمام این نقایص را باید صدای گرم و جذاب شما جبران کند؛
ـ با مشتری گفتگو کنید نه اینکه به طور یک جانبه مطالبی را به آنها بگویید؛
برای وقت مشتری ارزش قائل شوید و در صورت عدم تمایل او وقت دیگری را برای مذاکره درخواست کنید؛
حوصله داشته باشید؛
در هنگام صحبت با تلفن چای نخورید، سیگار نکشید، روزنامه نخوانید و... و حواس خود را فقط روی گفتگو متمرکز کنید؛
بی جهت روی بعضی از مواضع پافشاری نکنید؛
به آداب و اعتقادات طرف مذاکره کننده احترام بگذارید؛
تلفن را درست نگه دارید تا صدای شما واضح باشدکلمات را واضح و با تلفظ صحیح به کار ببرید؛
تصویر درستی از خود ارائه دهید، نه خود را کوچک بشمارید و نه غلوآمیز صحبت کنید؛
با سرعت مناسب صحبت کنید، به طوری که تاثیر خوبی داشته باشد؛
اگر در مکالمه‌های تلفنی طرف مقابل شما فریاد می‌کشد و سر شما داد می‌زند، هرگز مقابله به مثل نکنیدبلکه آرام و نرم و با ملایمت صحبت کنید، در این گونه مواقع هم بهتر است بایستید و به مکالمه ادامه بدهید؛
شاید طرف صحبت شما سوالهای غیرمرتبط و یا حتی خصوصی مطرح کند، خونسرد باشید و عصبانی نشوید، مدیریت ارائه اطلاعات داشته باشید، لازم نیست به همه سوالها پاسخ دهید، گاهی خود را به نشنیدن بزنید و مجدداً موضوع اصلی را پیش بکشید و گاهی هم شوخی کنید و سوالها را با ظرافت رد کنید به هرحال، سعی کنید مؤدبانه برخورد کنید و با سیاست و بازی با لغات مکالمه را به اتمام برسانیددرهمه حال مواظب شخصیت مشتری باشید، یادتان باشد هدف بازاریابی، رسیدن به تعامل است نه مشغول شدن به تقابل، که نتیجه مثبتی برای کسب و کار ندارد؛
مراقب کلام خود باشید، و در حذف کلمات کلیشه‌ای و عباراتی که تکیه کلام شما شده‌اند ولی خیلی پسندیده نیستند تلاش کنیدخانمها از اصطلاحات مردانه و آقایان از اصطلاحات زنانه نباید استفاده کنند؛
هدف از بازاریابی تلفنی گرفتن وقت از مخاطب برای ملاقات حضوری است، لذا از ارائه اطلاعات زیاد خودداری کنید،‌ در ملاقات حضوری شما علاوه بر صدا، ابزارهای دیگری هم برای تاثیرگذاشتن بر مشتری دراختیار دارید نظیر زبان، تاثیرات تیپ ظاهری، نمونه کالا، کاتالوگ، فیلم و... ، لذا هدف اساسی‌تان گرفتن وقت ملاقات باشد.
صدایتان را ضبط کنید و به آن گوش دهید، این کار باعث می‌شود تا عیوب کارتان را پیدا کنید و با تمرین و مهارت آنها را برطرف سازید؛
سعی کنید سوالها و اعتراضات مشتریان را پیش‌بینی کنید و فهرست سوالهای احتمالی خود را کامل کنیدجوابهای آنها را آماده کنیداین کار میزان آمادگی شما را در مذاکرات بعدی افزایش می دهد؛
حرفه‌ای عمل کنید، از تلفن به عنوان یک وسیله کاری استفاده کنید، زود بروید سر اصل مطلب و از تعارفات کم کنیداختلالاتی را که مکالمات تلفنی در کارتان ایجاد می‌کند را به حداقل برسانیدوسط حرف مشتری ندوید، مهارتهای سخنرانی و گوش کردن را در خودتان بالا ببریدپرشور باشید، با اعتماد به نفس صحبت کنید، از موضوع اصلی خارج نشوید؛
ویژگی محصولتان را بیان کنید اما این ویژگیها را با منافع و مزایایی که برای مشتری دارد پیوند دهید و تایید دیگران را درجهت بالابردن اطمینان مشتری بیان کنید تا اعتبارتان افزایش یابد؛
یادداشت‌برداری کنید، این کار باعث می شود چیزی را از قلم نیندازید اما مواظب باشید یادداشت‌برداری به مذاکرات شما لطمه نزندتندنویسی را تمرین کنید و نکات کلیدی را یادداشت کنید؛
تعداد تلفن زدن‌هایتان را افزایش دهید، قرار نیست تمام تماسهای شما به قرار ملاقات یا معامله منجر شود اما هر چقدر تعداد تماسهای شما بیشتر باشد و تسلط‌تان بالاتر برود قطعاً تعداد قرارملاقاتها و معاملات هم افزایش می‌یابد، رابطه مستقیم بین مشتری‌یابی امروز و منافع فردا وجود دارد؛
مراحل مشتری‌یابی از طریق تلفن را فراگیریدابتدا توجه طرف مقابل را جلب کنید، سپس خود و شرکت را معرفی کنید، آنگاه از یک عبارت کلیدی مثبت استفاده کنید و با قرار ملاقات گذاشتن مکالمه را به پایان برسانید؛
به منشی‌ها خیلی احترام بگذارید، اینها انسانهای مهمی هستند و می‌توانند دوست شما برای برقراری تماس به مدیرشان باشند یا اینکه مانع شما بشونددر اولین تماسها با منشی جمله‌ای که می‌گویید، امری مؤدبانه و سریع باشد تا او را وادار به حرکت سریع کندنظیر سلام، آقای محسنی، لطفاًجمله شروع نباید از ناحیه ضعف و با عبارات دارای بار روانی منفی مثل ببخشید مزاحم شدم یا خسته نباشید همراه باشد، به علاوه اینکه قاطع و با اعتماد به نفس صحبت کنید و من و من نکنید؛ احترام به منشی‌ها عامل مهمی است.
در کتابهای نویسندگان خارجی تاکید می‌شود که شما برای مشتری وقت ملاقات تعیین کنید مثلاً بگویید سه‌شنبه ساعت بعدازظهر چطور است؟ یا سه‌شنبه ساعت بعدازظهر من آنجا خواهم بود ولی این روش در ایران جواب نمی‌دهد و به مشتری برمی‌خوردبهتر است از او بخواهید وقت ملاقات را تعیین کند سپس به تنظیم وقت بپردازیدیادتان باشد که مشتری رئیس است؛
موفقیت و شکستهایتان را در بازاریابی تلفنی تجزیه و تحلیل کنید و از آنها درس بگیرید، یکی از بهترین معلم‌ها تجربه استهر بار که گوشی را برمی‌دارید باید خود را از نو بسازید اجازه ندهید تکراری بودن امور، شما را خسته کند، بــاید هر روز دوباره درمورد آنچه انجام می‌دهید فکر کنید؛ خلاق باشید؛
در پایان هر مذاکره سعی کنید خیلی کوتاه خلاصه مذاکرات را بیان کنید و برای آن از مشتری تاییدیه بگیرید تا مبادا موضوعی برداشت مشترک نشده باشد؛
سوال کردن در جای درست برای فهمیدن صحیح موضوع، مناسب است و ایرادی ندارد؛
اطلاعات شما از رقبا میزان حرفه‌ای بودنتان را نشان می‌دهد و باعث می‌شود در مدیریت مکالمات تلفنی قویتر عمل کنیداین اطلاعات مربوط به مواردی ازجمله محصولات آنها، قیمتهایشان، بازار هدف‌شان، پور درصد فروش آنها، تعداد نیروی فروش، میزان تخفیف، استراتژی فروش، دید رقبا نسبت به شما و... می شود؛
در پایان مذاکرات تلفنی شما بعداز طرف مقابل، گوشی را زمین بگذارید؛
تاریخ، ساعت، مکان و هدف قرارتان را یادداشت کنید؛
درجلب رضایت مشتری از طریق تلفن کاملاً مهارت پیدا کنیدیاد بگیرید مانند یک نوازنده ماهر که با ساز خود هنرنمایی می‌کند، شما هم با تلفن هنر بازاریابی تلفنی خود را به نمایش گذارید؛
بی تردید در فرایند هر گفتگو ممکن است ایرادهایی از سوی مشتری مطرح شودمسلماً هر ایرادی یک مانع است و باید پاسخی برای آن طراحی شوددر چنین موقعیتی بیهوده دلواپس نشوید، سعی کنید دلواپسی‌های خود را کنترل کنیددر اغلب موارد مشخص شده است که دلایل دلواپسی افراد را می‌توان به نحو زیر طبقه بندی کرد:
الف) 40 درصد دلواپسی های افراد درمورد مسائلی است که هرگز اتفاق نمی افتند؛
ب) 40 درصد دلواپسی ها درمورد چیزهایی است که نمی توان آنها را تغییر داد؛
ج) 12 درصد دلواپسی‌ها درارتباط سلامتی است؛
د) 8 درصد دلواپسی‌ها به طور اصولی صحیح و واقعی‌اند.
بنابراین، میان دلواپسی‌ها باید فرق گذاشت و از آنجا که در تماس تلفنی نسبت به تماس حضوری تنها از کانالهای مشخصی برای ارتباط استفاده می‌کنید، در آن صورت در موقعیتهایی که سرحال نیستید، سریعاً صدای شما حالت درونیتان را منعکس کرده و دلواپسی‌های شما را لو می‌دهدبنابراین، زمانی که ایرادی از شما گرفته می‌شود، دلواپس نشوید و آن را یک حسن نظر تلقی کنید، زیرا درهمین ایرادهاست که مسائل و نیازهای مشتری آشکار می گردد؛
اقدام کنید، بهترین راه برای غلبه بر شک و ترس، حرکت استاقدامات فوق را رعایت کنید و ابزارتان را آماده سازید، با تمرین، ایرادتان را برطرف کنید، مهارتهایتان را بالا ببرید، از دوستانتان بخواهید شما را راهنمایی کنند، به صدای خود گوش کنید و از همه چیز یاد بگیرید اما با تمام اینها تا اقدام نکنید موفق نمی‌شوید، با آمادگی، گوشی را بردارید و شروع کنید؛
فرم مذاکرات تلفنی را تنظیم کرده و تاریخ تماس، ساعت تماس، نام مخاطب، شرکت مخاطب، خلاصه مذاکره و اقدام بعدی که باید صورت گیرد را یادداشت کنیدو در پیگیریها از این فرم استفاده کنید.
بازاریابی تلفنی یکی از کانال‌های بازاریابی مستقیم است که در صورت کسب مهارتهای لازم جهت استفاده صحیح از تلفن میزان توفیق فروشندگان در نیل به اهداف فروش و بازاریابی را افزایش می‌دهددر این مقاله اصول بازاریابی تلفنی جهت استفاده صحیح از زمان و تاثیرگذاری مثبت بر مشتریان موردبررسی قرار گرفته است


  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۶
مهر

:ارتباطات غیر کلامی
ارتباطات غیر شفاهی فرایند معنا را به صورت پیامهای بدون واژه از طریق ژست-زبان بدن یا استقرار-چهره و تماس چشمی-ارتباط جسم مانند :مدل مو-معماری-نماد ها و سمبل ها وهمچنین از طریق مجموع موارد فوق توصیف میکنند.
 ارتباطات غیرکلامی مشمول تمامی حالتهای ارتباطی می شود که به یک زبان رسمی وابسته نیست. ارتباطاتی که به موجب آن ایده ها و مفاهیم بدون اینکه از مفاهیم و اصطلاحات کلامی استفاده شود ، تشریح و تفسیر می شوند. 
به نظرشما آیا ارتباطات غیرکلامی دارای چنان زمینه ای است که بتواند چنین تعریف مهمی رادربرگیرد؟ پاسخ مثبت است . نسلهای گذشتة ،انسانهایی که قبل از تاریخ می زیسته اند ، ازطریق ارتباط غیرکلامی باهمدیگر رابطه داشته اند.آنها همانند جانوران ، صداهایی از گلوی خود خارج می کردند. 
در واقع علایم، حرکات بدنی ، اشارات ، ترسیم نقشها تا زمانیکه زبانی برای بیان مفاهیم آنها ایجاد شود، نیازهای ارتباطی آنان را برآورده می ساخت. 
با نگاهی به اطراف خود ، در می یابیم که امروز هم روشهای متعدد برای ارتباط غیر کلامی ما را احاطه کرده اند . صرف نظر از مفاهیم ارتباطات غیر کلامی ، بیشتر اینگونه ارتباطات با حسهای ارتباط گر مرتبط اند . آخر از همه نیز این " حسّها " هستند که می توانند اطلاعات را انتقال دهند. 
بشر همیشه فکر می کرد که فقط 5 نوع حس دارد . بعدها دریافت که حس ششمی نیز وجود دارد . اغلب ارتباطات ما انسانها، با این حسها سر و کار دارد. 
ارتباط غیر کلامی مرتبط با حسهای بشری ، با حرکت ، رنگ و شکل توام است. 
بشر به غیر از ابزار تصویری که با حس بینایی وی ارتباط داشت ، ابزارهای دیگری همچون ارتباطات چهره ای و حرکتی را نیز داشته است . نمادهای چهره ا ی همانند اخم کردن ، خندیدن ، عصبانی شدن، گریه کردن و ... حالت های مختلفی هستند که بصورت مؤثر در موقعیتهای مختلف و در ارتباطات رو در رو انتقال دهندة حالات و پیام آنها بوده است . 
حالت های حرکتی نیز در ارتباطات کاربرد دارند که می توانند مبهم یا روشن باشند. 
اگر شخصی به یک تنگ آب و سپس به دهان خود اشاره کند ، این شاید نمونه ای ازیک ارتباط حرکتی روشن و بدون ابهام باشد . یعنی آشکار است که وی تشنه است و در خواست آب می کند از طرف دیگر دراغلب موارد موقعیت های غیرقابل تفسیری نیز وجود دارند که در شرایط متفاوت معانی مختلفی را انتقال می دهندو برداشت دقیق و صحیح آن ها به عوامل مختلفی از قبیل عوامل فرهنگی ، جغرافیایی ، اجتماعی و غیره مربوط می شود. 
در هندوستان ، استرالیا و برخی از کشور های غربی ، چنانچه کسی سرش را بالا و سپس پایین بیاورد، به معنی تأیید است اما همین حرکت در کویت دقیقاً معنی برعکس دارد و مفهوم (نه) را القاء می کند. در شبه قاره هند چنانچه یک زن با انگشت نشانه دماغ خود را لمس نماید ، این حرکت نشاندهندة تعجب و شگفتی وی است. درخاورمیانه همین حرکت به معنی خدمتگزاری بوده و فرد نیت و آمادگی خود را برای انجام کار حتی تحت سرپرستی یک شخص دیگر اعلام می کند والبته این نوع حرکت ها بیشتر از سوی مردان انجام می شود. در ایران نیز اگر شخص بخواهد بگوید که من با کمال میل در خدمت شما هستم وازدستورات شما اطاعت می کنیم،دست راست خودرا روی چشم راست خود می گذارد. 
شاید کاربرد حرکات بدنی حاصل چهارچوب بندیهای ماهرانه ای باشد که همانند زبان انسانهای کرولال کاربردداشته باشد. ما درزندگی روزمره، بطور مداوم ترکیبی ازکلمات وحرکات را جهت بیان منظورمان بکارمی گیریم. صدا زدن کسی همراه با لبخند و گفتگو باوی ، باصدا کردن وی بدون لبخند متفاوت است . 
ارتباطات غیرکلامی ناخود آگاه ، آنچه که ما آن را زبان بدنی و یا درست بگوییم زبان حرکتی (حالت اندامی)می نامیم ، یک اصطلاح علمی است. 
حالات بدن ما گاهی بیانگر حالات روحی روانی ما بوده بطوریکه شاید ما قادر نباشیم آن را با کلمات بیان نماییم.کاربرد زبان حرکتی می تواند بازتابی یا غیربازتابی بوده و حالت بدنی ، یا وضعیت وشرایط روحی ماهمراه پیام به شخصی که منتظردریافت پیام است،منتقل شود. 
زمانیکه تمرکز می کنیم ، مردمک چشممان تنگ می شود و وقتی خسته ایم ، خمیده تر به نظر می رسیم و زمانی که به هیجان می آییم فیزیک چهره مان فرق می کند. 
آقای جولیوس فست (Julius Fast) درکتاب معروف خود به نام (زبان حرکت بدنی) که درسال 1984 منتشر شد ، بیان کرده است که زبان بدنی حاصل نفوذ فرهنگی و محیطی است. شخصی که درآمریکای شمالی زندگی می کند و به زبان حرکات بدنی آشنایی دارد ممکن است به سادگی در درک حس و قصد شخص دیگری که در اسپانیا زندگی می کند ، دچار اشتباه گردد. 
بطور مثال یک دختر اسپانیایی با آگاهی به شرایط حاکم بر جامعه خود ، زیبایی های دخترانه خود را به رخ دیگران می کشد بدون اینکه مفهوم برداشت شده از حرکات وی ، حاکی از تمایل وی برای مردان باشد اما طبق نظریه آقای Fast همان رفتار از طرف یک دختر امریکایی با نیت جلب توجه مردان تفسیر میشود . مطالعات نشان داده است که امکانات برخی از مؤلفه های زبان حرکت بدنی جهانی بوده و به فرهنگ و نوع جنسیت افراد و همچنین محیط آنان بستگی دارد . به هر حال طبقه بندی زبان بدنی به دو بخش وابسته به فرهنگ و عدم وابسته به آن ، در مرحلة شکوفایی است . 
از بین حسهای پنج گانة خودمان ، حس شنوایی اساساً به ارتباطات کلامی متکی است اما می تواند در ارتباطات غیر کلامی نیز کاربرد داشته باشد . به تجربه ثابت شده است که حس متانت و آرامش ، عصبانیت ، بشاشیت و خوشرویی ، افسردگی و امثال آن می تواند از طریق آواهای هماهنگ و موزون به دیگری منتقل شود. از آوا شناسی در درمان و بهبود افسردگی نیزاستفاده می شود (کاسیلیت 1999) 
ارتباطات می تواند با حس بویایی نیز مرتبط باشد مطالعات دانشمندان ثابت کرده است که برخی از جانوران و حشرات از طریق حس بویایی امیال جنسی خود را به جفت خود منتقل می کنند. 
حس لامسه از مدلهای قوی و مؤثر در ارتباطات است . یک بوسه یا یک دست دادن ساده و یا در آغوش کشدن کسی، حتی یک لبخندکوچک توأم بانوازش یا بادست گذاشتن برروی دوش کسی، می توان ارتباط بسیار قوی و مؤثری برقرار نمود که حتی با صدها کلمه و حرف میسر نمی شود. 
برخی ها هم ادعا می کنند که با گرفتن دست کسی حتی می توانند فکر آنها را هم بخوانند . از میان این همه شواهد موجود در طبیعت ، باور نمی کنم که برقراری ارتباط از طریق حس چشایی میسر نباشد. 
تله پاتی (دوهم اندیشی) یکی از راههای ارتباط که در مورد آن بسیار صحبت شده است،یکی از امکانات برقراری اتباط بدون کلام است . تله پاتی با نفی حواس پنجگانه مرتبط است. تعمق در مورد وجود تله پاتی به آواخر قرن بیستم برمی گردد.جنجالی که توسط آقای جوزف بی رینز(Joseph B.Rhines) و سایر روان شناسان دانشگاه گرونینگن Groningen هلند در سال 1937 راه افتاد . 
آینده ممکن است روشهای دیگری رابرای برقراری ارتباطات به ارمغان بیاورد. یکی از روشهایی که اخیراً بشر به آن دست یافته است ، امواج مغزی است .تجربه ثابت کرده است که تمام فرایندهای مغزی که هم در حیوانات و هم در مغز انسانها جریان دارد ، حاصل یک الگوی پیچیده ای از جریان الکتریکی لحظه ای است (Bazier 1961) هر فرایند مغزی با نمونة نوسان الکتریکی فردی تلفیق می شود . تجربه گرایان توانسته اند این نوسانات الکتریکی مغزی را ثبت کنند. همچنین آنان دریافته اند که با برگشت دادن جریان الکتریکی در مسیر طی شده ، امکان اعمال تغییر و اصلاح در ذهن دریافت کننده پیام با یک مجموعه از نمونه های خاص وجود دارد(Delgado 1967). 
تأثیر روش دکتر دلگادو با ایجاد جریان الکتریکی معکوس بر روی مغز یک گاو و در یک سالن و روی رینگ بوکس ، بطور دیدنی برای تماشاچیان تشریح شده است. 
این فرایند زمانی که بر روی یک انسان پیاده می شود، می تواند تله پاتی نام بگیرد. که تحت عنوان انتقال ویژه اطلاعات بین موجودات در طبقه بندی ارتباطات غیرکلامی جای می گیرد. 
در حال حاضر شاید برخی از مفاهیم ارتباطات بطور غیرمستقیم نقشهای عمده ای در زندگی روزمره،داشته باشند بهرصورت اینگونه اثر گذاریها نمی تواند مانع توقف ذهنیت سازیهای نویسندگان در زمینه های مختلف ارتباطی گردد. رینگ بوکس ، بطور دیدنی برای تماشاچیان تشریح شده است. 
این فرایند زمانی که بر روی یک انسان پیاده می شود، می تواند تله پاتی نام بگیرد. که تحت عنوان انتقال ویژه اطلاعات بین موجودات در طبقه بندی ارتباطات غیرکلامی جای می گیرد. 
در حال حاضر شاید برخی از مفاهیم ارتباطات بطور غیرمستقیم نقشهای عمده ای در زندگی روزمره،داشته باشند بهرصورت اینگونه اثر گذاریها نمی تواند مانع توقف ذهنیت سازیهای نویسندگان در زمینه های مختلف
ارتباطی گردد.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۶
مهر


Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌های 2 یا 3 نفری‬‎

راههائی برای ورود به جمع‌های 2 یا 3 نفری

معمولاً وقتی دو نفر و یا چند نفر مشغول صحبت هستند نمی‌پذیرند که کس دیگری وارد گفتگوی آنها شود. راه حل:
ـ نزدیک جمع شوید.
نقش مخاطب یا شنونده را بازی کنید.
 ارتباط چشمی.
 نگاه تأییدی.
 فرصت را شکار کنید.
 با جملات کوتاه شروع کنید تا مزاحم شناخته نشوید.البته لازم است که رعایت ادب را بنمایید و متوجه باشید که هر چه باشد تازه واردید و باید حد خود را کاملاً بشناسید و با گوش نمودن دقیق به حرفهای افراد بهترین سخن را بگویید که بتواند به روند بحث کمک کند تا آنها نیز شما را به عنوان عضوی فعال و خودی در بحث بشناسند و قبول نمایند.

Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌‬‎
مراقب بودن به هنگام انتقال و کسب اطلاعات: از مسائل شخصی خود نگویید چرا که به مخاطب دید می‌دهید و همین طور به حدود شخصی او هم وارد نشوید. مراقب خط قرمز‌های افراد باشید و به نواحی حساس (حساسیت­برانگیز) او نزدیک نشوید. یادتان باشد که تفاوت‌های فرهنگی می‌تواند آفتی بزرگ برای ارتباط سالم باشد. اگر بی‌محابا از اطلاعات شخصی خود حرف بزنید به علت تضادهای فرهنگی می‌تواند روند رابطه را مختل نموده و از شما تصویری منفی در ذهن مخاطب باز سازد. در پی کسب اطلاعات شخصی نیز بی‌پروا نباشید و این را بدانید مردم به کسانی که در پی چنین اطلاعاتی هستند اعتماد نمی‌کنند و بالعکس به کسانی که اطلاعات شخصی دیگران برایشان مهم نیست اعتماد نموده و بسیاری از این اطلاعات را مشتاقانه ارائه می‌دهند.

Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌‬‎
به احساسات طرف مقابل توجه کافی کنید: فردی که نسبت به افکار، احساسات و حساسیتهای دیگران بی‌توجه است برای ایجاد روابط مؤثر با موانعی جدی روبه‌روست. بعضی افراد زیاد حساس نیستند و از سخن و رفتار نامناسب دیگران رنجش به دل نمی‌گیرند. بعکس برخی افراد بیش از حد حساسند و به رفتارها بها می‌دهند. به طور کلی می‌توان از بازخوردهای شفاهی و غیرشفاهی اطرافیانمان و عقاید و خلق و خو‌هایشان،از حساسیتها و احساسات آنها با خبر شویم و متناسب با آنچه آنها بر آن تمایل یا عدم تمایل دارند رفتار کنیم و همیشه دوست و طرف رابطه‌ای منطقی، متوجه و فهیم باشیم.
اشتیاق شنیدن پاسخ سؤالات مطرح شده از طرف دیگران
بسیاری مواقع در طول مسیر گفتگو سؤالاتی از ما پرسیده می‌شود که طرف رابطه اصلاً منتظر شنیدن پاسخ آن سؤال از طرف مانیست و کاملاً تمایل دارد که ما در مقابل اشتیاق خود را نسبت به شنیدن پاسخ آن سؤال از طرف رابطه نشان دهیم. این عمل به گرمابخشی در رابطه بسیار کمک می‌کند. پس حتی هنگامی که جواب آن سؤال را می‌دانستید، جواب را نگویید و در مقابل از او مشتاقانه بخواهید که جواب را بگوید.

Image result for ‫راههائی برای ورود به جمع‌‬‎
مثلاً وقتی طرف گفتگو از شما می‌پرسد: «باورت نمی‌شه امروز چه اتفاقی برای من افتاد؟» شما باید بگویید: «خب، چی شده، چه اتفاقی افتاده؟» و این نوع برخورد نشاط در رابطه را افزایش خواهد بخشید.
به خاطر سپردن اسامی افراد: هر یک از ما بطور طبیعی خواهان آنیم که در یاد و خاطره دوستان و اطرافیانمان بمانیم و بطور غریزی می‌خواهیم که اطمینان حاصل کنیم که به طریقی در خاطرات افراد شخصی برجسته‌ایم. یکی از نیروهای محرکه‌ی اعتماد به نفس اجتماعی و عمومی شما این است که نام افراد را به خاطر بسپارید. متوجه باشید که نام افراد در حقیقت هویت اشخاص است و بدون آنکه نام آنها را به خاطر بسپاریم نمی‌توانیم با خود آنها نیز رابطه‌ای برقرار کنیم

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۵
مهر

Image result for ‫صدا سازی‬‎

صدا سازی:
صدا سازی در معنای عام به مجموعه تمرین ها / نرمش ها / بایها / نباید ها و دیگر موارد بر نامه ریزی شده گفته میشود که در تولید بهترین صدای موجود در هر فرد به مار بسته می شود.
نکته :حروف از دو دسته ی "صامت" و "مصوت" تشکیل می شوند:
مصوت ها در فارسی 6 تا هستند:اِ اُ  اَ  آ او ای 
صامتها به دو دسته ی انقباضی و انسدادی تقسیم می شوند:
صامتهای انسدادی: پ ب ت د ک گ ق 
صامتهای انقباضی: ف و خ ه س ز ش ژ ث ص ض ط ظ ل ر م ن چ ج ی 
 Image result for ‫صدا سازی‬‎
تمارین تلفظی:
تکرار مصوت های آ - اَ -اُ -اِ -ای با صدای بلند
خواندن آوازهای ریتمیک،مثل آواز "یار دبستانی من"
تمارین حروف نوک زبانی (ل ، ت ، د ، ن ):
تمرین (ل َ) :برای تقویت عضلات نوک زبان شمعک را بین دندانها قرار دهید و بگویید:(لَ) فشار نوک زبان را بر انحنای لثه های فوقانی احساس کنید . لحظه ای نوک زبان را نگاه دارد تا مخرج حرف را بناسید بعد زبان را رها کنید تامصوت اَ تولید شود  نوک زبان پس از جدا شدن از انحنای لثه پایین می آید در کف دهان پشت دندانهای پایین قرار می گیرد . زبان ار محکم و با ضرب معین ورزش دهید سعی کنید نوک زبان به اختیار خودتان باشد . ده بار بگویید: لَ
تمرین (تَ): نوک زبان پشت دندانها و کنارهای آن را به پشت لثه های بالا بفشاریدو بگویید: تَ . قبل از ادای حرف یک لحظه فشار حرکت را حفظ کنید تا تماس بین زبان ،دندانها و لثه ها را احساس کنید. به انفجار هوایی که بعد از آزاد شدن زبان به وجود می آید توجه کنید و ده بار بگویید: تَ
تمرین (دَ) : نوک زبان را محکم پشت دندانها و کنارهای آن را پشت لثه  های بالا بفشارید و بگویید : دَ . فشار را یک لحظه نگه دارید تا محل آن را به خاطر بسپارید لرزش را بین دندانها و زبان احساس کنید. ده بار بگویید: دَ . وقتی زبان رها شد لرزش باید کاملا آشکار شود . هنگام ادای دَ نفس به صوت تبدیل می شود.


Related image

تمرین (نَ) : مصوت بعد از  نَ باید به تمامی از طریق دهان خارج شود .صامت را یک لحظه نگه دارید. به لرزش نوک زبان و تشدید صوت توجه کنید .
 برای چالاکی و فرزی زبان به طور متناوب صامتهای د ل ت ن را تمرین کنید.
تمارین حروف پس زبانی ( ق ، ک ، گ ): ورزیده کردن انتها ی زبان برای وضوح بیان و آزاد کردن صدا اهمیت دارد. اگر انتهای  زبان سست باشد به تن صدا حالتهای خفه ای خواهد داد و مانع سرعت سخن گویی خواهد شد.
تمرین (ق َ): زبان کوچک را به انتهای زبان بفشارید و بگویید : قَ . د ر تلفظ ق توجه داشته باشید که ادای آن با فشار بیش از حد همراه نباشد چون به آن حالتی غلیظ و سخت خواهد داد و آن را تو گلویی خواهد کرد . ده بار بگویید: ق 
تمرین (کَ) : تماس بین زبان کوچک و انتهای زبان باید محکم باشد . اگر زبان را زیاد به بالا فشار دهید تنش ایجاد خواهد کرد و اگر زیاد به عقب فشار دهید حالت توگلویی خواهد یافت . ده بار بگویید: ک و ده بار بگویید: گ 
حروف ک گ ق را با شمعک و بدن شمعک چندین بار تمرین کنید تا قسمت پسین زبان ورزیده گردد.

 Related image

تمارین حروف لبی (م ، ب ، پ): 
تمرین (پَ):  هر دو لب را به هم بفشارید به طوری که یکدیگر را بپوشانند بگویید :پَ.  با ادای این حرف مقدار زیادی هوا بیرون می زند و حالتی شبیه باز شدن چوب پنبه بطری باید ایجاد شود . ده بار با شمعک و ده بار بدون شمعک بگویید: پَ 
تمرین ( ب َ) :لبها را برای لحظه ای چسبیده به هم نگاه دارید، لرزش را احساس کنید و بگویید :بَ
تمرین ( م َ ): حرکت لبها در سخن گفتن ارتباط مستقیمی با آنچه شما می گویید دارد .بی حرکتی لبها نشانه بی میلی به سخن گفتن است.  یکی دیگر از حروفی که برای وررزیده کردن لبها مقید است حرف م می باشد. هنگام تلفظ م زبان باید کاملا آزاد باشد.  ده بار بگویید :مَ اگر صوت را یک لحظه نگاه دارید لرزش را احساس می کنید.
متنی انتخاب کنید و با شدت و دقت مبالغه آمیز اجرایش کنید . این تمرین را در چهار مرحله انجام دهید: 
با شمعک 
بدون شمعک 
آهسته 

با صدای بلند

 Image result for ‫صدا سازی‬‎

خوانش متن برای حروف هم مخرج:

 تلفظ "چ" و "ج" : رزمندگان چچن امروز با یورش به چهار کاروان نظامی روسیه چهل و چهار تن از نظامیان روس را زخمی کردند و چهارده نفر از آنها را به اسارت گرفتند . این چهارمین حمله ی سنگین نیروهای چچن به کاروان های روس در چند روز باقیمانده به آغاز سال جدید مسیحی است  .فرماندهان نظامی چچن خواستار برگزاری اجلاس چهار جانبه ی کشورهای همجوار برای مبادله اسرای چچنی و روسی شده اند . 

Image result for ‫صدا سازی‬‎
تلفظ "س": انفجار یک بمب دست ساز که در داخل یک اتوبوس جاسازی شده بود سبب به هلاکت رسیدن سی و سه سرباز اسراییلی شد . این اتوبوس که در مسیر بیت المقدس به سوی پایگاه نظامی در حوالی صحرای سینا در حرکت بود، در فاصله سه کیلومتری این پایگاه منفجر شد .  در پی این سانحه سربازان رژیم صهیونیستی به سرعت مسیر های سه جاده ی اصلی منطقه را مسدود کردند.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۲
مهر

Image result for ‫چگونه می‌توان زبان بدن را آموخت‬‎

چگونه می‌توان زبان بدن را آموخت
اگر هر روز حداقل یک ربع ادا و اطوار دیگران را زیر نظر بگیرید، از حرکات خود نیز آگاه می‌شوید. بهترین محل برای چنین تمریناتی، جایی است که آدم‌ها در کنار هم جمع می‌شوند و با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. به خصوص در فرودگاه می‌توان حالات مختلف افراد را بررسی کرد، همانند تبِ سفر، هیچان، شادی، غم، عصبانیت، بی‌صبری و حالت‌های دیگر. همچنین فضاهای عمومی، جلسات و مهمانی‌ها موقعیت‌های فوق‌‌العاده‌ای برای بررسی محسوب می‌شوند. اگر یاد بگیرید زبان بدن را تفسیر کنید، می‌توانید به مهمانی بروید و تمام شب در گوشه‌‌ای مثل مجسمه بنشینید و ساعت‌های هیجان‌انگیزی را با ملاحظه پیام‌های مختلف بدن دیگران به سر ببرید. تلویزیون نیز موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کند که بتوانید ارتباطات غیرکلامی را بررسی کنید. صدای تلویزیون را قطع کنید و سعی کنید از طریق تصاویر موضوع را حدس بزنید. وقتی هر پنج دقیقه یک بار صدای تلویزیون را برای مدت کوتاهی بلند کنید، خواهید فهمید که آیا حدستان در مورد قسمت تصویری درست بوده یا خیر. بعد از مدت کوتاهی می‌توانید تمام برنامه را بدون صدا دنبال کرده و بفهمید چه اتفاقی می‌افتد، درست مثل افراد ناشنوا.

Related image

حریم  و قلمرو

کتاب‌ها و مقالات بسیاری در این مورد نوشته شده است که چگونه حیوانات، پرندگان، پستانداران نخستین و ماهی‌ها قلمرو خود را تعیین و از آن محافظت می‌کنند. اما مدت زیادی نیست که کشف کرده‌اند انسان هم برای خود قلمرویی دارد. وقتی این موضوع را به رسمیت بشناسیم و تأثیرات آن را درک کنیم، نه تنها با حیرت به رفتار خود و دیگران نگاه می‌کنیم بلکه واکنش طرف مقابل را نیز پیش‌بینی خواهیم کرد. ادوارد تی‌هال، انسان‌شناس آمریکایی، یکی از نخستین کسانی بود که نیاز به داشتن قلمرو را در انسان بررسی کرد. تحقیقات او در این زمینه ما را به سمت تناسب تازه‌ای در روابط‌امان با دیگران هدایت کرد. هر سرزمین قلمرویی است با مرزهای کاملاً مشخص که گاهی هم توسط نگهبانان مسلح محافظت می‌شود. داخل هر سرزمین قلمروهای کوچکی به شکل استان یا منطقه وجود دارد که باز به قلمروهای کوچک‌تری تقسیم می‌شوند، مثل شهر و به همین ترتیب مناطق شهری و در آنها خیابان‌ها و هر خیابان نیز برای ساکنین آن به قلمروهای کوچک‌تری تقسیم می‌شود. ساکنین هر قلمرو به حریم خود وابسته است و آماده است تا از آن، حتی تا پای جان، دفاع کند.

Related image
فضایی را که یک فرد ادعای مالکیت آن را داردـ طوری که انگار ادامه‌ی اجزای بدنش است ـ حریم نامیده می‌شود. فضایی که دارایی هر فرد اشغال می‌کند، حریم شخصی او محسوب می‌شود از جمله خانهوزمین او که با پرچینی مشخص شده است، فضای داخل اتومبیل‌ او، اتاق شخصی او، صندلی مورد علاقه‌اش و حتی محدوده‌ی معینی از فضای دور تا دور بدنش. این بخش از کتاب اصولاً به محدوده‌ی دور تا دور بدن و همچنین واکنش انسان در صورت تجاوز به این حریم، می‌پردازد

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۲
مهر


دست دادن سلطه‌جویانه و مطیعانه
اکنون پس از شناخت تأثیر یک فرمان چه با کف دست رو به بالا، چه با کف دست رو به پایین، می‌خواهیم معنای این دو حالت دست را در هنگام دست دادن بررسی کنیم.
فرض کنیم شما با کسی آشنا می‌شوید و به او دست می‌دهید. با این دست دادن می‌توان سه نگرش اساسی را تشخیص داد.

تسلط: «این فرد می‌خواهد بر من مسلط شود. باید حواسم را جمع کنم
اطاعت: «می‌توانم بر این فرد مسلط شوم. او کوتاه می‌آید
برابری: «از او خوشم آمد. خوب می‌توانیم با هم کنار بیاییم
نگرش‌های مذکور کاملاً ناآگاهانه ایجاد شده‌اند. اما زمانی که بر این موضوع واقف باشید، می‌توانید تکنیک‌های دست دادن را که در زیر می‌آید، به کار بگیرید تا برخوردی مثبت ایجاد نمایید.
در هنگام دست دادن، وقتی کف دست به سمت پایین باشد، به معنای تسلط است.. لزومی ندارد که کف دست دقیقاً به سمت زمین باشد، همین که در مقایسه با دست دیگر، به سمت پایین اشاره کند، کافی است. به این صورت طرف مقابل متوجه می‌شود که شما می‌خواهید بر گفت‌وگو مسلط باشید. در یک آزمایش پنجاه و چهار مدیر موفق زیرنظر گرفته می­شدند؛ معلوم شد چهل و دو نفر از آنان نه تنها هنگام دست دادن ابتکار عمل را به دست گرفتند بلکه تسلط خود را هم نشان دادند.
یک سگ موقع تسلیم به پشت می‌خوابد و گلویش را جلو می‌آورد، انسان نیز دست گشوده‌اش را به سمت بالا می‌گیرد تا به خدمت‌گذاری خود اشاره کند. او هنگام دست دادن کف دست‌اش رو به بالا است.  اگر بخواهید کنترل را به دیگری بسپرید یا احساس برتری را به او بدهید، این روش تأثیرگذار است.

همانطور که قبلاً ذکر شد، باید توجه داشته‌باشیم بعضی‌ها دلیل قانع‌کننده‌ای دارند که هنگام دست دادن، احتیاط کنند. زیرا آن‌ها از آرتروز رنج می‌برند و یا شغل‌اشان به شدت دست‌های حساس و ظریف نیاز دارد، بنابر این فشردن ضعیف دست به تنهایی چیزی را ثابت نمی‌کند. حرکاتی که به همراه آن است، برای شناخت فرد تازه به ما کمک می کند. انسان خوش برخورد از حرکات مطیعانه استفاده می‌کند، در حالی که یک آدم عصبی حرکات سلطه‌جویانه را به کار می‌برد.
وقتی دو نفر سلطه‌جو به هم دست می‌دهند، به مبارزه‌ای سمبولیک وارد می‌شوند، چرا که هر دو سعی می‌کنند دست دیگری را به وضعیت مطیعانه بکشاند و نتیجه این خواهد شد که هر دو دست در حالت عمود قرار می‌گیرد. این حالت، حس جلب توجه و به رسمیت شناختن متقابل را منتقل می‌کند. پدر این گونه به پسرش دست می‌دهد: « دست دادن مردانه».
اگر بخواهید دست فرد سلطه جویی را به زیر بکشید، نه تنها سخت است بلکه تلاش شما کاملاً آشکار خواهد بود. البته روش کاملاً ساده‌ای وجود دارد تا بتوان فرد سلطه‌جو را خلع سلاح کرد. این روش نه تنها کمک می‌کند تا کنترل را در دست بگیرید بلکه می‌توانید از فرد مورد نظر نیز زهرچشم بگیرید، چرا که شما پا به حریم شخصی او گذاشته‌اید. برای خلع سلاح حریف، به محض این که حریف برای سلام کردن دست‌اش را دراز کرد، با پای چپ جلو بروید.  بعد پای راست خود را جلو بکشید و از سمت چپ طرف مقابل حرکت کنید

  • مهدی اصیلی مهابادی
۳۰
شهریور

س 



دیباچه....

از آغازین دوره‌های تمدن بشری ، مقوله‌ی سخن و سخنوری مرکزیت توجه‌ اندیشمندان را به خود داشته است. این مهم چه در رابطه‌ی تنگاتنگی که با تفکر، در ساحت درون دارد و چه در کارکرد بیرونی خودش (در ایجاد ارتباطات)، صاحب هزارتوی پیچیده‌ایست که بشر را به این سمت سوق می‌دهد تا به عنوان یک علم مطمح نظر قرار گیرد. آشنایی هر کس به اصول این علم راهنمای او برای کسب موقعیت‌های بهتر هم خواهد بود.


هر مبحث عقلی در دو دسته‌ی «مستقلات عقلی» و «غیر مستقلات عقلی»جای می‌گیرد.

مستقلات عقلی مباحثی‌اند که نیازی به اثبات ندارند و خود به خود به آنها می‌رسیم؛

غیر مستقلات عقلی مواردی‌اند که نیاز به تحلیل دارند و از این رو علوم در این بخش جای می‌گیرند.

سخنرانی مثل هر مقوله‌ی علمی، صاحب «تعریفی» است که می‌گوید:

سخنرانی،ارائه‌ی کلام است با نگاه راهبری چه برای هزاران نفر و چه برای یک نفر،به گونه‌ای که متکلم یکه‌تاز عرصه‌ی سخن باشد و مثل هر علم دیگری صاحب چهار سرفصل اساسی است:

«موضوع علم»،«مسائل»،«مبادی»،«غایت»

موضوع سخنرانی: سخن؛

مسائل : نقشه‌های دستوری؛

مبادی: چراهایی که پیرامون تکنیکهای آن مطرح می‌شود؛

غایت: راهبری.

 

ارائه‌ی سخن در زمانه‌ی ما بیشتر نیازمند «وقوف به تکنیک» شده‌است چرا که سخنور باید در مدت زمان کوتاهتری بر اساس ماهیتی که برگزیده به مطلوبش دست یابد و این تکنیک‌ها هستند که نقشه‌ای را برای سخن معرفی می‌کنند تا این مسیر آسانتر و دقیق‌تر طی شود. گذشته از آگاهی به تکنیک‌ها در ارائه‌ی سخن، سخنور به شاه‌کلیدی دیگر هم نیازمند است تا به تاثیرگذاری کلامش بیافزاید و این شاه‌کلید چیزی نخواهد بود جز «احساس».

این احساسِ یک کلمه است که به جنسِ آوا و لحن و بیان برآمده از آن رنگ می‌بخشد؛در اینجا باید به شکوه هر واژه برسید و این چیزی نیست که آموزش داده شود، تجربه و دقت در این فرایند است که شما را به پیش می‌برد.

1) ماهیت

برای آماده کردن هر نطقی اولین مرحله‌ای که با آن مواجه هستید، تعیین «ماهیت» کلام است. ماهیت همان نگاه راهبری شماست. مفهومی کاملاً ذهنی که مسیر سخنوری و چگونگی طی این مسیر و نقطه‌ی انتها را برای شما ترسیم می‌کند.ماهیت کلام شما همان منافعی است که برای رسیدن به آن سخن می گویید؛این منافع چه مادی باشند و چه معنوی، تعیین کننده‌ی جنس کلامتان هستند. همه‌ی مفاهیمی که در خلال سخنرانی پرداخت می‌شوند،در حقیقت در خدمت خواسته و منظور اصلی شما می‌شوند. این منظور اصلی معمولاً در سخنرانی مستقیماً بیان نمی‌شود بلکه، در دل موضوعی فرعی گنجانده می‌شود. به بیان واضح، ماهیت چرایی سخن می‌باشد.

 

ماهیت از سه بخش اصلی تشکیل می‌شود: «هدف، شرایط زمانی و مکانی، لذت سخنرانی»

1-1. هدف

اگر هدفتان از سخن گفتن مشخص نباشد، هر اتفاقی در هر لحظه می‌تواند شما را از جریان اصلی سخن دور کند. تعیین هدف، در واقع تعیین نقشه‌ی راه است. ذهنیت ایجاد شده بر اساس هدف، شما را قادر می‌سازد تا بنا بر تحلیلی که از شرایط دارید، فرایند سخن را به نفع خودتان تمام کنید.

خود هدف  شامل سه طبقه می شود : «آنی، میانی، غایی»

ما معمولاً هدف غایی خود را می‌دانیم اما اهداف میانی و آنی را مشخص نکرده‌ایم؛به همین جهت در همان دقایق اولیه هدف غایی خود را آشکار می کنیم. خیلی از مواقع در سخنرانی نیازی به مطرح کردن هدف غایی نیست بلکه، خودِ مخاطب باید به آن برسد؛ در این مورد نیاز به زیرکی در گفتار است. اگر هدفتان در هر سه مرحله تشریح شده باشد، راحت‌تر می‌توانید به کلامتان مسلط شوید.

نکته : ما هیچگاه از هدف آنی به غایی نمی‌رسیم بلکه، از هدف غایی به میانی و از میانی به آنی می‌رسیم.


2-1.  شرایط زمانی و مکانی:

هر سخنران به عنوان یک اندیشمند باید جوانب مختلف سخن‌گفتن را بسنجد و یک سوال کلیدی که باید در تعیین گام‌های اولیه از خود بپرسد این است که: «آیا تعیین هدفش در  راستای درک درستی از شرایط زمانی و مکانی بوده یا خیر» و «آیا می‌تواند مطلب یا موضوعش را همانگونه که هست بیان کند یا برای تطبیق با شرایط باید از روشهای غیرمستقیم استفاده کند». درک صحیح شرایط زمانی و مکانی در گرو شناخت دقیق موقعیت‌ها و تصمیم‌گیری متناسب با آنهاست.

3-1. لذت سخنرانی

آنچه سخنران را برای سخن گفتن تشویق می‌کند این است که: در ابتدا خودش از سخن گفتن لذت ببرد. تا زمانی که خود سخنران التذاذ ذهنی نبرد، نمی‌تواند فضای لذت را به مخاطب هم انتقال بدهد.  لذت مفهومی نسبی است اما مانور هر چه بیشتر بر این مسأله جریان سخن و فضا را بیشتر تحت کنترل سخنران قرار می‌دهد.

2) موضوع

بعد عبور از سه مرحله‌ی مرتبط با ماهیت، تعیین «موضوع» اهمیت می‌یابد.

موضوع مفهومی است عینی وهمان‌طور که گفته شد؛ قالبی است که ماهیت در دل آن بیان می‌شود. سخنران همیشه موضوعی را انتخاب می‌کند که ماهیت کلامش در کنه آن جای بگیرد و در عین حال به طور غیرمستقیم مخاطب را به سمت هدفش ترغیب کند. در واقع موضوع در سخن چه چیزی گفتن است.

مواردی که در شکل‌دهی به موضوع حائز اهمیت‌اند بدین شرح‌اند:

1-2. تهیه‌ی نطق

در این مرحله  نیازی نیست که حتماً سخنرانی نوشته شود؛ تنها در نظر داشتن مراحل به شکل ذهنی کافی است. شکل نوشتاری، در دوره‌های آغازین ِتمرینِ سخنرانی می‌تواند مؤثر باشد؛اما پس از آن، سخنران باید ذهنش را برای این منظور آماده نگه دارد و بهترین مطالب را بر اساس  موضوعش انتخاب کرده و در ذهن سازمان‌دهی کند. اگر متکی به نطق مکتوب شوید ارتجال و بدیهه را از شما دور خواهد نمود و نمی‌توانید درخور و با طراوت با مخاطب سخن بگویید.

3

روش تهیه:

·هر آنچه را که به نظر تان می‌رسد، از دیده ها گرفته تا شنیده‌ها و. . .  روی کاغذ یادداشت کنید.

·شناخت مخاطب و فضای حاکم و زمان را در نظر بگیرید و مطالب را بر اساس آن انتخاب کنید.

·پاکنویس کنید و مطالب را به صورت رئوس مطلب در آورید.

·ساختار مورد نظرتان را بر اساس فرمولهای ساختاری که در بخش «ساختارهای نطق» معرفی می‌شوند،انتخاب کنید.

·به مطالب‌تان نظم و ترتیب بدهید و دور موارد اصلی ـ که باید بقیه‌ی موارد در خدمت آن باشند ـ  خط بکشید.

نکته: تهیه و تنظیم نطق در«موضوع» سخنرانی است؛اما فرمول‌بندی نطق در «ساختار» یا همان فرم سخنرانی می‌باشد.

برای اینکه که متکی به کاغذ نباشید، برای ارائه‌ی نطقتان می‌توانید از دو روش «عددی» یا «حروفی» برای حفظ رئوس مطلب‌تان استفاده کنید.

نکته:اگر سخنور به مفهوم سخنان خود مسلط باشد، از تنظیم کلمات بی‌نیاز می‌شود و کلمات سوار بر مفهوم شکل می‌گیرند.  روی کلمه بسته نشوید؛ مفهوم را بیان کنید معنا، لفظ مورد نظرتان را برایتان می‌یابد.

2-2.مکان سخنرانی

از مواردی که به کلامتان جنس می‌دهد و حدو مرزهای سخن را برایتان مشخص می‌کند، مکان سخنرانی است. مکان سخنرانی می‌تواند سرفصلهای نویی را برای ارائه، تعریف کند و یا سرفصلهایی را حذف نماید.

3-2. فضای حاکم بر جلسه سخنرانی

حس و حالی که در محفل برقرار است و یا مناسبتی که منجر به تشکیل چنین جلسه‌ای شده همگی به کلام سخنران جنس می‌دهند.

4-2.شناخت مخاطب

بعد از اینکه مطالب‌تان را جمع‌آوری کردید، می‌توانید بر اساس شناختی که از نوع مخاطب (میزان آگاهی، سواد،طبقه‌ی اجتماعی، شغل یا...) دارید به انتخاب و سازماندهی اطلاعات‌تان بپردازید و موضوع را بر مبنای آن تبیین کنید.

5-2. قالب موضوعی سخنرانی

قالب آن چیزی است که صاحب قاعده و قانونی باشد. تعیین قالب بر اساس نوع موضوع و نوع شخصیت و جایگاه سخنور شکل می‌گیرد.

نکته: پرداخت کاملتری به ماهیت و موضوع  مربوط به سرفصلهای «سخنوری حرفه‌ای» می‌شود. مفاهیمی که در سخنوری در اجتماعات مطمح نظر می‌باشد بیشتر شناخت تکنیک‌ها و فرمولهای ساختاری است.

3)ساختار

 بعد از تبیین صحیح موضوع،به تبیین ساختار می‌رسیم. در حقیقت ساختار به چگونگی ارائه‌ی سخن می‌پردازد و فن سخنوری نیز فن چگونه گفتن است و نه چه گفتن.


1-3.تشخص

تشخص  واجدمعانی چون:شخصیت،حیثیت، اعتبار و احترام و... می‌باشد.

تشخص یکی از قدرتمندترین ابزارها برای ارائه‌ی یک سخنرانی محسوب می‌شود. بسامد تاثیر این جزء بر سایر اجزاء سخنرانی تا جایی است که حتی می‌تواند بسیاری از ضعف‌های محتوایی را هم بپوشاند. باید گفت که شخصیت سخنران حتی مهم‌تر از اطلاعات اوست.

گاهی اصول تشخصی مغایر با ویژگی‌های فردیتی سخنران می‌باشد؛ از این‌رو سخنران برای به نمایش گذاشتن سخنرانی تاثیرگذار،باید موقتاً قالبهای عادتی خود را کنار بگذارد.

یک سخنران از زمانی که در کانون دید مخاطب قرار می‌گیرد دقیقاً مشخصات بازیگری را دارد که باید قهرمانانه برصحنه ظاهر بشود و شخصیتی را به نمایش بگذارد که با نوع ظاهر و گفتار و رفتارش،کمال مطلوبی را برای مخاطب ترسیم نماید.

از لحظه‌ی حضور شما به عنوان سخنران بر صحنه، مخاطب شروع به پردازش اطلاعات غیر گفتاری شما می‌کند تا از آنچه هستید برای خودش تحلیلی ارائه بدهد و پازل شخصیتی که از شما در ذهنش می‌سازد را کامل کند؛به همین دلیل کوچکترین اشتباهی در انتخاب پوشش، سرعت گام‌ها و...می‌تواند به قیمت پس زده شدن از سوی مخاطب تمام شود.

همه‌ی آنچه گفته شد دال بر این است که، مهمترین جزء ساختار که بر سایر بخشها(حتی ماهیتی و موضوعی) می‌تواند سیطره پیداکند و به نوعی نمایش قدرت را به همراه داشته باشد، همین عنصر تشخص است. باید پذیرفت تا زمانی که مخاطب شخص سخنور را نپذیرد کلام وی را نیز نخواهد پذیرفت و اگر او را باور کند کلام و سخن او را نیز خواهد پذیرفت و ازهمین رو می‌باشد اهمیت اصل تشخص.

این جزء معمولاً در سخنرانی از طریق تکنیک ایجاد می‌شود. برای بروز جلوه‌های تشخص، سخنران باید نکاتی را در ظاهر و گفتار و رفتارش مد نظر داشته باشد

غ

1.وضعیت ظاهری در همه‌ی ابعاد:

ـدر این مورد پوشش گران‌‌قیمت مد نظر نیست بلکه ساخت ظاهری است که سخنران را یک آدم موقر و موجه جلوه بدهد.

ـ سخنران باید بداند که چه نوع پوششی با شخصیت او تطبیق بهتری دارد.  انتخاب حد وسط در اینجا اهمیت فراوانی دارد.  پوشش از طرفی باید با ویژگی‌های شخصیتی سخنران هماهنگ باشد و از طرف دیگر باید به نوع پوشش غالب جامعه نیز نزدیک باشد. آنچه سخنران باید با نوع پوشش ایجاد کند اندکی تمایز است. لباس سخنران باید بیانگر روحیه و چهره‌ی کاملاً انسانی وی باشد و نیز باید بتواند آراستگی و پرهیز از تجمّل و تفاخر را نیز نشان دهد.

ـ استفاده از هر گونه پوششی که تمرکز مخاطب را به چیزی غیر از گفتار سخنران جلب کند، مناسب نخواهد بود.

ـ یک پوشش نُرم و هماهنگ،مطلوب‌ترین پوشش است.در واقع لباس سخنران، لباس طبقه‌ی متوسط دانشگاهی جامعه است با اندک تفاوتی که تبدیل به تمایز وی شود.

ـدر استفاده از رنگ و فرم مناسب پوشش هم دقت کنید. رنگهای تیره برای جلسات رسمی‌تر مناسب‌اند. ترجیحا ًساده و بی نقش و نگار باشد.

ـ تیرگی رنگ لباس وجاهت، وقار و جدیت می‌آفریند.

ـ سخنران با انتخاب نوع پوشش، تصویر انسانی معقول و موجه را می‌سازد تا برای مخاطب قابل پذیرش باشد. چرا که هر سخنوری قبل از آنکه شنیده شود، دیده خواهد شد.

2.نحوه‌ی راه رفتن و گام نهادن بر جایگاه :

سخنران با  نوع گام برداشتن به سمت جایگاه، آغازین لحظات آشنایی با مخاطب را می‌سازد. قدم های موقرانه و متمرکز و قامت کشیده، تصویری از سخنران معتمد به نفس و آگاه را می‌سازد. نماهای آغازین می‌تواند بسترساز تصویر نهایی باشد که شما از یک سخنران متشخص به نمایش می‌گذارید، پس متمرکز و متناسب عمل کنید. هر گونه شتابزدگی در راه رفتن می‌تواند منجر به برداشت‌ها و پیش‌داوری‌های منفی از جانب مخاطب بشود. هر رفتاری در هنگام حضور در جلسات باید کاملاً عادی و در مناسب‌ترین حالت اصلی و همیشگی خود باشد.

3. نحوه‌ی قرارگرفتن بر جایگاه :

هر نقطه و هر مکانی را که یک شخص در آن شروع به سخن گفتن می‌کند، جایگاه سخنرانی می دانیم. جایگاه سخنرانی به خودی خود، در ذهن مخاطب تمایز ایجاد می‌کند و جلوه‌ی نمادینی از اقتدار سخن است؛ اما با لحاظ کردن ویژگی‌های بصری مثل «نور» و اولویتهای مکانی مثل«در صدر مجلس بودن» یا «در نقطه‌ی اشراف بر بقیه بودن» می‌توانید بر برجسته کردن این بخش بیافزاید.

4. آرامش رفتاری از نوع ظاهری (طمانینه ):

آنچه در طی سخنرانی برای مخاطب اهمیت پیدا می‌کند، احساس و انرژی است که با زبان بدن و رفتار و گفتار سخنران انتقال داده می‌شود. هر گونه پریشانی یا عدم تمرکز تشخص سخنران را به ضعف می‌کشاند. حتی اگر اضطراب یا نگرانی هم در سخنران باشد، نباید در ظاهر او دیده شود. آنچه از شما دیده می‌شود بسیار مهم خواهد بود.

ک

5. استفاده از قدرت چشمان:

یکی از مواردی که کمک می‌کند تا مخاطب پیگیر بماند و از گسست‌های ذهنی که عوامل خارجی یا درونی برایش ایجاد می‌کنند در امان نگاه داشته شود، برقراری و حفظ ارتباط چشمی است. چشمان به دلیل توانایی‌های ویژه‌ای که در ایجاد مفهوم دارند، می‌توانند مخاطب را به تأیید و همراهی وادارند و یا به سکوت بکشاند. برقراری ارتباط چشمی با مخاطب، این مفهوم را دارد که مخاطب حائز اهمیت است؛در نتیجه او خود را ملزم به تعهد متقابل می‌بیند. چشم زنده‌ترین عضو خارجی در بدن ما می‌باشد و قابلیت انتقال احساس و حتی مفهوم را دارا می‌باشد و قدرت غلبه و استیلا بر مخاطب را دارد.

6. استفاده مناسب از نگاه:

هر نوع نگاه واجد مفهوم مشخص و معینی است. هر ذهنیتی که در پشت هر نگاه نهفته است تغییراتی را در عضلات چشم و صورت ایجاد می‌کند که مفاهیم مشخص شده‌ای را از فرستنده به گیرنده انتقال می‌دهد؛ مثل اینکه «نگاه به آسمان» مفهوم دعا و طلب کمک از ماوراء را به همراه دارد؛ به همین میزان نگاه هیجان زده، خشمگین، دلسوزانه،امیدوار و... به تناسب با نوع کلامتان می‌تواند معنا را بهتر انتقال بدهد. سعی کنید نسبت به ایجاد ارتباط در سخنوری از ابزار چشم بهره گیرید و به نوعی نگاه،حاکم برحضار باشد تا با همگان ارتباط داشته باشید.

7.ویژه و خاص جلوه نمودن سخنران (عدم انجام کارهای عادی به مانند دیگران در ساعات حضور در جلسه):

 در راستای این اندیشه‌ی بنیادین که سخنران باید متمایز از دیگران جلوه کند، تمامی برخوردها و واکنش‌هایش نیز با محیط باید اینگونه باشد. مثال : در فاصله‌ی زمانی که سخنران در جمع قرار می‌گیرد، چنانچه پذیرایی شد، ترجیهاً از خوردن خودداری کند. یا زیاده‌روی در خوردن ننماید چرا که باید هر عملی و هر رفتاری در جهت تقویت چهره‌ی انسانی و موقر سخنران انجام گیرد و باید به یاد داشت همانطور که ما دیگران را نظاره می‌کنیم و آنها را تحلیل می‌کنیم دیگران نیز در مورد  ما چنین خواهند نمود.

.نحوه‌ی خوشامدگویی:

 اگر قصد خوشامدگویی به مخاطب را داشتید، حتماً هدف آن را هم ذکر کنید و برای این کار متفاوت عمل کنید. به خاطر داشته باشید که خوشامدگویی کلیشه‌ای کار مجریان است. خوشامد‌گویی نباید تعارف و یا تملق به نظر آید و البته باید به یاد داشت که هر سخنی و هر رفتاری در خدمت تبیین موضوع باشد و حتی خوشامدگویی نیز باید در راستای انتقال مفهوم در سخن انجام شود.

9.عدم استفاده از تواضع حقیرانه:

همه‌ی تکنیک‌های ایجاد تشخص، برای ساختن تصویری مقتدر از سخنران است؛در نتیجه هر عملی که منجر به خدشه‌دار شدن این تصویر بشود، در سخنرانی جایز نیست. آنچه در ناخودآگاه مخاطب اهمیت می‌یابد تصویری ایده‌آل از فردیت سخنران است. استفاده از هر کلمه یا جمله‌ای که نشانه‌ی ضعف یا فروتر بودن سخنران نسبت به مخاطب باشد، اقتدار سخنران را در هم می‌شکند. سخنران انسان متکبری نیست اما زمانی تواضع می‌کند که مخاطب آن را نپذیرد و صرفاً آن را به حساب روحیه‌ی والا و ارزشی او قلمداد نماید و در واقع سخنران در مواقعی دست به شکسته نفسی می‌زند.

س

10.عدم استفاده از جملات، کلمات و ضرب‌المثل‌های سطحی:

 به دلیل حساسیتی که جایگاه سخن دارد مخاطب انتظار می‌برد که نمایش متفاوتی از سخن را شاهد باشد؛ پس استفاده از زبان عامیانه یا کوچه بازاری به تشخص سخنور لطمه می‌زند. حد وسط در انتخاب جملات و کلمات این است که، در عین قابل فهم بودنشان نمونه‌ی ممتازی از به کارگیری زبان را بهره‌مند باشند. مخاطب از نوع سخن گفتن سخنران میزان آگاهی او را تخمین می زند. در انتخاب جملات و واژگان دقت کنید. یادتان باشد که مخاطب انتظار ندارد سخنور را همچون افرادی دریابد که درجریانات عادی زندگی شاهد آنان می‌باشد و باید سخنران ویژه و منحصر به فرد به نظر آید.

11.فصاحت کلام :

عدم استفاده از کلمات عجیب و غریب و نامأنوس به گونه‌ای که به شعور مخاطب لطمه بزند. تبعیت از زبان معیارکه در عین گویا و شفاف بودن مبرا از ابهامات و کژتابی‌هاست، برای یک سخنران اهمیت می‌یابد. اگر از این حد قدم فراتر بگذارد و مخاطب را در درک کلامش با مشکل مواجه کند جایگاه خودش هم به ضعف کشیده می‌شود، در نتیجه استفاده از کلمات بیگانه یا مهجور در سخنرانی ممنوع می‌باشد. مگر به ضرورت محتوایی و مفهومی که در این صورت نیز یا باید با علم به آگاهی مخاطب از واژه‌ی غریب استفاده شود و یا در صورت احتمال عدم آگاهی مخاطب باید معنای تقریبی واژه‌ نه به صورت مستقیم بلکه به گونه‌ی تلویحی ذکر گردد.

شششش

12.جدیت در رفتار و جزم‌اندیشی در گفتار (لودگی ممنوع) :

گفتار و رفتار همه جلوه‌هایی از میزان تعقل‌ورزی و تشخص سخنور هستند؛ هر چه متناسب‌تر و جدی‌تر ادا شوند، به پذیرش کلام سخنور و تأثیرگذاری او بر مخاطبش هم می‌افزایند. حتی در مواردی که ذکر لطیفه موجب رساندن  معنا می‌شود، خود سخنور نباید بیشتر از مخاطبش لبخند بزند. رعایت  اعتدال در نوع رفتار و جنس گفتار، مخاطبین بیشتری را هم درگیر جریان کلام می‌کند.

13.استفاده از صدا همراه با انرژی لازم و ایجاد انگیزش کلامی:

نوع استفاده از صدا و میزان بازی با آهنگ کلام، علاوه بر از بین بردن ریتم یکنواخت و فضای رخوت بار در کلام می‌تواند منجر به جلب توجه بیشتر مخاطب هم بشود و به نوعی ایجاد انگیزه در پیگیری سخن می‌کند. از مهمترین اهدافی که سخنران دنبال می‌کند فراهم کردن فضای ترغیبی و تشویقی برای مخاطب است که، در این مورد لحن و نوع استفاده از صدا از روشهای فرمیک برای ایجاد انگیزش محسوب می‌شوند. صدای سخنور باید حاکی از شوق و شور درونی وی نسبت به آنچه می‌گوید باشد و درغیر این‌صورت کلام باور نخواهد شد همانطور که خود سخنران نیز پذیرفته نخواهد شد.

14. مطرح نمودن شادباش به مخاطب و انتقال انرژی و احساس مثبت به ایشان:

صحنه‌ی سخنرانی صحنه‌ی بده بستان احساس و انرژی است. معمولاً به همان میزان که انرژی و احساس از سخنران ساطع می‌شود، به همان میزان هم مخاطب احساس لذت را باز می‌تاباند. سخنران از راههای متفاوت چون: بیان مطالب لطیف و حکایت‌های پرمغز یا خاطرات دل انگیزو...می‌تواند برای مخاطب مسیری را ترسیم کند. پیدا کردن روشهای انتقال لذت از طریق جریان سخن یا فضاسازی،همگی به فراست و هوشیاری سخنران بر می‌گردد. اگر مخاطب در جلسه‌ی سخنرانی دستاوردی نداشته باشد و از نظر روحی و ذهنی تغییری در وی حاصل نگردد تشخصی برای سخنران قایل نخواهد بود و زبدگی وی را کتمان خواهد نمود.

15.ارائه‌ی یک عنوان مطلوب از خود به عنوان سخنران، به وسیله‌ی فرایندهای مختلف (اعلام مجری، دعوت نامه‌ی قبلی برای حضار یا توسط خود سخنران به صورت هوشمندانه):

عناوین همیشه معرف میزان آگاهی و تجربیات و تحقیقات یک سخنران هستند که اگر به درستی بیان شوند، در ایجاد تشخص سهم بسزایی دارند.

نکته قابل توجهی که در این مورد لازم به ذکر است، تطبیق عنوان با نیاز مخاطب و گاهاً تعدیل در ذکر آنهاست؛که باید متناسب با مخاطب و در پاسخگویی به نیازهای او ارائه گردندتا اطمینان خاطری برای مخاطب باشد که روش حل مسائلش را از طریق این مرجع، می‌تواند پیدا کند.

16.به گونه‌ای و باهر وسیله‌ای سخنران باید در ذهن مخاطب به عنوان یک متخصص در موضوع مربوطه جلوه کند. اگر مخاطب احساس نکند که سخنران در موضوع مورد  بحث تخصص و دانش لازم رادارد، مطمئناً کلام وی را به تشکیک و تردید خواهد پذیرفت. تخصص در موضوع در واقع همان تسلط سخنران به آنچه می‌گوید، می‌باشد.

17. تشکری هوشمندانه و به دور از تملق از مجریان، برگزارکنندگان و بانیان جلسه :

حس قدردانی و تشکر از حامیان محفل سخنرانی علاوه بر ایجاد نمایی از روحیه‌ی انسانی سخنران، فضایی گرم و صمیمی ایجاد می کند. از طرف دیگر همیشه بیان یک نیت والا برای شکل‌گیری مجلس، این حس را به مخاطب می‌دهد که در تحقق امر مهمی شرکت داشته است. البته نباید فراموش نمود که همانطور که گفته شد، سخنران هر جمله‌ای و حتی هر کلمه‌ای که می‌گوید باید در خدمت هرچه بهتر تبیین موضوع باشد حتی تشکر از بانیان و یا مخاطبان حاضر در جلسه‌ی سخنرانی.

18.به چالش کشیدن اندیشه‌ی مخاطب:

وقتی دیدگاه فردی و مشخصی برای امور داشته باشید و هر گاه خودتان مسائل را از زوایای دید متفاوت مورد نقد و بررسی قرار بدهید،می‌توانید آنها را هم متفاوت به دیگران ارائه دهید. بیان مسائلی از این دست مخاطب را به اندیشه وامی‌دارد و باعث می‌شود که با امور مختلف عمیق‌تر روبرو شود. دید متفاوت و بیان متفاوت امور خود ابزاری است برای سخنران که تمایز ایجاد کند و با عالمانه نشان دادن سخنانش مخاطب را به سوی هدفش ترغیب و تشویق کند. اگر نتوان مخاطب را نسبت به آنچه می‌اندیشد مردد نمود آنگاه نمی‌توان وی را به آن چه می‌گویید ترغیب نمایید. در واقع تا زمانی که کسی گرسنه نیست غذای جدید شما را نخواهد خورد.

19. عدم انجام سخنرانی در حالت خستگی جسمی و روانی:

یقین بدانید، تازمانی که ذهن و جسم در حالت آرامش قرار نگیرند زبان قادر به ارائه‌ی نطقی منسجم و انگیزشی نخواهد بود. برای انجام سخنرانی باید با همه‌ی قوا عمل کرد؛ چرا که سخنرانی اجرائی است که با توجه به انرژی حاکم در فضا و دریافت و ادراکی که سخنران از محیط به دست می‌آورد،اتفاق می‌افتد و اینگونه است که سخنران دست به تعدیل جریان سخن می‌زند؛ پس تا زمانی که در بهترین شرایط جسمانی و ذهنی به سر نبردید، نمی‌توانید به ارائه‌ی کاملتر و تأثیرگذارتر هم برسید. سخنران باید با طراوات ذهنی و شادابی لازم انعطاف‌پذیری نسبت به آنچه می‌گوید و انجام می‌‌دهد را داشته باشد و در غیراینصورت توانایی تأثیر گذاری بر مخاطب را نخواهد داشت. باید سعی کنید که نسبت به ایجاد آمادگی حتماً استراحت لازم را داشته و قبل از حضور در جلسه استحمام نموده، آراسته و پیراسته در بهترین شرایط جسمی و روانی در حضور دیگران حاضر شوید.

20.عدم انجام سخنرانی از روی متن و نیز عدم وابستگی به یادادشتهای مربوط:

مخاطب، سخنرانی را که متکی به یادداشت باشد،ملال آور می‌داند و از روخواندن متن می‌تواند به راحتی در جریان توجه مخاطب، انقطاع ایجاد کند و از تسلط سخنران بر سخن می‌کاهد و اینگونه در نظر مخاطب می‌نمایاند که سخنران تسلط لازم بر موضوع و سخن را ندارد و اگر یادداشت و متن مکتوب را از وی بگیرند دیگر قادر به ارائه‌ی سخن نخواهد بود. البته در صورت نیاز به یادداشت می‌توان از آن بهره جست فقط به این منظور که مطالب و در واقع رئوس مطالب اصلی از یادمان نرود ونه آنکه در تمام جریان سخن، همه‌ی حواس سخنران به آن بوده و از روی کاغذ سخنرانی کند. البته این قاعده در برخی سخنرانی‌ها به لحاظ حساسیت مانند سخنرانی مسئولین سیاسی مورد بحث نخواهد بود.

21.استفاده از اصل روشنگری در موضوع مربوطه و ارائه‌ی کلامی عجیب و دلنشین:

روشنگری در راستای دیدگاه سخنران شکل می‌گیرد. در این مورد نیازی به ارائه‌ی اطلاعات ندارید؛ بلکه تنها با پرداختی نو و ارائه‌ی متمایز مسائل می‌توانید دست به روشنگری بزنید. باید سعی کنید که دیدگاهتان را از کلیشه‌های مرسوم دور نگه دارید و با زاویه‌ی دید متفاوت به تعمق بپردازید که این ارائه‌ی نو، دید نو را هم برای مخاطب به ارمغان می‌آورد. اگر سخنران همان سخنانی را بگوید که مخاطب پیش‌تر نیز نسبت به موضوع سخن شنیده باشد دیگر منزلتی برای سخنران قائل نخواهد بود. سخنران باید بتواند چیزی به اندیشه و دانش مخاطب بیفزاید و امری را برای وی واضح و روشن سازد.

ف

  • مهدی اصیلی مهابادی
۳۰
شهریور

باتوجه به نیاز بشر در عصر ارتباطات، برای رسیدن به جایگاهی متناسب با شرایط ممکن و معقول؛ همواره نیاز به تعامل و تبادل نظر کاملاً محسوس می­ باشد. مهم­ترین و ارزشمندترین نکته ه­ایی که در خصوص ارتباطات کلامی و غیرکلامی ذهن ما را همواره درگیر خود نموده ­است رسیدن به بیان مؤثر و نافذ است که به واسطه ی آن بتوانیم به تمامی خاستگاه­ های ذهنی، اجتماعی و روانی خود جامعه عمل بپوشانیم.

داشتن قدرت کلام و بیان، از جمله عواملی است که می­ تواند منجر به: عدم اعتماد به نفس، عدم حضور در جلسات و حتی افسردگی یا پرخاشگری گردد. وقتی نتوانیم آنچه را که شایسته و بایستۀ کلام و بیان ما هست را در قالب واژگان، به مخاطب ارائه نمائیم دچار خود سانسوری ذهنی شده و جای ای کاش ­ها... و اگرهایی را که می­بایست در موقعیت مناسب بیان می­ نمودیم را از دست می­ دهیم و تنها حس دیده نشدن و ناتوانی در مجاب کردن مخاطب می­ ماند و...

برای رسیدن به بیان نافذ و مؤثر، تنها واژگان نیستند که نقش خاصی را ایفا می­ کنند بلکه مجموعه­ ای از تکنیک­ ها دست به دست هم می­ دهند تا منجر به گرفتن بهترین ارتباط و تأثیر و درک متقابل از هم دیگر شود. من­جمله این تکنیک­ ها: بروز اعتماد به نفس، تسلط کلامی، فن بیان و صداسازی، سکوت فعالانه، زبان بدن،هیپنوتیزم کلامی، تشخص کلام و تحلیل رفتارهای مخاطب و... که مجموعاً مهارت­ هایی است که نه به صرف وراثت بلکه بیشتر به صورت کتابی و آموزشی، قابل دست­یابی می­ باشد.

مجموعۀ آیین سخن در راستای رسیدن به کلیۀ مبانی مذکور، با استفاده از کادری مجرب، آرمانی است جهت تحقق بخشیدن و دست­یابی شما به کلیه فنون و مبانی ارتباطات کلامی و غیرکلامی.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۹
شهریور

10 ویژگی یک کارشناس فروش حرفه‌ای

ویژگی های مهندس فروش


مهندس فروش علاوه بر دارا بودن اطلاعات فنی در مورد محصول، یک بازاریاب حرفه‌ای بوده و باید از توانایی تجزیه و تحلیل عملیات مربوط به فروش محصول به صورت حرفه‌ای برخوردار باشد و برحرکت‌های متناسب با شرایط و به اقتضای موقعیت در کسب و فروش محصول به رضایت بلندمدت مشتری بیندیشد.

۱- توانائی تجزیه و تحلیل روندهای فروش گذشته و تجزیه و تحلیل عملیات رقبا و اقدامات آنها و ارتباط مستمر با واحد تحقیقات بازاریابی جهت ارزیابی رضایت مشتریان

۲- دارای برونگرایی و شم بازاریابی و فروش باشد.

۳- دارا بودن مهارت فنی لازم برای شناخت محصولاتی که مهندسی فروش آنها را بر عهده دارد.

۴- دارا بودن تحصیلات آکادمیک

۵- تسلط به علم بازاریابی و فروش

۶- ترجیحاً تسلط به اطلاعات کامپیوتر و آمار

مراحل اصلی مهندسی فروش

7 عادتی که باعث می شود هر زبان خارجی را به صورت خودکار بیاموزید

1- تعیین مشتریان واجد شرایط

که به مفهوم مشتری‌یابی است و مشتریان بالقوه و واجد شرایط را هدف می‌گیرد. برای فروش هر کالا مهندس فروش بایستی با تعداد زیادی مشتری بالقوه ارتباط برقرار کند .برای پیدا کردن مشتریان بالقوه می‌توان نام و نشانی آنها را از مشتریان فعلی گرفت. نوشتن مقالات و یا ارائه سخنرانی در محیط‌هایی که جلب توجه می‌نماید و استفاده از شرکت‌هایی که مشتریان بالقوه در آنها حضور دارند، استفاده از روزنامه‌ها و مجلات راهنما و سود بردن از تلفن (sms تبلیغاتی)  و پست و در نهایت حضور سرزده در دفاتر مختلف در این حیطه اثر گذارند.

2- تماس اولیه

قبل از این مرحله مهندس فروش بایستی نهایت اطلاعات را در مورد شرکت خریدار به دست آورد‌. اطلاعاتی نظیر نیازهای سازمانی مشتری، افرادی که در امر خرید اثر دارند، خصوصیات و سبک زندگی آنها. سپس مهندس فروش اهداف خود را بروشنی تعریف می‌کند که این هدف می‌تواند تنها محک زدن مشتری باشد یا ایجاد ارتباط عمیق‌تر یا در نهایت فروش آنی به او.

3- تماس اصلی

تماس اصلی مرحله بعد است که پس از اینکه اثر اولیه‌ای روی خریدار گذاشته شد اثر نهایی را می‌گذارد و از اهمیت بالایی برخوردار است و می‌تواند به یک رابطه بلند مدت منجر شود.

52 مهارت زندگی که هر فردی باید بلد باشد

4- معرفی کالا

که در واقع می‌تواند با ارائه توضیح مختصری  از تاریخچه  محصول از ابتدا تا به‌حال شروع شود و سپس در مورد مزایا و معایب کالا توضیح داده می‌شود.برای این کار مهندس فروش می‌تواند متنی را از قبل آماده کند که از حداکثر اثر بخشی برخوردار باشد. 

 در روش دیگر که مهندس فروش با برآورد نیازهای خریدار خود را آماده کرده است‌، دست روی این نیازها می‌گذارد و با پیروی از یک طرح کلی کالا را معرفی می‌کند. در روش سوم مهندس فروش ذهنیت خود را بر ایجاد رضایت خاطر در مشتری تنظیم می‌کند و فرصت کافی به مشتری می‌دهد تا با تحقیق و مطالعه بتواند شرکت شما را در مقایسه با رقبای شما انتخاب نماید.

5- بررسی ایرادات

مشتریان چون معمولاً پول زیادی برای کالا می‌پردازند همه جنبه‌ها را در نظر می‌گیرند و ممکن است سؤالات متعددی طرح کنند. این سؤالات می‌توانند جنبه روانی داشته باشند یا جنبه فنی و اینجاست که در پاسخ به مشکلات فنی، دانش تکنیکی و تسلط مهندس فروش جلوه‌گر شده و کار وی را متمایز می‌کند. در واقع بخش مهمی از تمایز بین مهندس فروش و فروشنده معمولی پیش‌بینی و آماده‌سازی در پاسخ‌های تخصصی‌، دقیق و قانع‌کننده‌ای است که مهندس فروش در همین مواقع ارائه و فروش را محقق می‌کند.

6- انعقاد قرارداد فروش

مهندس فروش کارکشته با تیزبینی، همراهی با طبیعت فروش و طمانینه و مثبت‌اندیشی و آشنایی با اصول مذاکره زمان مناسب برای ارائه پیشنهاد معامله را درک و با اعتماد به نفس آن را مطرح می‌کند. دیدن علائمی مثل تأیید حرفهای فروشنده با سر توسط مشتری یا پرسش در مورد شرایط اعتبار خرید و قیمت و تخفیف‌ها معمولاً علائمی هستند که نشانگر تمایل خریدار به انجام معامله است.

7- پیگیری

اطمینان یافتن از اجرای صحیح عملیات نصب و حمل و تأمین خدمات مورد نیاز مشتری و پرسش از مشتری در مورد رضایتمندی‌اش از خدمات فوق در این مرحله از اهمیت برخوردار است و مشتری را برای خرید مجدد مشتاق می‌کند

  • مهدی اصیلی مهابادی