آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی

۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آموزش سخنرانی و فن بیان» ثبت شده است

۱۵
مهر

تیپ های شخصیت:
یونگ در شخصیت انسان وجود دو نوع نگرش را تشخیص داده است ، یکی برون گرایی و دیگری درون گرایی .نگرش برون گدایانه ، انسان را به سوی دنیای عینی بیرون سوق می دهد ، در حالی که نگرش دروت گرایانه ،او را متوجه دنیای درون خود می نماید .این دو نگرش ،معمولا در هر شخص وجود دارد ،ولی به طور معمول یکی غالب و آگاه ودیگری مغلوب و ناخودآگاه است
یونگ برای هر کدام ( افراد درون گرا و برون گرا ) خصایصی میشمارد 
درون گرایان به افکار و احساسات خویش توجه دارند ، نگران آینده و محافظه کارند ، اصول و معیارها را مهمتر از خود اعمال می دانند و در نوشتن بهتر از گفتن هستند .مردم گریز و دیر آشنا هستند .
برون گرایان به افراد و اشیا توجه دارند . در زمان حال زندگی می کنند و به خود اعمال توجه دارند .خون گرم ،پرحرف ،زودآشنا  و اهل معاشرت و اجتماعی هستند .
به نظر یونگ در انسان ، چهار کنش یا فعالیت اساسی روانی نیز وجود دارد که عبارتند از :تفکر ، احساس ، ادراک ، و الهام .ادراک و الهام از کارکردهای غیر عقلانی هستند و تفکر و احساس از کارکردهای عقلانی هستند که شامل قضاوت و ارزیابی درباره تجربیات می شوند .
تفکر : افرادی که این کنش در آنها قوی تر است ، می کوشند جهان را با استدلال بشناسند و به روابط منطقی جهان توجه کنند .
احساس : افرادی که این کنش در آنها مسلط است می کوشند جهان را با احساسات خوشایند و ناخوشایندی که از تجربه های خود دارند بشناسند .
ادراک : این افراد جهان را آنچنان که هست تجربه می کنند .
الهام : افرادی که این کنش در آنها قوی تر است در شناخت جهان ، به یک ناخودآگاه یا ادراک درونی توجه دارند و می کوشند به نیروی نهانی موجود در اشیا پی ببرند .
یونگ بر اساس دو نگرش و چهار کارکرد مذکور ،هشت سنخ روانشناسی را به وجود آورد .
سنخ فکری برون گرا : چنین افرادی بر طبق قواعد انعطاف ناپذیری زندگی می کنند ،آن ها احساسات و هیجان های خود را سرکوب کرده ،در تمام جنبه های زندگی خود واقع گرا هستند .دانشمندان در این سنخ قرار دارند .
سنخ احساسی برون گرا : این افراد تفکر خود را بازداری کرده و شدیدا هیجانی هستند . آن ها ار ارزش ها ، اصول اخلاقی و آداب و رسومی که آموخته اند ،دست بر نداشته و از آنها پیروی می کنند و به طور غیر معمول نسبت به انتظارات و عقاید دیگران حساس هستند . اغلب زنان دارای این تیپ شخصیتی هستند 
سنخ ادراکی برون گرا : این سنخ شخصیتی متوجه لذت شادی و تداوم تجربه ها و حس های جدید است چنین اشخاصی شدیدا واقعیت مدار بوده و تا اندازه زیادی با افراد و موقعیت های مختلف انطباق پذیر هستند .
سنخ الهامی برون گرا : این افراد به خاطر توانایی زیاد خود در بهره برداری از فرصت ها ،در تجارت و سیاست ،کارایی بالایی دارند . آن ها جذب عقاید دیگران جدید شده و خلاق هستند .
سنخ فکری درون گرا : این افراد سازگاری خوبی با دیگران ندارند ، در بیان افکار خود مشکل دارند و ظاهرا بی احساس بوده و توجهی به دیگران ندارند . آن ها نه بر احساس خود ،بلکه بر اندیشه های خود متمرکزند .
سنخ احساسی درون گرا : در این افراد تفکر و ابزار بیرونی هیجان سرکوب شده است . آن ها به نظر دیگران اسرارآمیز و دست نیافتنی می آیند و آرام و متواضع هستند .
سنخ ادراکی درون گرا : این افراد غیرمنطقی هستند و از دنیا بریده اند . آن ها به بیشترفعالیت های انسان با خیرخواهی و سرگرمی می نگرند .
سنخ الهامی درون گرا : این افراد ممکن است چنان به شهود توجه کنند که ارتباط اندکی با واقعیت داشته باشند . آن ها رویایی و خیال پرداز هستند .


تحلیل شخصیت بر مبنای طبایع چهارگانه
 در انسان 4 طبع وجود دارد :
1. طبع سودایی 
2. طبع بلغمی
3. طبع دموی (خونی)
4. طبع صفراوی
نحوه تشکیل این چهار طبع به این صورت است که :
بعد از خوردن غذا ، ترشحات معده بر آن اثر می کند و تغییراتی را ایجاد می کند و غذا به صورت مایع غلیظی در می آید که این مایع غلیظ را کشکاب (کیموس ) می گویند ،وقتی این مایع غلیظ وارد روده می شود از طریق عروق ماساریکا جذب و داخل کبد و در آنجا چخته می شود (متابولیزه شدن ) این اخلاط وقتی در کبد پخته می شود وارد گردش خون شده و با اندک تغییری در خون (اکسیژن گیری و افزوده شدن هورمون ها و...)در بافت های بدن جذب می شود .
اما اگر اخلاط در کبد به خوبی پخته نشود و به اصطلاح حکما خام یا نیمه پخته بماند ،قابل جذب نبوده و آنها را اخلاط فاسده ،مضره یا غریبه می نامند و بر این اساس که کدامیک از مواد چهارگانه مورد احتراق و سوخت و ساز قرار نگرفته باشند بیمار دارای غلبه همان خلط خواهد شد .مثلا اگر احتراق بلغم ناقص باشد طبع بیمار بلغمی است و اگر احتراق سودا ناقص باشد طبع بیمار سودایی می باشد و ...
این چهار خلط در بدن جایگاه مشخصی دارد ،سودا در طحال ،صفرا در کیسه صفرا ،خ.ن در کبد و بلغم در کل بدن (لنف) ذخیره می شود .
در درمان بیماری ها ، سعی بر آن است که مزاج افراد را به اعتدال نزدیک کنند مثلا اگر مزاج فردی سرد و خشک است دارو و غذاهای گرم و تر به وی تجویز کنند تا به اعتدال نزدیک شوند مزاج تر یعنی میزان آب زیاد است و مزاج خشک یعنی میزان آب کم است .
هر چیزی که ( حالات روحی روانی و یا انواع داروها یا غذاها و خوراکی ها ) در بدن انسان باعث شود که گرمی بدن یا احساس گرمای بدن بیشتر شود (بدون آنکه درجه حرارت بدن بالا رود ) دارای طبع گرم و عکس ان دارای طبع سرد است .

مهندس محمد خدارحمی
هر یک از طبایع دارای آثار عینی و ویژگی های قابل مشاهده جسمی و نیز حالات خاص روحی و عصبی می باشد که در زیر برخی از موارد ذکر می شود :
1. دموی (گرم و تر )
فرد دموی مزاج پرشور ،خوش گذران ، بجوش و طبیعت گراست . به سادگی با محیط خو میگیرد .جسور و مخاطره جو و انعطاف پذیر است . می تواند در یک چشم به هم زدن از رفتار گرم و صمیمی به خشونت و نزاع تغییر مسیردهد . او در امور بازرگانی مالی ،صنعت بازاریابی ، روابط عمومی ،تبلیغات و هنر ماهر و سرآمد است .
2. صفراوی (گرم و خشک )
منضبط ، قاطع ، نیرومند ، هشبار و مصمم است . ازهوش و استعداد درخشانی برخوردار است اما از حافظه ضعیف خود رنج می برد . فردی با وقار ، کم حرف ،با انصاف و پیرو اصول است .برای مردم احترام قایل است و انتظار دارد به همان اندازه محترم شمرده شود او با تمرکز اندیشیدن و استدلال استعداد زیادی دارد . چیزهای ملموس را به پدیده های انتزاعی و غیر حقیقی ترجیح می دهد . فرد صفراوی برای کارهای علمی و فرهنگی بسیار نامناسب است . می تواند در پرتو خلاقیت ها ،استعدادها اراده و نیروی فراوانش به موفقیت دست یابد .
3. بلغمی (سرد و تر )
فرد بلغمی خونسرد ،استوار و کندروست . برای تطابق با هر موقعیتی به زمان نیاز دارد و اغلب آلت دست قرار میگیرد . دوستدار جریان عادی کار و زندگی بوده و از فراز و نشیب گریزان است از این رو کارهایش فاقد شور و شوق می باشد . او فردی صادق و سازگار به آداب و رسوم و سنت است . به افراد آشفته و مضطرب نزدیک نمی شود .به رغم خونسردیش دقیق و وقت شناس بوده و از استعداد و شایستگی قابل توجهی برخوردار است . هیچگاه وقت و نیرویش را تلف نمی کند .حرکاتش آهسته ،دقیق و هوشیارانه بوده و بسیار ملاحظه کار است . گرچه برای کارهای ملموس و فیزیکی از حافظه خوبی بهره مند می باشد اما قوه تخیل ضعیفی دارد اهل مخاطره جویی نیست و با چیزهای مجهول و خطرناک و فاقد تضمین میانه ای ندارد .
به خاطر قابلیتش در انجام کارهای مطالعاتی به فعالیت در رشته های فنی و تحقیقاتی مستعد و تواناست .


4. سودایی ( سرد و خشک )
فرد سودایی ناراضی ،بدبین ، مضطرب ، جدی ، تاثیرپذیر و وسواسی است . با واقعیت ها سرو کار ندارد . با محیط و افراد پیرامونش ناسازگار بوده و فوق العاده احساساتی ، کینه جو و خودپسند است . به سادگی به کسی اعتماد نمی کند ، باید بداند که در دور و اطرافش چه می گذرد ، قوه تخیلش نیرومند است و اغلب به چیزهای خیالی و غیر عملی می اندیشد . افکار شهودی او قوی و هشیاریش عمیق و قابل دسترس است . فرد سودایی برای امور علمی ، روانشناسی ،آموزشی ،قضاوت ، نقاشی و شعر و شاعری مستعد و تواناست .
این چهار طبع وجود دارد اما هیچ کس به طور کامل از یک طبع برخوردار نیست .  


  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۵
مهر

خصوصیات صدای زیر و بم

صداهای زیر معمولا" از اوج و انعطاف بیشتری برخوردارند و صداهای بم حجم و طنین بیشتری دارند 

زیر صدا

در مبحث زیر صدا دو مقوله وجود دارد :

1-نوای زیر صدا

2-سبک زیر صدا

 نوای زیر صدا : در مداحی بعضی اساتید نوایی وجود دارد که در پرده و حجم صدای پایین با هاله ای از هوا همراه

است و معمولا در ابتدای خواندن و فرودها و نشست ها کاربرد دارد و این نوا را زیر صدا مینامیم .

مراحل پیدا کردن زیر صدا

1-حالت در گوشی حرف زدن : نفس+ کلام

2-حالت بیدار کردن از خواب : نفس + کلام + جوهر صدا

3-پیدا شدن زیر صدا :نفس + کلام +جوهر صدا + آهنگ و سبک

کسب زیر صدا : با توجه به اینکه نوای زیر صدا در بعضی سبکها مثل سبک استاد موسوی بر نواهای دیگر غلبه

دارد , سبک ایشان را زیرنام نهاده ایم 


آموزش سخنرانی و فن بیان

مدرس سخنوری

مدرس فن بیان

مدرس سخنرانی

آموزش سخنوری و فن بیان

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۵
مهر


هشت واقعیت اعجاب‌انگیز در مورد گفتار انسانها
1. مهارت حرف زدن یک شگفتی است. برای تولید یک عبارت، تقریباً 100 عضله در سینه، گردن، فک، زبان و لب‌ها باید با هم همکاری کنند. هر عضله دسته‌ای متشکل از صدها یا هزاران فیبر است. برای هماهنگی این عضلات، نورون‌هایی بسیار بیشتر از حد لازم برای پای یک ورزشکار لازم است تا این عضلات را منقبض کنند. فقط هر یک نورون حرکتی می‌تواند حرکت را در 2000 فیبر عضلانی موجود در عضله ساق تحریک کند. اما نورون‌هایی که تارهای صوتی یا حنجره را کنترل می‌کنند، می‌توانند فقط به یک تا دو ـ سه سلول عضلانی بچسبند.
2. هر کلمه یا عبارت کوتاهی که بر زبان می‌آید با الگوی حرکت عضلانی خاص خود همراه است. کلیه اطلاعات لازم برای بر زبان آوردن یک عبارت مثل «حال شما چطور است؟» در مغز در قسمت گفتار ذخیره می‌شود. اما این برنامه ثابت نیست. اگر دچار زخمی در دهان باشید که مانع تلفظ عادی کلمات شود، این حرکات تغییر می‌کنند و به شما این امکان را می‌دهند کلمات را تا حد امکان نزدیک به حالت عادی بر زبان آورید.
3. یک کلمه ساده «سلام» می‌تواند اطلاعات زیادی را منتقل کند. تن صدا نشان می‌دهد که گوینده شاد است، خسته است، ناراحت است، عجله دارد، عصبانی است، ترسیده‌است، خشن است و شدت این حالات، کنایه، توجه و مهربانی، حمایت یا شوخ طبعی آن را نیز مشخص می‌کند. حس یک عبارت ساده می‌تواند برحسب مدت حرکت هر عضله، با سرعت حرکات و کسری از ثانیه تغییر کند.
4. انسان‌ها می‌توانند حدود 14 حرکت در هر ثانیه تولید کنند در حالیکه بخش‌های جدا از دستگاه گفتار مثل زبان، لب‌ها، فک و سایر قسمت‌ها قادر نیستند بیشتر از 2 حرکت در ثانیه ایجاد کنند.
5. انسان‌های اولیه دستگاه گفتاری ابتدائی و اولیه از صداهای بصری، لامسه و شنوایی داشتند که شبیه به گفتار حیوانات بوده است. فقط زمانیکه نیاز به نشان دادن اشیاء از طریق سمبل‌ها و صحبت کردن با فردی دیگر در مورد تولیدات ذهنی خود بودند حرف زدن اتفاق می‌افتاده است. این مغز خاص انسان بوده که توانایی این‌کار را به او می‌داده است.
اولین زبان سمبلیک 5/2 میلیون سال پیش پدیدار شد که انسان شروع به ساختن اولین ابزارهای سنگی کرد. این توانایی مطمئناً نقش مهمی در رشد و پیشرفت ارتباط سمبلیک داشته است. صحبت کردن صحیح و کامل 150،000 سال پیش اتفاق افتاد که انسان صدایی مشابه با آنچه انسان مدرن به زبان می‌آورد از خود تولید کرد.
دهان، بینی و حنجره به یک دستگاه تبدیل شدند که در آن هوا به خاطر وضعیت بهتر زبان و لب‌ها، به حروف صدادار و بی صدا تبدیل می‌شد. علاوه بر این، یادگیری دستور زبان و صرف و نحو در نتیجه یک فرایند تکاملی پدید آمد در حالیکه توانایی نوشتن برآمد تفسیر آوایی آیکون‌های اولیه بوده است.
6. گفتار زاده شده یا یاد گرفته شده است؟ موارد مشهور از گم شدن کودکان در جنگل قبل از سن سه‌سالگی (که زبان عمدتاً یاد گرفته می‌شود) و پیدا کردن آنها در سالها بعد نشان داده است که طی آن دوران توانایی محدودی در یادگیری زبان انسانی داشته‌اند و یادگیری زبان نیاز به ایجاد رابطه با دیگران دارد. به نظر می‌رسد که مغز دوره‌ای دارد که در آن گفتار را یاد می‌گیرد و اگر این دوره نادیده گرفته شود، فرد بعدها قادر به کسب مهارت گفتار نخواهد بود. مهارت گفتار فقط با حضور در یک اجتماع و در سن رشد مغزی ایجاد می‌شود.
7. گفتار پیچیده انسان به دو هسته مغزی مرتبط است که زبان را کنترل می‌کنند (کنترل حرف زدن، ذخیره اطلاعات و ادغام قوانین دستور زبان) و در نیمکره چپ مغز قرار دارد. آنچه می‌خواهیم بر زبان بیاوریم در ناحیه‌ای در نیمکره چپ که «منطقه ورنیک» (Wernicke zone) نام دارد تولید می‌شود. این قسمت با «منطقه بروکا» (Broca zone)که مسئول قوانین دستور زبان است در ارتباط می‌باشد. ضربه‌ها از این نواحی به عضلات دخیل در گفتار می‌روند. این مناطق با سیستم بصری (به همین دلیل می‌توانیم بخوانیم) و سیستم شنیداری (به همین دلیل می‌توانیم حرف‌های دیگران را بشنویم، درک کنیم و به آن پاسخ دهیم) نیز در ارتباط است و همچنین یک بانک حافظه برای یادآوری عبارات مهم و باارزش دارد. همین نیمکره چپ حرکات دست راست را کنترل می‌کند و 99 درصد از انسان‌ها راست‌دست هستند. نیمکره چپ همچنین مرکز تفکر تحلیلی است که با توانایی‌های منطقی در ارتباط است.
8. با ظهور زبان حدود 50،000 سال پیش، تحول و پیشرفتی ناگهانی در تکامل گفتار پدید آمد.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۱
مهر

مذاکره بخش مهمی از فرآیند فروش است. هر مشتری که ملاقات می‌کنید خواهان بهترین توافق ممکن بوده و برخی از آنها در مذاکره بر سر شرایط مطلوب خودشان بسیار خوب عمل می‌کنند. قبل از اینکه وارد مذاکره بعدی شوید، با این نبایدها آشنا شده تا در مذاکرات زمان بهتری را سپری کنید.

هفت برگ برنده در مذاکرات

1. نباید با افراد غیرمسئول و کسانی که تصمیم‌گیرنده نیستند مذاکره کرد

در یک معامله فروش پیچیده، در نهایت با افرادی متعددی صحبت خواهید کرد، امّا همه آنها تصمیم‌گیرنده نهایی نیستند. پس اگر کسی بر سر شرایط و جزئیات با شما وارد مذاکره شد، با احتیاط مطمئن شوید که این فرد تصمیم‌گیرنده اصلی است. برای مثال، اگر در حال توضیح محصول‌تان به مشتری بوده و او از شما درخواست ویژگی خاصی کرد، لیستی از خواسته‌هایش تهیه و سعی نکنید بر سر آنها مذاکره کنید. وقتی با تصمیم گیرنده نهایی مذاکره کنید متوجه خواهید شد که نیاز‌ها و درخواست‌های او کاملاً متفاوت است.

2. نباید مذاکره را خیلی زود شروع کرد

در چرخه فروش، مرحله مذاکره باید تا جایی که امکان دارد دیرتر شروع شود. هر چقدر زمان و انرژی روی ارائه ارزش محصولتان بگذارید، موقعیت قدرتمندتری در مذاکره خواهید داشت. اگر مشتری شما درست از همان اول مذاکره را شروع کرد، شانس فهمیدن نیازهای مشتری یا حرف زدن درباره مزایا را نخواهید داشت. پس در عوض پیوستن زودهنگام به مذاکره، بگویید که قبل از اینکه بتوانید بحث بر سر گزینه‌های خاص را شروع کنید، نیازمند دانستن خواسته‌هایش هستید.

3. نباید وقتی مجبور نیستید مذاکره کنید

قبل از شروع مذاکره، برای بستن یک قرارداد ساده تلاش کنید. متوجه خواهید شد بسیاری از مشتریان احتمالی بدون اعطای امتیاز خاصی از خرید محصول شما کاملاً خوشحال هستند. پس تا وقتی مشتری احتمالی شخصاً خواهان خرید نبود پیشنهاد ویژه‌ای ارائه ندهید. وضعیت ایده‌آل برای مذاکره زمانی است که مشتری احتمالی علاقه‌اش به محصول یا خدمات شما را نشان داده، امّا به دلایلی از خرید انصراف داده است.

4. نباید تا زمانی که از خواسته‌های مشتری اطلاعاتی ندارید مذاکره کنید

وقتی در فرآیند مذاکره هستید، به دقت به دنبال نشانه‌های مربوط به خواسته‌ها و نیازهای مشتری باشید. سعی کنید حداقل 5 مورد از خواسته‌هایی که می‌توانید به آنها ارائه بدهید را لیست کنید. این کار فرصت‌های زیادی برای مذاکره در اختیار شما قرار می‌دهد، چون این خواسته‌ها مربوط به حوزه‌هایی است که می‌توانید به مشتری واگذار کنید، البته تا موقعی که در دیگر حوزه‌های مهم هم برجسته و عالی باشید.

5. نباید غیرحرفه‌ای رفتار کنید

برخی از مشتریان احتمالی، مخصوصاً آنهایی که مذاکره‌کننده سفت و سختی هستند، با رفتارهای اهانت‌آمیز و خصومت‌آمیز سعی می‌کنند شما را مجبور کنند تا هر چه می‌خواهند را به آنها بدهید. مثل آنها نباشید. اگر احساس می‌کنید کنترل شرایط را از دست می‌دهید، مذاکره را متوقف کرده و بعداً آن را ادامه دهید. بسیار مهم است وقتی با کسی که شناخت خوبی از او داشته و مشتری چندین ساله است در حال مذاکره و توافق هستید، مانع از بروز احساسات‌تان شوید.

6. نباید چیزی که در مورد آن تردید دارید را بنویسید

وقتی چیزی را بنویسید، تغییر عقیده‌ در مورد آن برای شما سخت‌تر خواهد شد. پس اگر درباره جزئیات بخصوصی مطمئن نیستید، آن را ننویسید. از مشتری درخواست کنید اگر امکان دارد بعداً روی آن بحث کنید. به خوبی به خاطر داشته باشید که نسبت به کاری که مشتری با سند مذاکره خواهد کرد کنترلی ندارید. ممکن است آن را با شخص بخصوصی مثل رقیب شما به اشتراک بگذارد. وقتی شرایطی را می‌نویسید، سعی کنید تاریخ انقضاء هم برای هر کدام معین کنید، در اینصورت مشتری انگیزه پیدا می‌کند تا هر چه سریعتر قرارداد را ببندد.

برخی از معاملات فروش به نتیجه نمی‌رسند. مشتری احتمالی بیش از توان شما خواسته و  حاضر به تن دادن به درخواست‌های غیرمنطقی نیست. حتی اگر چنین قرارداد فروشی را مدیریت کنید، احتمالاً ضرر کرده و مشتری خواهید داشت که در آینده برای توافق باید هزینه زیادی متقبل شوید. قبل از اینکه مذاکره را شروع کنید، تصمیم بگیرید در کدام نقطه مذاکره را ترک کنید. اگر در مورد زمان مناسب ترک مذاکره مطمئن نیستید، از مدیر فروش خود درخواست توصیه کنید. در حالت ایده‌ال، هر کس در تیم فروش شما تجربه‌ای مثل این را داشته، می‌توانید از آنها بخواهید تجربه‌شان را در اختیار شما قرار دهند.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۱
مهر

اینجا به شما هشت روش زبان بدن را معرفی می‌کنیم که ارزش سختی یاد گرفتن را دارند:

حرکات طرف مقابل را بازتاب دهید

حرکات طرف مقابل را بازتاب دهید

مسلط شدن بر مهارت بازتاب دادن یعنی انجام هر کاری که طرف مقابل انجام می‌دهد، البته زیرکانه و نامحسوس می‌تواند سخت باشد. امّا انجام این کار  نشان از تحسین و موافقت با نظرات طرف مقابل است. انجام این کار به صورت زیرکانه و نامحسوس و به شکلی که تقلید و کپی کاری محسوب نشود کار بسیار سختی است، امّا اگر واقعاً سعی می‌کنید تاثیر خوبی بگذارید قطعاً ارزش سختی آن را دارد.

با عزم و انرژی قدم بزنید

با عزم و انرژی قدم بزنید

هیچ کس با اعتماد به نفس قدم نمی‌زند. برخی از ما در طول زندگی به شکل بد، شل و بی‌حال قدم زده‌ایم. مطمئناً تغییر شیوه‌ی راه رفتن‌مان کار بسیار سختی است. امّا اگر برای بهتر شدن آن چند گام بردارید، می‌توانید مطمئن شوید که مردم درباره اعتماد به نفس، جذابیت و قابلیت اعتماد شما سریع قضاوت نخواهند کرد.

ارتباط چشمی خوبی برقرار کنید

ارتباط چشمی خوبی برقرار کنید

همه چیز را می‌توان از چشم‌ها فهمید. نگاه‌های ضعیف افراد معمولاً به عنوان اضطراب، حواس‌پرتی یا فقدان صداقت تفسیر می‌شود. مسلط شدن به این مهارت می‌تواند کار بسیار سختی باشد. همچنین برقراری ارتباط چشمی برای برخی از افراد می‌تواند بسیار ناراحت‌کننده و غیرطبیعی باشد. امّا تنها تمرین کردن است که به شما کمک می‌کند تا در زندگی فوق‌العاده باشید.

دست‌هایتان را در معرض دید قرار دهید

دست‌هایتان را در معرض دید قرار دهید

گاهی فهمیدن اینکه با دست‌هایتان چه کار می‌کنید کار سختی است، مخصوصاً اگر شخص عصبی و دستپاچه‌ای باشید. در نتیجه شما ممکن است مجبور شوید آنها را داخل جیب‌تان قرار داده یا بین بازوهایتان پنهان کنید. چنین حرکاتی قابل فهم هستند، امّا تصویر منفی از شما نمایش می‌دهند.  مهم است که دست‌هایتان را در معرض دید قرار دهید، در غیراینصورت به نظر می‌رسد که چیزی را می‌خواهید پنهان کنید. به افراد اجازه دهید با زبان بدن بازی که دارید به شما اعتماد کنند. از حالاتی که شما را تدافعی نشان می‌دهد پرهیز کنید.

بی‌قراری نکنید، امّا خیلی شق و رق هم نباشید

بی‌قراری نکنید، امّا خیلی شق و رق هم نباشید

برخی از افراد همیشه با انگشت‌هایشان ضرب می‌گیرند، پایشان را به زمین می‌کوبند و با موهایشان بازی می‌کنند. برخی هم به طور غیرطبیعی بی‌حرکت هستند. مشکل اینجاست که دیگران ممکن است این حرکات را نشانه‌ای از ترس یا عدم صداقت ببینند. شاید بی‌حرکت بودن مورد خاصی نباشد، امّا دکتر لیلیان گلس، تحلیلگر رفتار و متخصص زبان بدن که با FBI در این زمینه کار کرده می‌گوید: شما باید آدم‌هایی که به هیچ عنوان حرکتی انجام نمی‌دهند را هم تحت نظر بگیرید.

گلس می‌گوید: وقتی صحبت می‌کنید و در یک گفتگوی معمولی درگیر می‌شوید، طبیعی است که بدن‌تان را به صورت نامحسوس و آرام حرکت بدهید و در اغلب موارد این حرکات به صورت ناخودآگاه انجام می‌شوند. پس اگر حالت ایستاده سفت و سخت و بی‌حرکتی مشاهده کردید، اغلب علامت وجود مشکل است. اگر بتوانید تعادلی بین این دو ایجاد کنید، مطمئناً می‌توانید تاثیر بهتری روی طرف مقابل‌تان بگذارید.

صاف بنشینید

صاف بنشینید

وقتی نوجوان بدخلقی بودید، والدین‌تان حق داشتند مداوم بابت درست کردن حالت‌های بد بدن‌تان به شما تذکر بدهند. اگر روی صندلی لم بدهید، استخدام کننده آن را به عنوان نشانه‌ای از بی‌علاقه‌ای به موقعیت شغلی موجود یا جدی نگرفتن مصاحبه تفسیر ‌کند. به یکباره نشستن روی صندلی هم می‌تواند نشان از فقدان اعتماد به نفس باشد. صاف نشستن به عنوان نشانه‌ای از هوش، اعتماد به نفس و اعتبار دیده می‌شود. هر کسی که این تجربه را دارد می‌تواند به شما بگوید که رفع این ضعف همیشه کار راحتی نخواهد بود. امّا مطمئناً در طولانی مدت ارزشش را خواهد داشت.

روی نحوه دست دادن‌تان کار کنید

روی نحوه دست دادن‌تان کار کنید

هیچ کس دوست ندارد کسی با آنها به حالت شل و بی روحی دست بدهد که نشانه بی علاقگی به  آنهاست. غالباً ما هنگامی که مجبوریم با شخصی که مایل به دیدارش نیستیم دست بدهیم به این طریق عمل می‌کنیم. در ذهن اکثر افراد یک دست دادن ضعیف برابر است با یک شخص ضعیف.

آرام باشید

آرام باشید

وقتی عصبی هستید، باعث می‌شود سرعت همه چیز را بالا ببرید، برای مثال صحبت کردن‌ و حرکت کردن‌تان. پس بهتر است سعی کنید سرعت برخی چیزها را کم کنید. وقتی نسبت به حرکات‌مان دقت داریم، قدرتمندتر از زمانی خواهد بود که صرفاً آن کار را انجام می‌دهیم. مغز ما آن را می‌داند و مغز دیگران هم با آن به خوبی آشناست. پس نفس عمیقی بکشید، آرام باشید و دفعه بعد نسبت به حرکات‌تان دقت بیشتری داشته باشید. با اعتماد به نفس‌تر و شایسته‌تر دیده خواهید شد.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۱
مهر




شیوه های اقناع

1. «تشخص» سخنورولین و مهمترین شیوه است چرا که؛ آن زمان که من مورد قبول تو شده باشم، سخنم هم مقبول خواهد شد.
خیلی اوقات تشخص وابسته به «سخن سخنور» است و تکنیک‌های کلامی می‌توانند تشخص ما را قدرتمندتر کنند.
قدرتمندتر کردن تشخص سخنور به اقناع مخاطب یاری می‌رساند و سخنور با بیانی قوی می‌تواند تشخص را در حین ارائه کلام ثابت کند.
چنانچه مخاطب «
قدرت تفکر و تعقل» را در جریان کلام تو ببیند، تشخص توهم به اثبات رسیده. کلام بی‌مایه مانع از شکل‌گیری تشخص می شود.
در حقیقت سخنور می‌تواند با توجه به فرم و تکنیک ایجاد «
نمائی» از تفکر و تعقل کند. چه بسا تفکر در ذات کلام ما نباشد اما در ظاهر نشان می‌دهیم که هست.
اگر در ساختار و ارائه‌ی کلام به درستی عمل کنید دیگر هر چه بگوئید، درست خواهد بود و حرف پرمایه به نظر می‌رسد.
«
شناختی» که در ابتدا از شخص به دست می‌آوریم ما را متقاعد می‌کند که او متفکر است یا خیر.
 تشخص نسبت به نوع مخاطب تغییر می‌کند زیرا؛ هر یک ازمخاطبان عام یا خاص نیاز به نوع مشخصی از تشخص دارند.


2. برانگیختن احساسات
:
به معنای هیجانی کردن مخاطب نیست.
اگر سخن با جایی از دغدغه ما برخورد کندو آن دغدغه تحریک شود تو قادر به اقناع من خواهی بود.
در برانگیختن احساسات خیلی مسائل کمک می‌کنند. این دغدغه‌ها می توانند«
وجودی» یا «اجتماعی»باشند.
چنانچه به مسائل اجتماعی فرد اشاره کنید به مسائل وجودی او هم پرداخته اید.
انسان تا زمانی که احساس ناامنی برای وجودش نکند اقدام به کاری نمی‌کند. مخاطب باید برای «
خودش» احساس خطر کند و نه برای بشریت و نه حتی برای جامعه، پس نقاط حساس و اصلی او را بیابید.
مسأله باید تبدیل به معضلی برای مخاطب شود و امنیت وجودی او را زیر سوال ببرد وگرنه تنها طرح مساله مهم نیست.
اقناع به روش برانگیختن احساسات زمانی مهم می‌شود که تأثیر جدی در خودِ جلسه اتفاق بیافتد، سخنور به تأثیر کلامش به بعد از جلسه کاری ندارد.
چنانچه سخنرانی به شکل هنر ارائه شود می‌تواند به مانند اثر هنری در درازمدت هم تاثیر گذار باشد.
سخنور حرفه‌ای کسی است که مخاطب را تحریک کند تا کاری را انجام دهد.


3. حقیقت سازی( شبه حقیقت): برای ساختن هر حقیقتی نیاز به منطق داریم و منطق یعنی؛ « ساختن چهارچوب فکری» و نه علم منطق.
حقیقت، ذهنیت پذیرفته شده ی مخاطب است.
سخنور حرفه‌ای از این ذهنیات پذیرفته شده استفاده می‌کند برای ساختن چهارچوبی که متصل به حقایق قبلی است.
سخنور از این دانسته‌ها حقیقتی می‌سازد که شاید با دانسته‌ی اصلی شما یکی باشد و شاید هم متصل به حقایق خودش باشد.
سخنور از منابع مورد وثوق تو و از سخنان افراد مورد پذیرش تو استفاده می‌کند برای ساختن حقیقتی جدید برای تو.
این روش سوم اقناع بیشترین بار اقناعی را به همراه دارد به خصوص برای افرادی که اهل چرائی‌اند.
مخاطب ممکن است نسبت به تشخص سخنور و یا کسانی که احساسات او را برانگیخته کرده‌اند تجربه‌ی منفی داشته باشد از این جهت حتی اگر در زمینه‌ی اندیشه حرفی  هم برای زدن نداشته باشد اما با توجه به تجربیات گذشته‌اش می‌تواند تحلیل بهتری از سخنور امروزی داشته باشد.
امروزه با توجه به تشتت آراء، سخنور حرفه‌ای به ضرورت از هر سه روش اقناعی در یک سخنرانی بهره می‌برد.
4. گفتار و بیان:روش جدیدی برای اقناع مخاطب است.

در گذشته اقناع به این روش به دست قدرتمندان ادبی صورت می‌گرفته. آنها از علم بیان برای اقناع مخاطب استفاده می‌کردند و همیشه بین ادبیات و خطابه‌ی یک فرد فاصله‌ای وجود داشتهکه ما عملاً خطابه را مستقل می‌دانستیم اما امروزه تغییر کرده و هر دو ارتباطی مستقیم دارند.

در گذشته هر متفکری لزوماً سخنران نبوده اما امروزه هر متفکری باید بتواند در جمع سخن بگوید.
بیان را از دو منظر بررسی می‌کنیم:«علم بیان» که به چگونگی ساخت مفاهیم به بهترین شکل می‌پردازد و دیگری«فن بیان» که به چگونگی ارائه مفهوم به بهترین شکل پرداخت دارد.
امروزه فن بیان در حال پیشی گرفتن از علم بیان است و معمولاً سخنرانی را بافن بیان اشتباه می گیرند.
اگر در فن بیان توانا باشید، احتمالاً در اقناع هم موفق خواهید بود.
سخن در دو حالت مورد قبول مخاطب می‌شود :
یا مناسب با احوال مخاطب باشد یا حالو هوای خودِ سخنور باشد که به بهترین شکل گفته می‌شود.
هر اثر هنری برای مقبول شدن باید یکی از دوعنصر یاد شده را دارا باشد.
اگر نمی‌توانید از حال وهوای مخاطب بگوئید، باید مطلب را به بهترین صورت ارائه کنید. اگر سخنور به یک شیوه‌ی ساختاری مسلط باشد می‌تواند اقناع را به خوبی شکل دهد.
سخنرانی در شکل مهارت یا فن قائم به فرم  وساختار می‌شود و
در شکلهنر  قائم بهتفکر هنرمند.


اگرسخنور
ساختار را خوب بداند عملاً سخنرانی شکل می گیرد اما زمانی زیباتر خواهد بود که فرم و ساختار جزئی از تفکر او شده باشد. هنرمند وابسته به تفکر است.
در فن بیان مهم نیست که چه می‌گوئید فقط، باید خوب ارائه دهید اما، به عنوان یک هنرمند باید تفکر را در فرم جاری بسازید و تفکر بومیِ تو در اثر دیده شود.
شکل‌گیری قوه‌ی تخیل باعث هنرمندانه سخن گفتن می‌شود و برای هنرمند شدن باید مهارت کسب کرد.
نکات :
·صرفاً هیجانی کردن مخاطب کافی نیست زیرا؛ عمر اثر را کوتاه می‌کند اما، درگذشته تنها هیجانی کردن را برای اقناع کافی می‌دانستند.
·اگراقناع به درستی اتفاق نیافتد در راهبری هم به مشکل برمی‌خوریم.
·سردرگم ماندن موضوع و عدم پیوستگی اطلاعات از موانع اقناع است.
·یکی از روشهای اقناع ملموس کردن موضوع است که سخنور از راه آوردن مثال می تواند با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار کند.

آموزش سخنوری


·چنانچه مخاطب را عصبانی کنید دیگر به اقناع نخواهید رسید.
·سخنور باید فردی با خرد به نظر بیاید که این با وجاهت در کلام او همراه است.
·تنها یک کلمه می‌تواند فضای سخنرانی را بشکند.
·برخی سخنوران امروزی حتی در همراه کردن مخاطب موافق هم ناتوانند.

·زبان سخنور باید قابل فهم باشد.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۰
مهر


6 ویژگی مدرس سخنرانی

1-بازخوردکلمات

اقتضای هرحرفه وهرشغل مسئولیتها یویژهای دارد،مدرس باارائه بازخوردهای موثردربهبودسطح عملکردوفکری دانشجویان تاثیرمیگذارند.باتاکیدبه جنبه های تکنیکی وحرفهای پاسخگوی نیازفرایرانوالگوی آنان محسوب میشوند.

2-توانایی استفاده از مفاهیم در موقعیت های واقعی

ذهن هر انسانی در زمان یادگیری،طلب قیاس و مثابه هست تا با کنار هم قرار دادن در تطبیق بتواند موضوع را در  ضمیر ناخود آگاه خود بنشاند،از این رو یک مدرس می بایست آمادگی ذهنی داشته باشد برای ایجاد فضای قایل قیاس،او برای محوریت موضوع درس مثال هایی می بایست تنظیم کند تا برای دانشپذیر قابل لمس باشد.

3-جلب اعتماد

ویژگی اصلی برای برقراری ارتباط اثر بخش،اعتماد به خودتان و اعتماد مخاطبان به شماست.این دو مکمل یکدیگر بوده زیرا اعتماد به خودتان چهره و برداشتنی از شما نشان خواهد داد که موجب اعتماد مخاطبان به شما میشود.

4- صداقت

دانشپذیر؛ بی صداقتی را کشف خواهدکرد،اگر آنان شما را عاری از اخلاص بدانند، وزن و ارزش چندانی به آنچه می گویند نخواهند داشت.

5-جامعیت در بیان

پوشش دادن کامل بیان ،این احساس و برداشت را به شنوندگان می دهد که در تهیه و عرضه ی مطالب ،دقت و زمان کافی صرف شده است و چنین برداشتی،مطالب ارائه شده را باور پذیر تر میسازد.اما از طرفی جامعیت و کامل بودن میتواند حالتی افراطی پیدا کند .ورود بیش از حد به جزییات و بیان مسایل کم اهمیت و غیر ضروری ممکن است شنوندگان را خسته و در دریایی از اطلاعات ،غرق سازد.

6-صمیمیت

مدرسی که تصویری از صمیمت ارائه می دهد، شانس بزرگی برای برقراری ارتباط مطلوب و اثر بخش دارد.مردم،افراد صمیمی و مهربان را دوست دارند و معمولا پذیرای گفته های آنان هستند.در واقع،ارتباط موفق و موثر،در سایه صمیمت صادقانه شکل می گیرد.صداقت و صمیمت، هردو،اجزای مهمی از توافقات مربوط به آداب کسب و کار و مناسبات اجتماعی اند

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۰
مهر

 ویژگی هایی مدرس سخنوری و فن بیان

1-شناخت و تحلیل

برای آنکه سخنران و مدرس خوبی باشید لازم است مخاطب خود را  بشناسید .

ویژگی های شخصی،سن،جنس ،تحصیلات،تجارب،شغل،بافت فرهنگی و میزان آشنایی با موضوع از جمله عوامل موثر بر محتوا و شیوه ارائه مطالب شما به شمار می آید.

2-حافظه قوی

هر مدرسی میبایست بهره کافی از قدرت حافظه داشته باشد تا بتواند مطالب را خوب و ماندگار به خاطر بسپارد و مطالب آموخته شده و ذخیره شده در حافظه را به موقع به یاد بیاورد و بر زبان جاری سازد.

- علاوه بر ویژگی  ها و مهارت هایی که تا اینجا توصیف شده اند،مدرس سخنوری موفق باید صفات و توانمندی های دیگری نیز داشته باشد:

3- قدرت و جذابیت در بیان

4-هوش هیجانی مطلوب

5-انتقاد پذیری

6-قدرت پیش بینی سوالات و برخی رفتارهای دانشپذیران

7-انعطاف پذیری

در فن  و هنر  سخنوری ویژگی های گسترده ای وجود دارد ولو آنکه مدرسی قصد تدریس و پرورش اشخاصی را در این زمینه داشته باشد.اولین قدم که موجب پیشرفت بک مدرس در این زمینه می شود آن است که مدرس سخنوری تبدیل به یک سخنور شود.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۰
مهر

1-خرد

خرد به معنای آن است که در رابطه مسلط باشید،در غیر این صورت در موضع ضعف خواهید بود،زیرا می بایست بدانید که چه موقعیتی را ندارید و برای کسب آن تلاش نمایید و اگر دارای موقعیت هستید آن را ارتقا دهید

2-شناخت اصول

مذاکرات موفق، مذاکراتیست که چهارچوب 2 طرف شناخته شود و گذر از خط قرمز یکدیگر رخ ندهد،زیرا گذر از خط قرمز مرگ یک مذاکره است.

3-تغییر نظام اجتماعی

در گذشته تنها ستون ارتباطات اعتماد بود،اما در این روزگار ،اعتماد پاسخ گو نیست،بلکه تخصص در حرفه امری چشمگیر است و کسب منفعت در همین حوزه موج میخورد.

4-منابع قدرت انسانی

شکل گیری هدف زمانی شکل میگیرد که اولویت های ارتباطی به وجود می آید، پس از شناخت اولویت می توانیم به درک درست از هدف،مفهوم،انگیزش و نوع نگرش مخاطبان برسیم

5-مبانی تحلیل

نوع کنش،نوع سخن،نوع رفتار،برخورد و بازخورد از جانب مخاطب ما،در طول مذاکره می بایست تحلیل گردد.زیسرا با علم بر این امر می توانید مسیر مذاکره را کارگردانی نمایید.

6-طرز نشستن

اقتدار حالتی ست که سنگینی فرد بر جایگاه است ،در مذاکرات خاص این فرد می تواند آدم سخت و پیچیده ای باشد و نمی شود با برخوردهای سنجیده بدون پیش فرض با او برخورد کرد،اصولا این شخص خود را بروز نمی دهد و اجازه می دهد دیگر اشخاص لب به سخن بگشایند.

7-جرات ورزی جهت بیان افکار

اطمینان از آنکه می توانید کمک های شایان توجهی به گفت و گویی خاص بکنید،باعث تفاوت میگردد.از این رو پیشاپیش از نظرات و احساسات خود مطلع شوید تا آن ها را به طور موثر به دیگران انتقال دهید.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۰
مهر

1-بداهه گویی

هماهنگی چشم با متنی که اولین بار در اختیار شما قرار می گیرد.

اصول سخنوری صحیح تمرین و ممارست قبل از جلسه ی سخنوریست.اما برای یک سخنور امکان دارد که سخنرانی غیر منتظره ای رخ دهد.به همین جهت یک سخنور می بایست همیشه آماده باشد به همین امر تمرین نگاه و بیان متون مختلف در آن واحد بهترین نوع تمرین می باشد.

2-تمرین

بهترین هنرمندان دوبله می توانند هزاران کلمه را بدون ارتکاب اشتباه بیان کنند، اما برای به‌دست آوردن این مهارت، سال‌ها زمان لازم است. تمرین باعث از بین بردن نواقص می شود و صداپیشه ها از این راه به موفقیت می‌رسند.

3-درگیر سازی مخاطب

با پرسیدن سوال، صحبت مستقیم و علاقه‌مند کردن مخاطبان، آنان را در سخنرانی خود درگیر کنید. این کار باعث می‌شود با مخاطب خود یک ارتباط راحت برقرار کنید.

4-تجربه محل سخنرانی

یک روز قبل در محل سخنرانی آماده شوید و همه چیز را تست و تجربه کنید. روی صندلی بنشینید و در Stage حرکت کنید، صدا را چک کنید. حتی اگر محل سخنرانی در جایی خارج از محل زندگی شما می باشد سعی کنید یک شب زودتر در آنجا حاضر شوید تا از لحاظ فیزیکی و روحی با محیط آشناتر باشید.

5-آغاز با شکوه

یک سخنور 30 ثانیه طلایی دارد تا مخاطب جذب او گردد.آغازی با شکوه،پایانی باشکوه خواهد داشت.

6-وقفه

شتاب در کلام میتواند  شما را از ادامه ی مسیر بازدارد.بنابراین سعی بر آن کنید تا با ایجاد وقفه هم ذهن خود را آرام سازید و هم تاثیر کلام بر ذهن مخاطب را افزایش دهید

7-نقطه

جمله ی خود را با توقفی کوتاه که نشان نقطه و پایان است به اتمام رسانید

  • مهدی اصیلی مهابادی