آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهندس محمد خدارحمی» ثبت شده است

۱۹
مهر

داشتن فن بیان خوب، مزیتی عالی برای کسب‌وکار شماست که می‌تواند موجب رونق آن یا در صورت اشکال شکست آن شود. شاید برای خیلی‌ها فن بیان خوب در زندگی روزمره اهمیت چندانی نداشته باشد، اما آیا می‌دانید، یک لغزش ساده در نحوه‌ی صحبت کردن می‌تواند به قیمت از دست رفتن یک سرمایه‌گذار یا مشتریِ خوب باشد؟ فن بیان خوب مهارتی است که می‌تواند، نتایج باورنکردنی برای کسب‌وکار شما به بار بیاورد.

فن بیان را جدی بگیرید، فن بیان شما ممکن است درها را به روی گفت‌وگویی مهم‌تر باز کند، گفت‌وگوهایی که می‌تواند به جذب یک مشتریجدید، یک مشاور جدید یا سرمایه‌گذاری خوب منتهی شود. اما اگر در فن بیان خود لغزش داشته باشید، ممکن است، فرصت دوباره‌ای به دست نیاورید. البته واضح است که ایده‌های خوب همیشه به‌طور طبیعی جایگاه خود را به دست می‌آورند، اما شما باید به دنبال روش‌هایی باشید که طرح کسب‌وکارتان را کامل‌تر کند. کلید واقعی یک فن بیان موفق، ارائه‌ی آن به صورتی عالی، قانع‌کننده و مؤثر است و برای رسیدن به چنین چیزی، شما نیاز به کسب مهارت‌های قوی زبانی برای صحبت کردن در جمع دارید. اگر می‌خواهید سخنوری عالی باشید و همکاران و مشتریان­‌تان را قانع کنید، این ۷ تمرین فن بیان را حتما انجام بدهید.

۱. ایده‌‌ی ذهنی‌تان را به یک بچه توضیح بدهید

فن بیان - ایده‌‌ی ذهنی‌تان را به یک بچه توضیح بدهید

در این تمرین باید بتوانید، تا جای ممکن با عباراتی ساده اید‌ه‌ی کسب‌وکارتان را به مخاطب‌­تان منتقل کنید. بچه‌ها به نسبت همتایان بزرگ‌سال‌شان تجربه‌ی کمتری دارند، بنابراین نیاز است که ایده‌هایتان را ساده کنید. در واقع لازم است، حتما قبل از اینکه این تمرین را انجام دهید، از به کار بردن اصطلاحات سخت بپرهیزید. بله، اگرچه شما ایده‌هایتان را ساده‌تر کرده‌اید، بازهم ایده‌ای دارید که معقول است. با این تمرین، می‌توانید به‌راحتی از عبارت‌های ساده و کوتاه در صحبت‌هایتان استفاده کنید.

۲. مکالمات کوتاه را تمرین کنید

فن بیان - مکالمات کوتاه را تمرین کنید

صحبت‌های مختصر و کوتاه، فن بیان شما را تقویت می‌کند. هیچ‌وقت با ملاقات یک شخص جدید بلافاصله شروع به صحبت نکنید. بلکه در عوض سعی کنید، صحبت کوتاهی در مورد وضعیت آب‌وهوا، اخبار روز یا حتی در مورد پوشش شخص موردنظر شروع کنید. اگر می‌خواهید، در صحبت‌های کوتاه ماهر شوید، این تمرین را هرروز انجام دهید. شخص جدیدی برای این دست صحبت‌ها پیدا کنید تا به‌تدریج راحت‌تر بتوانید، با هرکسی که ملاقات می‌کنید، گفت‌وگوهای کوتاه و دلپذیری داشته باشید.

۳. نکات اصلی را یادداشت کنید

فن بیان - نکات اصلی را یادداشت کنید

تمرین‌های نوشتنی می‌تواند بیشتر از تمرین فن بیان، به شما کمک کند، ایده‌هایتان را مجسم کنید و میزان تأثیرگذار بودن‌شان را بسنجید. شاید فن بیان شما در صحبت کردن مناسب به نظر برسد، اما وقتی یادداشت می‌کنید، ممکن است، متوجه شوید نکات مهمی را فراموش کرده‌اید یا راجع به یکی از نکاتی که مدنظرتان بوده اصلا صحبت نکرده‌اید. نکات اصلی فن بیان خود را یادداشت کنید و از آن برای بهتر کردن فن بیان‌تان استفاده کنید.

۴. از ترفندهای زبان بدن استفاده کنید

فن بیان - از ترفندهای زبان بدن استفاده کنید

ممکن است، تصور کنید، زبان بدن برای داشتن فن بیانی عالی اهمیت زیادی ندارد، اما زبان بدن مناسب می‌تواند تصویر شما (اولین تصورات) در ذهن مخاطب را به‌طور چشم‌گیری بهبود بخشد و در همین حال تأثیر صحبت‌های شما را هم بیشتر کند. اعتماد به نفس برای داشتن فن بیان خوب اهمیت بسیار زیادی دارد. بنابراین، مطمئن شوید، صحبت‌های شما به خوبی مکمل زبان بدن‌تان هستند. راست بایستید و شانه‌هایتان را عقب بدهید، دست‌هایتان را هم جلوی بدن‌تان (نه در جیب) قرار دهید. سعی کنید با مخاطبان خود تماس چشمی برقرار کنید و روی زبان بدن‌تان تسلط داشته باشید.

۵.کلمات‌تان را تغییر بدهید

فن بیان - کلمات‌تان را تغییر بدهید

همیشه فن بیان خود را با گفته‌ها و عبارات مشابه تمرین نکنید. چراکه به این نحو بیشتر شبیه به یک ربات می‌شوید تا شخصی که مسلط به صحبت است. در عوض، کلمات و عبارات مختلفی به کار ببرید و برداشت‌های جدیدی از گفته‌های خودتان داشته باشید. این تمرین مانع حرکات غیرطبیعی و تمرین بیش‌ازحد می‌شود و باعث می‌شود، بیانات شما طبیعی‌تر به نظر برسد. حتی شاید برخی تصور کنند، شما فی‌البداهه صحبت می‌کنید.

۶. آهنگ صدایتان را تغییر بدهید

فن بیان - آهنگ صدایتان را تغییر بدهید

افراد مختلف با سرعت‌های متفاوتی صحبت می‌کنند، اما شاید متوجه شده باشید که وقتی آهسته‌تر صحبت می‌کنید، بهتر از زمانی که تند صحبت می‌کنید، صحبت‌هایتان شنیده می‌شود. با سرعت‌های مختلف صحبت کنید، به صدای خود گوش کنید و چند ریتم مختلف را با هم مقایسه کنید. شاید در این مورد نیاز به نظر شخص دیگری داشته باشید، از دوست یا همسرتان بخواهید، به صحبت‌هایتان گوش دهد. نتیجه‌ی این مقایسه‌ها مهم نیست، شما حداقل به این روش تمرین‌های مختلفی انجام داده‌اید و مدل‌های مختلفی را امتحان کرده‌اید.

۷. صدای خودتان را ضبط کنید

فن بیان - صدای خودتان را ضبط کنید

صدایتان را با هر دستگاهی که به آن دسترسی دارید، ضبط کنید و به آن گوش دهید (یا اگر از خودتان فیلم گرفته‌اید،آن را تماشا کنید). به‌ احتمال‌ زیاد وقتی دقت می‌کنید، متوجه تیک‌های ظریف یا نقص‌های جزئی می‌شوید که ممکن است قبلا متوجه آنها نشده باشید. این اشتباهات کوچک می‌توانند، پیام صحبت‌های شما را منحرف کنند. به‌عنوان‌مثال، ممکن است، متوجه شوید، خیلی زیاد مکث می‌کنید یا بعد از هر جمله شانه‌هایتان را بالا می‌اندازید. از ویدئوها و صداهایی که ضبط کرده‌اید، برای حل این نقص‌های جزئی اما تأثیرگذار استفاده کنید.

این تمرینات را تا آنجایی که احساس می‌کنید، تسلط بالایی در فن بیان به دست آورده‌اید، ادامه دهید. به خاطر داشته باشید که حتی کامل‌ترین فن بیان هم از طرف درصدی از مخاطبان پذیرفته نمی‌شود، بنابراین این مسئله را شخصی تلقی نکنید. به صحبت‌هایتان ادامه دهید و به دنبال مخاطبان جدیدی برای افزایش شانس موفقیت‌تان باشید.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۶
مهر


همه ما می دانیم که یکی از مهمترین و اساسی ترین وظایف طلاب، تبلیغ است. اما بحث از چگونگی تبلیغ و شیوه ها و راهکارهای آن فعلا مورد نظر ما نیست.
در این مقاله درباره راهکارها و آداب و شیوه های سخنوری سخن خواهیم گفت. بدون شک، وعظ و خطابه و منبر یکی از مهمترین شیوه‌های تبلیغی است. اگر چه گستره اطلاعات و جذابیت‌های تکنولوژی جدید، راهکارهای دیگری را نیز پیشنهاد می‌کند ولی به جرات می توان گفت، وعظ و خطابه از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

لذا برای کسب موفقیت در این زمینه لازم است با شیوه ها و آداب و روش‌های سخنوری آشنا شده و از آنها استفاده کنیم:
 
در بحث ابزارهای تبلیغ و ترکیب آن ها با هم به تفصیل خواهیم آورد که «تبلیغ گفتاری» منحصر به خطابه و سخنرانی نیست بلکه ممکن است در قالب های مختلفی صورت بگیرد که مشهورترین و رایج ترین آن، در جامعه ما نوع سنتی آن، یعنی خطابه و سخنرانی است. عده ای می خواهند کاربرد این نوع تبلیغ را نادیده بگیرند یا ضعیف بشمرند. اگر منصفانه به موضوع بنگریم در می یابیم که هر یک از قالب های تبلیغی کارکرد خاصّ خود را دارد و به تناسب موقعیت خاصّی که در آن قرار می گیریم، کارآمد است. و هیچ کدام جای دیگری را نخواهد گرفت.
 
البته نباید از نظر دور داشت که بُرد این نوع تبلیغ، به ویژه با رخ نمودن ابزارها و قالب های جذاب و متنوع تبلیغی، محدودتر شده است. به عنوان مثال، وقتی یک موضوع دینی یا قصه ای از قصه های قرآن، در قالب فیلم در می آید مانند سریال «مردان آنجلس» گذشته از جاذبه های دیگر، مخاطبان بسیاری را با خود همراه می کند. طبعا میزان تأثیرگذاری آن نیز بیشتر است لیکن این امر به معنای آن نیست که از خطابه و تبلیغ رو در رو که دارای تأثیر غیرقابل انکاری است، غافل بمانیم. بنابراین خوب است درباره ی خطابه و سخنرانی که هنوز در میان جامعه ی ما جایگاهی قابل توجّه دارد، مطالبی را بیان کنیم.
خطابه صرف سخن گفتن در یک جمع نیست بلکه «برانگیختن» افراد است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به بازداشتن از یک عمل.
«خطابه» که تنها نوعی از «تبلیغ گفتاری» به شمار می آید، از دیر هنگام مورد توجّه رهبران معصوم علیهم السلام بوده است. آنان که خود امیران کشور سخن بوده اند،(1) با خطابه های خود در مسیر تبلیغ معارف الهی گام های بلندی برداشته اند که خطبه های نهج البلاغه نمونه ای از آن هاست.
در پیروی از این خاندان پاک است که دانشمندان ربانی و مبلّغان پاکباخته نیز در کار تبلیغ به این فن نگرشی دینی دارند و فنون آن را فرا می گیرند و از این «هنر» در سنگر تبلیغ بهره می برند.

 
ماهیت خطابه:
«خطابه صرف سخن گفتن در یک جمع نیست بلکه «برانگیختن» افراد است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به بازداشتن از یک عمل. از این رو، در خطابه چنان باید سخن گفت که مستمعان برانگیخته شوند و دارای انگیزه «عمل» یا «ترک عمل» شوند به همین دلیل است که خطابه یک هنر است و ویژگی های خاصی می طلبد؛ مثلا، باید چنان سخن گفت که شنوندگان برای جهاد، انفاق، کار، تحصیل، خدمتگزاری، ایثار و ... برانگیخته شوند یا از اموری همچون گناه تنبلی، ترس، عقب نشینی، دنیاگرایی و حرص، تکبر و خود برتربینی و ... دست بکشند. این در سایه ی تأثیرپذیری روحی شنوندگان و تأثیرگذاری نیرومند گوینده در دل و جان شنونده است.
 
برانگیختن ها، یا براساس «مهر» و «محبت» است یا بر پایه «کین» و «نفرت»؛ یعنی، یا باید در دل طرف شور عشق و امید و مهربانی آفرید تا تحریک بر عمل شود یا باید سردی، افسردگی و ناخوشایندی پدید آورد، تا ترک کند.»(2)
در این میان می توانید به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، رجوع کنید(3).
در این جا تنها به بیان نکاتی بسنده می کنیم.
 
الف ـ خطابه و ادبیات:
پیشتر نیز اشاره کردیم که بین تبلیغ نوشتاری و گفتاری رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. سر و کار داشتن با ادبیات، نوشته های جذاب و شیوا و پرداختن به کار نگارش، به صورت غیرمستقیم در گفتار انسان تأثیر می گذارد. از این رو استادان «فن خطابه» به شاگردان خود سفارش می کنند که همواره با آثار ادبی و نوشته های هنرمندانه در ارتباط باشند تا بتوانند سخنی جذاب و دلنشین داشته باشند و توان به تصویر کشیدن ماهرانه وقایع را بیابند و در مخاطبان خود بیشتر تأثیر بگذارند.
پیوند خطابه با ادبیات را نیز می توان در تعریف دانش ادبیات به دست آورد. جرجانی و زمخشری در این باره گفته اند:
«علم الادب علم یُحترز به عن جمیع الخطأ فی کلام العرب لفظا و کتابةً»(4)
از این رو استادان «فن خطابه» به شاگردان خود سفارش می کنند که همواره با آثار ادبی و نوشته های هنرمندانه در ارتباط باشند تا بتوانند سخنی جذاب و دلنشین داشته باشند و توان به تصویر کشیدن ماهرانه وقایع را بیابند و در مخاطبان خود بیشتر تأثیر بگذارند.
و اشتباه گفتاری و نوشتاری در زبان عرب.
«در کتاب بستان الادب» ـ که علوم ادبی در آن گرد آمده ـ «خطابه» در ردیف این دانش قرار گرفته است. این علوم عبارتند از: لغت، اشتقاق، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، خطابه، قرض الشعر، انشاء النشر، المحاضرات، خطابه و تواریخ.»(5)
آداب سخنوری یکی از مهارت‌هایی است که یادگیری آن ضروری است. حتی اگر به نظر خودتان، استاداصول سخنوری هستید این مقاله را جدی بگیرید و راهکارهای آن را به کار بگیرید؛ چرا که اشتباهات زیادی در آداب سخنوری به ما گفته شده است!
متأسفانه در ذهن اکثر ما این شکل گرفته است که آداب سخنوری یعنی:
چگونه در جمع خوب صحبت کنیم؟!
چگونه افراد را متقاعد کنیم؟!
چگونه با قدرت کلام خود فرد اثر‌گذاری در جمع باشیم؟!
و…
امّا باید بگویم آداب سخنوری فقط این‌ نیست!!!
اتفاق بدتر در یادگیری آداب سخنوری این است که بعضی از آموزش‌های غلط نیز ما را به این سمت برده‌اند که فکر می‌کنیم سخنوری یعنی فقط و فقط صحبت در جمع و متقاعدکننده صحبت کردن!

سوال بسیار خوبیست اگر بپرسید آداب سخنوری پس چیه؟!
ابتدا از شما دوست بیشتر از یک نفر و ارزشمندم می‌خواهم دقت کنید!
من می‌گویم آداب سخنوری فقط و فقط به معنی صحبت و اثرگذاری در جمع به وسیله کلام نیست! بلکه آداب سخنوری علاوه بر مهارت سخنوری و صحبت کردن در جمع و غیره، شامل موارد بسیار بسیار مهمی نیز می‌شود که اغلب ما از آن غافل هستیم!
بله! آداب سخنوری شامل خوب صحبت کردن در جمع، متقاعدسازی کلامی و غیره هم میشود امّا به اعتقاد من زیربنای آداب سخنوری درست گوش دادن است!
شاید بپرسید مهارت درست گوش دادن چه ربطی به آداب سخنوری دارد؟!
اجازه بدهید شما را با ویدیویی از سخنرانی تد آشنا کنم. مطمئنم اگر این سخنرانی را با دقت گوش دهید و تصمیم بگیرید به آن عمل کنید، شما مجهز به آداب سخنوری می‌شوید!
اگر هنوز هم شک دارید که آداب سخنوری فقط و فقط خوب صحبت کردن نیست، پیشنهاد می‌کنم حتماً سخنرانی  خانم سلستی هیدلی را به دقت ببینید!
خانم سلستی هیدلی که روزنامه نگار هستند، در سخنرانی خود در تد بسیار عالی به این موضوع پرداخته‌اند و مطمئنم اگر حتی یکی از ۱۰ روشی که ایشان در سخنرانی‌شان میگویند را در زندگی‌مان پیاده کنیم، نتیجه‌ی فوق العاده ای خواهیم گرفت!

آداب سخنوری فقط این نیست!!!

زیربنای آداب سخنوری چیست؟!

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۶
مهر

س


روزهای جمعه نباید خسته کننده ترین و دردآورترین روز هفته باشد.

امروز شما تصمیم می گیرید چطور هفته ی را سپری کنید.

اولویت های خود را تنظیم می کنید.

اهداف خود را یادآوری می کنید.

عادت های خود را به کار میندازدید تا شما را زودتر به اهدافتان برسانند.

این 8 کار را انجام بدهید و شما وارد مسابقه شده اید.

1- لیستی از کارهایی که در هفته می خواهید انجام دهید تهیه کنید و کارهای مشابه را گروه بندی کنید.

من این را از تونی رابینز دزدیده ام .

این یک تکنیک فوق العاده است و خوب جواب می دهد.

کارهای  از یک گروه را در یک زمان مشخص و پشت هم انجام دهید.

از نظر ذهنی اینکار بهترین جواب را برای شما می دهد.

 2- صبح جمعه، سریعا یک کار راحت را انجام بدهید.

اینکار برای اینست که شما حس خوبی برای انجام وظایفتان در اول صبح داشته باشید.

شما ممکن است کار راحتتان جواب دادن به یک ایمیل و یا آپلود کردن پستی در بلاگ باشد.

کاری را بکنید که ناخودآگاه شما را حالت خوبی قرار بدهد.

3- برنامه های اجتماعی خود را برای هفته تنظیم کنید، ازقبل.

اگر قرار است کاری اجتماعی را انجام دهید، آنرا باید برنامه ریزی کنید و اجازه ندهید چیزی خارج از برنامه ی شما اتفاق بیفتد.

بسیاری از مردم اجازه می دهند برنامه ها به آنها دیکته شوند، در حالی که باید ما آنها را تنظیم کنیم.

کار اشتباه بسیاری اینست که زمان زیادی را قرار می دهند که دیگران هر جوری خواستند آنرا پر کنند.

مسئولیت را بعهده ی کس دیگری واگذار نکنید.

4- یک هدف اصلی را برای هفته ی بعد در نظر بگیرید و موفقیت خود را بر اساس آن بسنجید.

این هدف نباید یک هدف بزرگ باشد .

نگویئد این هفته می خواهم یک کتاب بنویسم . یک فصل را برای نوشتن تعیین کنید.

ممکن است هدف شما مرتب کردن کمد لباستان باشد.

مهم این نیست که هدف شما چیست، مهم اینست که عادت درست کنید برای خود.

عادت به اینکه اول هفته برای خود هدفی معین کنید.

اول آن یک هدف کوچک است.

اما وقتی عادت شد، شما می توانید آنرا بزرگتر کنید و به اهداف بزرگتری برسید.

از کوچک شروع کنید.

5-خرید های فروشگاهی خود را روز جمعه انجام بدهید.

” شکست برای آمادگی در واقع آمادگی برای شکست است”.

برای نمونه در مورد غذا.

به جای اینکه برنامه ی شما بگوید کی غذا بخورید برنامه ی غذایی خود را تنظیم کنید.

به فروشگاه بروید و برای غذای هفته ی خود خرید کنید.

6- یک قهوه ی سرد بنوشید.

نوشیدن قهوه توان و کارآیی شما را به صورت توانی بالا میبرد. این یک قانون است.

7- ایمیل خود را تا قبل  از بعدازظهر چک نکنید.

صبح جمعه ی شما بسیار پربازده است.

باید آنرا با یک کار سخت شروع کنید.

به جای اینکه صبح نتوانید چند ایمیل را پاسخ بدهید و شکست بخورید.

8- هر 1/5 ساعت برای خود آلارم 5 یا 10 دقیقه ای تنظیم کنید.

هر کسی که می گوید برای کار کردن باید بی وقفه بدون در نظر گرفتن ساعت کار کرد کارآیی را کشته است.

برای اینکه بتوانید جمعه های خود را کارآتر بکنید باید بتوانید از کارهای روتین هر روزه ی خود دور شوید.

تا بتوانید  ذهن خود را خالی کنید.

در ضمن باید در نظر داشته باشید که نباید کلا کامپیوتر خود را رها کنید و به تلفن همراه خود بچسبید.

وگرنه کل هدف ارا از دست داده اید.

بروید و مقداری پیاده روی کنید، وقتی برگشتید آماده اید به سر کار خود برگردید.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۵
مهر

تیپ های شخصیت:
یونگ در شخصیت انسان وجود دو نوع نگرش را تشخیص داده است ، یکی برون گرایی و دیگری درون گرایی .نگرش برون گدایانه ، انسان را به سوی دنیای عینی بیرون سوق می دهد ، در حالی که نگرش دروت گرایانه ،او را متوجه دنیای درون خود می نماید .این دو نگرش ،معمولا در هر شخص وجود دارد ،ولی به طور معمول یکی غالب و آگاه ودیگری مغلوب و ناخودآگاه است
یونگ برای هر کدام ( افراد درون گرا و برون گرا ) خصایصی میشمارد 
درون گرایان به افکار و احساسات خویش توجه دارند ، نگران آینده و محافظه کارند ، اصول و معیارها را مهمتر از خود اعمال می دانند و در نوشتن بهتر از گفتن هستند .مردم گریز و دیر آشنا هستند .
برون گرایان به افراد و اشیا توجه دارند . در زمان حال زندگی می کنند و به خود اعمال توجه دارند .خون گرم ،پرحرف ،زودآشنا  و اهل معاشرت و اجتماعی هستند .
به نظر یونگ در انسان ، چهار کنش یا فعالیت اساسی روانی نیز وجود دارد که عبارتند از :تفکر ، احساس ، ادراک ، و الهام .ادراک و الهام از کارکردهای غیر عقلانی هستند و تفکر و احساس از کارکردهای عقلانی هستند که شامل قضاوت و ارزیابی درباره تجربیات می شوند .
تفکر : افرادی که این کنش در آنها قوی تر است ، می کوشند جهان را با استدلال بشناسند و به روابط منطقی جهان توجه کنند .
احساس : افرادی که این کنش در آنها مسلط است می کوشند جهان را با احساسات خوشایند و ناخوشایندی که از تجربه های خود دارند بشناسند .
ادراک : این افراد جهان را آنچنان که هست تجربه می کنند .
الهام : افرادی که این کنش در آنها قوی تر است در شناخت جهان ، به یک ناخودآگاه یا ادراک درونی توجه دارند و می کوشند به نیروی نهانی موجود در اشیا پی ببرند .
یونگ بر اساس دو نگرش و چهار کارکرد مذکور ،هشت سنخ روانشناسی را به وجود آورد .
سنخ فکری برون گرا : چنین افرادی بر طبق قواعد انعطاف ناپذیری زندگی می کنند ،آن ها احساسات و هیجان های خود را سرکوب کرده ،در تمام جنبه های زندگی خود واقع گرا هستند .دانشمندان در این سنخ قرار دارند .
سنخ احساسی برون گرا : این افراد تفکر خود را بازداری کرده و شدیدا هیجانی هستند . آن ها ار ارزش ها ، اصول اخلاقی و آداب و رسومی که آموخته اند ،دست بر نداشته و از آنها پیروی می کنند و به طور غیر معمول نسبت به انتظارات و عقاید دیگران حساس هستند . اغلب زنان دارای این تیپ شخصیتی هستند 
سنخ ادراکی برون گرا : این سنخ شخصیتی متوجه لذت شادی و تداوم تجربه ها و حس های جدید است چنین اشخاصی شدیدا واقعیت مدار بوده و تا اندازه زیادی با افراد و موقعیت های مختلف انطباق پذیر هستند .
سنخ الهامی برون گرا : این افراد به خاطر توانایی زیاد خود در بهره برداری از فرصت ها ،در تجارت و سیاست ،کارایی بالایی دارند . آن ها جذب عقاید دیگران جدید شده و خلاق هستند .
سنخ فکری درون گرا : این افراد سازگاری خوبی با دیگران ندارند ، در بیان افکار خود مشکل دارند و ظاهرا بی احساس بوده و توجهی به دیگران ندارند . آن ها نه بر احساس خود ،بلکه بر اندیشه های خود متمرکزند .
سنخ احساسی درون گرا : در این افراد تفکر و ابزار بیرونی هیجان سرکوب شده است . آن ها به نظر دیگران اسرارآمیز و دست نیافتنی می آیند و آرام و متواضع هستند .
سنخ ادراکی درون گرا : این افراد غیرمنطقی هستند و از دنیا بریده اند . آن ها به بیشترفعالیت های انسان با خیرخواهی و سرگرمی می نگرند .
سنخ الهامی درون گرا : این افراد ممکن است چنان به شهود توجه کنند که ارتباط اندکی با واقعیت داشته باشند . آن ها رویایی و خیال پرداز هستند .


تحلیل شخصیت بر مبنای طبایع چهارگانه
 در انسان 4 طبع وجود دارد :
1. طبع سودایی 
2. طبع بلغمی
3. طبع دموی (خونی)
4. طبع صفراوی
نحوه تشکیل این چهار طبع به این صورت است که :
بعد از خوردن غذا ، ترشحات معده بر آن اثر می کند و تغییراتی را ایجاد می کند و غذا به صورت مایع غلیظی در می آید که این مایع غلیظ را کشکاب (کیموس ) می گویند ،وقتی این مایع غلیظ وارد روده می شود از طریق عروق ماساریکا جذب و داخل کبد و در آنجا چخته می شود (متابولیزه شدن ) این اخلاط وقتی در کبد پخته می شود وارد گردش خون شده و با اندک تغییری در خون (اکسیژن گیری و افزوده شدن هورمون ها و...)در بافت های بدن جذب می شود .
اما اگر اخلاط در کبد به خوبی پخته نشود و به اصطلاح حکما خام یا نیمه پخته بماند ،قابل جذب نبوده و آنها را اخلاط فاسده ،مضره یا غریبه می نامند و بر این اساس که کدامیک از مواد چهارگانه مورد احتراق و سوخت و ساز قرار نگرفته باشند بیمار دارای غلبه همان خلط خواهد شد .مثلا اگر احتراق بلغم ناقص باشد طبع بیمار بلغمی است و اگر احتراق سودا ناقص باشد طبع بیمار سودایی می باشد و ...
این چهار خلط در بدن جایگاه مشخصی دارد ،سودا در طحال ،صفرا در کیسه صفرا ،خ.ن در کبد و بلغم در کل بدن (لنف) ذخیره می شود .
در درمان بیماری ها ، سعی بر آن است که مزاج افراد را به اعتدال نزدیک کنند مثلا اگر مزاج فردی سرد و خشک است دارو و غذاهای گرم و تر به وی تجویز کنند تا به اعتدال نزدیک شوند مزاج تر یعنی میزان آب زیاد است و مزاج خشک یعنی میزان آب کم است .
هر چیزی که ( حالات روحی روانی و یا انواع داروها یا غذاها و خوراکی ها ) در بدن انسان باعث شود که گرمی بدن یا احساس گرمای بدن بیشتر شود (بدون آنکه درجه حرارت بدن بالا رود ) دارای طبع گرم و عکس ان دارای طبع سرد است .

مهندس محمد خدارحمی
هر یک از طبایع دارای آثار عینی و ویژگی های قابل مشاهده جسمی و نیز حالات خاص روحی و عصبی می باشد که در زیر برخی از موارد ذکر می شود :
1. دموی (گرم و تر )
فرد دموی مزاج پرشور ،خوش گذران ، بجوش و طبیعت گراست . به سادگی با محیط خو میگیرد .جسور و مخاطره جو و انعطاف پذیر است . می تواند در یک چشم به هم زدن از رفتار گرم و صمیمی به خشونت و نزاع تغییر مسیردهد . او در امور بازرگانی مالی ،صنعت بازاریابی ، روابط عمومی ،تبلیغات و هنر ماهر و سرآمد است .
2. صفراوی (گرم و خشک )
منضبط ، قاطع ، نیرومند ، هشبار و مصمم است . ازهوش و استعداد درخشانی برخوردار است اما از حافظه ضعیف خود رنج می برد . فردی با وقار ، کم حرف ،با انصاف و پیرو اصول است .برای مردم احترام قایل است و انتظار دارد به همان اندازه محترم شمرده شود او با تمرکز اندیشیدن و استدلال استعداد زیادی دارد . چیزهای ملموس را به پدیده های انتزاعی و غیر حقیقی ترجیح می دهد . فرد صفراوی برای کارهای علمی و فرهنگی بسیار نامناسب است . می تواند در پرتو خلاقیت ها ،استعدادها اراده و نیروی فراوانش به موفقیت دست یابد .
3. بلغمی (سرد و تر )
فرد بلغمی خونسرد ،استوار و کندروست . برای تطابق با هر موقعیتی به زمان نیاز دارد و اغلب آلت دست قرار میگیرد . دوستدار جریان عادی کار و زندگی بوده و از فراز و نشیب گریزان است از این رو کارهایش فاقد شور و شوق می باشد . او فردی صادق و سازگار به آداب و رسوم و سنت است . به افراد آشفته و مضطرب نزدیک نمی شود .به رغم خونسردیش دقیق و وقت شناس بوده و از استعداد و شایستگی قابل توجهی برخوردار است . هیچگاه وقت و نیرویش را تلف نمی کند .حرکاتش آهسته ،دقیق و هوشیارانه بوده و بسیار ملاحظه کار است . گرچه برای کارهای ملموس و فیزیکی از حافظه خوبی بهره مند می باشد اما قوه تخیل ضعیفی دارد اهل مخاطره جویی نیست و با چیزهای مجهول و خطرناک و فاقد تضمین میانه ای ندارد .
به خاطر قابلیتش در انجام کارهای مطالعاتی به فعالیت در رشته های فنی و تحقیقاتی مستعد و تواناست .


4. سودایی ( سرد و خشک )
فرد سودایی ناراضی ،بدبین ، مضطرب ، جدی ، تاثیرپذیر و وسواسی است . با واقعیت ها سرو کار ندارد . با محیط و افراد پیرامونش ناسازگار بوده و فوق العاده احساساتی ، کینه جو و خودپسند است . به سادگی به کسی اعتماد نمی کند ، باید بداند که در دور و اطرافش چه می گذرد ، قوه تخیلش نیرومند است و اغلب به چیزهای خیالی و غیر عملی می اندیشد . افکار شهودی او قوی و هشیاریش عمیق و قابل دسترس است . فرد سودایی برای امور علمی ، روانشناسی ،آموزشی ،قضاوت ، نقاشی و شعر و شاعری مستعد و تواناست .
این چهار طبع وجود دارد اما هیچ کس به طور کامل از یک طبع برخوردار نیست .  


  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۵
مهر

خصوصیات صدای زیر و بم

صداهای زیر معمولا" از اوج و انعطاف بیشتری برخوردارند و صداهای بم حجم و طنین بیشتری دارند 

زیر صدا

در مبحث زیر صدا دو مقوله وجود دارد :

1-نوای زیر صدا

2-سبک زیر صدا

 نوای زیر صدا : در مداحی بعضی اساتید نوایی وجود دارد که در پرده و حجم صدای پایین با هاله ای از هوا همراه

است و معمولا در ابتدای خواندن و فرودها و نشست ها کاربرد دارد و این نوا را زیر صدا مینامیم .

مراحل پیدا کردن زیر صدا

1-حالت در گوشی حرف زدن : نفس+ کلام

2-حالت بیدار کردن از خواب : نفس + کلام + جوهر صدا

3-پیدا شدن زیر صدا :نفس + کلام +جوهر صدا + آهنگ و سبک

کسب زیر صدا : با توجه به اینکه نوای زیر صدا در بعضی سبکها مثل سبک استاد موسوی بر نواهای دیگر غلبه

دارد , سبک ایشان را زیرنام نهاده ایم 


آموزش سخنرانی و فن بیان

مدرس سخنوری

مدرس فن بیان

مدرس سخنرانی

آموزش سخنوری و فن بیان

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۵
مهر


هشت واقعیت اعجاب‌انگیز در مورد گفتار انسانها
1. مهارت حرف زدن یک شگفتی است. برای تولید یک عبارت، تقریباً 100 عضله در سینه، گردن، فک، زبان و لب‌ها باید با هم همکاری کنند. هر عضله دسته‌ای متشکل از صدها یا هزاران فیبر است. برای هماهنگی این عضلات، نورون‌هایی بسیار بیشتر از حد لازم برای پای یک ورزشکار لازم است تا این عضلات را منقبض کنند. فقط هر یک نورون حرکتی می‌تواند حرکت را در 2000 فیبر عضلانی موجود در عضله ساق تحریک کند. اما نورون‌هایی که تارهای صوتی یا حنجره را کنترل می‌کنند، می‌توانند فقط به یک تا دو ـ سه سلول عضلانی بچسبند.
2. هر کلمه یا عبارت کوتاهی که بر زبان می‌آید با الگوی حرکت عضلانی خاص خود همراه است. کلیه اطلاعات لازم برای بر زبان آوردن یک عبارت مثل «حال شما چطور است؟» در مغز در قسمت گفتار ذخیره می‌شود. اما این برنامه ثابت نیست. اگر دچار زخمی در دهان باشید که مانع تلفظ عادی کلمات شود، این حرکات تغییر می‌کنند و به شما این امکان را می‌دهند کلمات را تا حد امکان نزدیک به حالت عادی بر زبان آورید.
3. یک کلمه ساده «سلام» می‌تواند اطلاعات زیادی را منتقل کند. تن صدا نشان می‌دهد که گوینده شاد است، خسته است، ناراحت است، عجله دارد، عصبانی است، ترسیده‌است، خشن است و شدت این حالات، کنایه، توجه و مهربانی، حمایت یا شوخ طبعی آن را نیز مشخص می‌کند. حس یک عبارت ساده می‌تواند برحسب مدت حرکت هر عضله، با سرعت حرکات و کسری از ثانیه تغییر کند.
4. انسان‌ها می‌توانند حدود 14 حرکت در هر ثانیه تولید کنند در حالیکه بخش‌های جدا از دستگاه گفتار مثل زبان، لب‌ها، فک و سایر قسمت‌ها قادر نیستند بیشتر از 2 حرکت در ثانیه ایجاد کنند.
5. انسان‌های اولیه دستگاه گفتاری ابتدائی و اولیه از صداهای بصری، لامسه و شنوایی داشتند که شبیه به گفتار حیوانات بوده است. فقط زمانیکه نیاز به نشان دادن اشیاء از طریق سمبل‌ها و صحبت کردن با فردی دیگر در مورد تولیدات ذهنی خود بودند حرف زدن اتفاق می‌افتاده است. این مغز خاص انسان بوده که توانایی این‌کار را به او می‌داده است.
اولین زبان سمبلیک 5/2 میلیون سال پیش پدیدار شد که انسان شروع به ساختن اولین ابزارهای سنگی کرد. این توانایی مطمئناً نقش مهمی در رشد و پیشرفت ارتباط سمبلیک داشته است. صحبت کردن صحیح و کامل 150،000 سال پیش اتفاق افتاد که انسان صدایی مشابه با آنچه انسان مدرن به زبان می‌آورد از خود تولید کرد.
دهان، بینی و حنجره به یک دستگاه تبدیل شدند که در آن هوا به خاطر وضعیت بهتر زبان و لب‌ها، به حروف صدادار و بی صدا تبدیل می‌شد. علاوه بر این، یادگیری دستور زبان و صرف و نحو در نتیجه یک فرایند تکاملی پدید آمد در حالیکه توانایی نوشتن برآمد تفسیر آوایی آیکون‌های اولیه بوده است.
6. گفتار زاده شده یا یاد گرفته شده است؟ موارد مشهور از گم شدن کودکان در جنگل قبل از سن سه‌سالگی (که زبان عمدتاً یاد گرفته می‌شود) و پیدا کردن آنها در سالها بعد نشان داده است که طی آن دوران توانایی محدودی در یادگیری زبان انسانی داشته‌اند و یادگیری زبان نیاز به ایجاد رابطه با دیگران دارد. به نظر می‌رسد که مغز دوره‌ای دارد که در آن گفتار را یاد می‌گیرد و اگر این دوره نادیده گرفته شود، فرد بعدها قادر به کسب مهارت گفتار نخواهد بود. مهارت گفتار فقط با حضور در یک اجتماع و در سن رشد مغزی ایجاد می‌شود.
7. گفتار پیچیده انسان به دو هسته مغزی مرتبط است که زبان را کنترل می‌کنند (کنترل حرف زدن، ذخیره اطلاعات و ادغام قوانین دستور زبان) و در نیمکره چپ مغز قرار دارد. آنچه می‌خواهیم بر زبان بیاوریم در ناحیه‌ای در نیمکره چپ که «منطقه ورنیک» (Wernicke zone) نام دارد تولید می‌شود. این قسمت با «منطقه بروکا» (Broca zone)که مسئول قوانین دستور زبان است در ارتباط می‌باشد. ضربه‌ها از این نواحی به عضلات دخیل در گفتار می‌روند. این مناطق با سیستم بصری (به همین دلیل می‌توانیم بخوانیم) و سیستم شنیداری (به همین دلیل می‌توانیم حرف‌های دیگران را بشنویم، درک کنیم و به آن پاسخ دهیم) نیز در ارتباط است و همچنین یک بانک حافظه برای یادآوری عبارات مهم و باارزش دارد. همین نیمکره چپ حرکات دست راست را کنترل می‌کند و 99 درصد از انسان‌ها راست‌دست هستند. نیمکره چپ همچنین مرکز تفکر تحلیلی است که با توانایی‌های منطقی در ارتباط است.
8. با ظهور زبان حدود 50،000 سال پیش، تحول و پیشرفتی ناگهانی در تکامل گفتار پدید آمد.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۱
مهر

اینجا به شما هشت روش زبان بدن را معرفی می‌کنیم که ارزش سختی یاد گرفتن را دارند:

حرکات طرف مقابل را بازتاب دهید

حرکات طرف مقابل را بازتاب دهید

مسلط شدن بر مهارت بازتاب دادن یعنی انجام هر کاری که طرف مقابل انجام می‌دهد، البته زیرکانه و نامحسوس می‌تواند سخت باشد. امّا انجام این کار  نشان از تحسین و موافقت با نظرات طرف مقابل است. انجام این کار به صورت زیرکانه و نامحسوس و به شکلی که تقلید و کپی کاری محسوب نشود کار بسیار سختی است، امّا اگر واقعاً سعی می‌کنید تاثیر خوبی بگذارید قطعاً ارزش سختی آن را دارد.

با عزم و انرژی قدم بزنید

با عزم و انرژی قدم بزنید

هیچ کس با اعتماد به نفس قدم نمی‌زند. برخی از ما در طول زندگی به شکل بد، شل و بی‌حال قدم زده‌ایم. مطمئناً تغییر شیوه‌ی راه رفتن‌مان کار بسیار سختی است. امّا اگر برای بهتر شدن آن چند گام بردارید، می‌توانید مطمئن شوید که مردم درباره اعتماد به نفس، جذابیت و قابلیت اعتماد شما سریع قضاوت نخواهند کرد.

ارتباط چشمی خوبی برقرار کنید

ارتباط چشمی خوبی برقرار کنید

همه چیز را می‌توان از چشم‌ها فهمید. نگاه‌های ضعیف افراد معمولاً به عنوان اضطراب، حواس‌پرتی یا فقدان صداقت تفسیر می‌شود. مسلط شدن به این مهارت می‌تواند کار بسیار سختی باشد. همچنین برقراری ارتباط چشمی برای برخی از افراد می‌تواند بسیار ناراحت‌کننده و غیرطبیعی باشد. امّا تنها تمرین کردن است که به شما کمک می‌کند تا در زندگی فوق‌العاده باشید.

دست‌هایتان را در معرض دید قرار دهید

دست‌هایتان را در معرض دید قرار دهید

گاهی فهمیدن اینکه با دست‌هایتان چه کار می‌کنید کار سختی است، مخصوصاً اگر شخص عصبی و دستپاچه‌ای باشید. در نتیجه شما ممکن است مجبور شوید آنها را داخل جیب‌تان قرار داده یا بین بازوهایتان پنهان کنید. چنین حرکاتی قابل فهم هستند، امّا تصویر منفی از شما نمایش می‌دهند.  مهم است که دست‌هایتان را در معرض دید قرار دهید، در غیراینصورت به نظر می‌رسد که چیزی را می‌خواهید پنهان کنید. به افراد اجازه دهید با زبان بدن بازی که دارید به شما اعتماد کنند. از حالاتی که شما را تدافعی نشان می‌دهد پرهیز کنید.

بی‌قراری نکنید، امّا خیلی شق و رق هم نباشید

بی‌قراری نکنید، امّا خیلی شق و رق هم نباشید

برخی از افراد همیشه با انگشت‌هایشان ضرب می‌گیرند، پایشان را به زمین می‌کوبند و با موهایشان بازی می‌کنند. برخی هم به طور غیرطبیعی بی‌حرکت هستند. مشکل اینجاست که دیگران ممکن است این حرکات را نشانه‌ای از ترس یا عدم صداقت ببینند. شاید بی‌حرکت بودن مورد خاصی نباشد، امّا دکتر لیلیان گلس، تحلیلگر رفتار و متخصص زبان بدن که با FBI در این زمینه کار کرده می‌گوید: شما باید آدم‌هایی که به هیچ عنوان حرکتی انجام نمی‌دهند را هم تحت نظر بگیرید.

گلس می‌گوید: وقتی صحبت می‌کنید و در یک گفتگوی معمولی درگیر می‌شوید، طبیعی است که بدن‌تان را به صورت نامحسوس و آرام حرکت بدهید و در اغلب موارد این حرکات به صورت ناخودآگاه انجام می‌شوند. پس اگر حالت ایستاده سفت و سخت و بی‌حرکتی مشاهده کردید، اغلب علامت وجود مشکل است. اگر بتوانید تعادلی بین این دو ایجاد کنید، مطمئناً می‌توانید تاثیر بهتری روی طرف مقابل‌تان بگذارید.

صاف بنشینید

صاف بنشینید

وقتی نوجوان بدخلقی بودید، والدین‌تان حق داشتند مداوم بابت درست کردن حالت‌های بد بدن‌تان به شما تذکر بدهند. اگر روی صندلی لم بدهید، استخدام کننده آن را به عنوان نشانه‌ای از بی‌علاقه‌ای به موقعیت شغلی موجود یا جدی نگرفتن مصاحبه تفسیر ‌کند. به یکباره نشستن روی صندلی هم می‌تواند نشان از فقدان اعتماد به نفس باشد. صاف نشستن به عنوان نشانه‌ای از هوش، اعتماد به نفس و اعتبار دیده می‌شود. هر کسی که این تجربه را دارد می‌تواند به شما بگوید که رفع این ضعف همیشه کار راحتی نخواهد بود. امّا مطمئناً در طولانی مدت ارزشش را خواهد داشت.

روی نحوه دست دادن‌تان کار کنید

روی نحوه دست دادن‌تان کار کنید

هیچ کس دوست ندارد کسی با آنها به حالت شل و بی روحی دست بدهد که نشانه بی علاقگی به  آنهاست. غالباً ما هنگامی که مجبوریم با شخصی که مایل به دیدارش نیستیم دست بدهیم به این طریق عمل می‌کنیم. در ذهن اکثر افراد یک دست دادن ضعیف برابر است با یک شخص ضعیف.

آرام باشید

آرام باشید

وقتی عصبی هستید، باعث می‌شود سرعت همه چیز را بالا ببرید، برای مثال صحبت کردن‌ و حرکت کردن‌تان. پس بهتر است سعی کنید سرعت برخی چیزها را کم کنید. وقتی نسبت به حرکات‌مان دقت داریم، قدرتمندتر از زمانی خواهد بود که صرفاً آن کار را انجام می‌دهیم. مغز ما آن را می‌داند و مغز دیگران هم با آن به خوبی آشناست. پس نفس عمیقی بکشید، آرام باشید و دفعه بعد نسبت به حرکات‌تان دقت بیشتری داشته باشید. با اعتماد به نفس‌تر و شایسته‌تر دیده خواهید شد.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۱
مهر




شیوه های اقناع

1. «تشخص» سخنورولین و مهمترین شیوه است چرا که؛ آن زمان که من مورد قبول تو شده باشم، سخنم هم مقبول خواهد شد.
خیلی اوقات تشخص وابسته به «سخن سخنور» است و تکنیک‌های کلامی می‌توانند تشخص ما را قدرتمندتر کنند.
قدرتمندتر کردن تشخص سخنور به اقناع مخاطب یاری می‌رساند و سخنور با بیانی قوی می‌تواند تشخص را در حین ارائه کلام ثابت کند.
چنانچه مخاطب «
قدرت تفکر و تعقل» را در جریان کلام تو ببیند، تشخص توهم به اثبات رسیده. کلام بی‌مایه مانع از شکل‌گیری تشخص می شود.
در حقیقت سخنور می‌تواند با توجه به فرم و تکنیک ایجاد «
نمائی» از تفکر و تعقل کند. چه بسا تفکر در ذات کلام ما نباشد اما در ظاهر نشان می‌دهیم که هست.
اگر در ساختار و ارائه‌ی کلام به درستی عمل کنید دیگر هر چه بگوئید، درست خواهد بود و حرف پرمایه به نظر می‌رسد.
«
شناختی» که در ابتدا از شخص به دست می‌آوریم ما را متقاعد می‌کند که او متفکر است یا خیر.
 تشخص نسبت به نوع مخاطب تغییر می‌کند زیرا؛ هر یک ازمخاطبان عام یا خاص نیاز به نوع مشخصی از تشخص دارند.


2. برانگیختن احساسات
:
به معنای هیجانی کردن مخاطب نیست.
اگر سخن با جایی از دغدغه ما برخورد کندو آن دغدغه تحریک شود تو قادر به اقناع من خواهی بود.
در برانگیختن احساسات خیلی مسائل کمک می‌کنند. این دغدغه‌ها می توانند«
وجودی» یا «اجتماعی»باشند.
چنانچه به مسائل اجتماعی فرد اشاره کنید به مسائل وجودی او هم پرداخته اید.
انسان تا زمانی که احساس ناامنی برای وجودش نکند اقدام به کاری نمی‌کند. مخاطب باید برای «
خودش» احساس خطر کند و نه برای بشریت و نه حتی برای جامعه، پس نقاط حساس و اصلی او را بیابید.
مسأله باید تبدیل به معضلی برای مخاطب شود و امنیت وجودی او را زیر سوال ببرد وگرنه تنها طرح مساله مهم نیست.
اقناع به روش برانگیختن احساسات زمانی مهم می‌شود که تأثیر جدی در خودِ جلسه اتفاق بیافتد، سخنور به تأثیر کلامش به بعد از جلسه کاری ندارد.
چنانچه سخنرانی به شکل هنر ارائه شود می‌تواند به مانند اثر هنری در درازمدت هم تاثیر گذار باشد.
سخنور حرفه‌ای کسی است که مخاطب را تحریک کند تا کاری را انجام دهد.


3. حقیقت سازی( شبه حقیقت): برای ساختن هر حقیقتی نیاز به منطق داریم و منطق یعنی؛ « ساختن چهارچوب فکری» و نه علم منطق.
حقیقت، ذهنیت پذیرفته شده ی مخاطب است.
سخنور حرفه‌ای از این ذهنیات پذیرفته شده استفاده می‌کند برای ساختن چهارچوبی که متصل به حقایق قبلی است.
سخنور از این دانسته‌ها حقیقتی می‌سازد که شاید با دانسته‌ی اصلی شما یکی باشد و شاید هم متصل به حقایق خودش باشد.
سخنور از منابع مورد وثوق تو و از سخنان افراد مورد پذیرش تو استفاده می‌کند برای ساختن حقیقتی جدید برای تو.
این روش سوم اقناع بیشترین بار اقناعی را به همراه دارد به خصوص برای افرادی که اهل چرائی‌اند.
مخاطب ممکن است نسبت به تشخص سخنور و یا کسانی که احساسات او را برانگیخته کرده‌اند تجربه‌ی منفی داشته باشد از این جهت حتی اگر در زمینه‌ی اندیشه حرفی  هم برای زدن نداشته باشد اما با توجه به تجربیات گذشته‌اش می‌تواند تحلیل بهتری از سخنور امروزی داشته باشد.
امروزه با توجه به تشتت آراء، سخنور حرفه‌ای به ضرورت از هر سه روش اقناعی در یک سخنرانی بهره می‌برد.
4. گفتار و بیان:روش جدیدی برای اقناع مخاطب است.

در گذشته اقناع به این روش به دست قدرتمندان ادبی صورت می‌گرفته. آنها از علم بیان برای اقناع مخاطب استفاده می‌کردند و همیشه بین ادبیات و خطابه‌ی یک فرد فاصله‌ای وجود داشتهکه ما عملاً خطابه را مستقل می‌دانستیم اما امروزه تغییر کرده و هر دو ارتباطی مستقیم دارند.

در گذشته هر متفکری لزوماً سخنران نبوده اما امروزه هر متفکری باید بتواند در جمع سخن بگوید.
بیان را از دو منظر بررسی می‌کنیم:«علم بیان» که به چگونگی ساخت مفاهیم به بهترین شکل می‌پردازد و دیگری«فن بیان» که به چگونگی ارائه مفهوم به بهترین شکل پرداخت دارد.
امروزه فن بیان در حال پیشی گرفتن از علم بیان است و معمولاً سخنرانی را بافن بیان اشتباه می گیرند.
اگر در فن بیان توانا باشید، احتمالاً در اقناع هم موفق خواهید بود.
سخن در دو حالت مورد قبول مخاطب می‌شود :
یا مناسب با احوال مخاطب باشد یا حالو هوای خودِ سخنور باشد که به بهترین شکل گفته می‌شود.
هر اثر هنری برای مقبول شدن باید یکی از دوعنصر یاد شده را دارا باشد.
اگر نمی‌توانید از حال وهوای مخاطب بگوئید، باید مطلب را به بهترین صورت ارائه کنید. اگر سخنور به یک شیوه‌ی ساختاری مسلط باشد می‌تواند اقناع را به خوبی شکل دهد.
سخنرانی در شکل مهارت یا فن قائم به فرم  وساختار می‌شود و
در شکلهنر  قائم بهتفکر هنرمند.


اگرسخنور
ساختار را خوب بداند عملاً سخنرانی شکل می گیرد اما زمانی زیباتر خواهد بود که فرم و ساختار جزئی از تفکر او شده باشد. هنرمند وابسته به تفکر است.
در فن بیان مهم نیست که چه می‌گوئید فقط، باید خوب ارائه دهید اما، به عنوان یک هنرمند باید تفکر را در فرم جاری بسازید و تفکر بومیِ تو در اثر دیده شود.
شکل‌گیری قوه‌ی تخیل باعث هنرمندانه سخن گفتن می‌شود و برای هنرمند شدن باید مهارت کسب کرد.
نکات :
·صرفاً هیجانی کردن مخاطب کافی نیست زیرا؛ عمر اثر را کوتاه می‌کند اما، درگذشته تنها هیجانی کردن را برای اقناع کافی می‌دانستند.
·اگراقناع به درستی اتفاق نیافتد در راهبری هم به مشکل برمی‌خوریم.
·سردرگم ماندن موضوع و عدم پیوستگی اطلاعات از موانع اقناع است.
·یکی از روشهای اقناع ملموس کردن موضوع است که سخنور از راه آوردن مثال می تواند با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار کند.

آموزش سخنوری


·چنانچه مخاطب را عصبانی کنید دیگر به اقناع نخواهید رسید.
·سخنور باید فردی با خرد به نظر بیاید که این با وجاهت در کلام او همراه است.
·تنها یک کلمه می‌تواند فضای سخنرانی را بشکند.
·برخی سخنوران امروزی حتی در همراه کردن مخاطب موافق هم ناتوانند.

·زبان سخنور باید قابل فهم باشد.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۰
مهر


6 ویژگی مدرس سخنرانی

1-بازخوردکلمات

اقتضای هرحرفه وهرشغل مسئولیتها یویژهای دارد،مدرس باارائه بازخوردهای موثردربهبودسطح عملکردوفکری دانشجویان تاثیرمیگذارند.باتاکیدبه جنبه های تکنیکی وحرفهای پاسخگوی نیازفرایرانوالگوی آنان محسوب میشوند.

2-توانایی استفاده از مفاهیم در موقعیت های واقعی

ذهن هر انسانی در زمان یادگیری،طلب قیاس و مثابه هست تا با کنار هم قرار دادن در تطبیق بتواند موضوع را در  ضمیر ناخود آگاه خود بنشاند،از این رو یک مدرس می بایست آمادگی ذهنی داشته باشد برای ایجاد فضای قایل قیاس،او برای محوریت موضوع درس مثال هایی می بایست تنظیم کند تا برای دانشپذیر قابل لمس باشد.

3-جلب اعتماد

ویژگی اصلی برای برقراری ارتباط اثر بخش،اعتماد به خودتان و اعتماد مخاطبان به شماست.این دو مکمل یکدیگر بوده زیرا اعتماد به خودتان چهره و برداشتنی از شما نشان خواهد داد که موجب اعتماد مخاطبان به شما میشود.

4- صداقت

دانشپذیر؛ بی صداقتی را کشف خواهدکرد،اگر آنان شما را عاری از اخلاص بدانند، وزن و ارزش چندانی به آنچه می گویند نخواهند داشت.

5-جامعیت در بیان

پوشش دادن کامل بیان ،این احساس و برداشت را به شنوندگان می دهد که در تهیه و عرضه ی مطالب ،دقت و زمان کافی صرف شده است و چنین برداشتی،مطالب ارائه شده را باور پذیر تر میسازد.اما از طرفی جامعیت و کامل بودن میتواند حالتی افراطی پیدا کند .ورود بیش از حد به جزییات و بیان مسایل کم اهمیت و غیر ضروری ممکن است شنوندگان را خسته و در دریایی از اطلاعات ،غرق سازد.

6-صمیمیت

مدرسی که تصویری از صمیمت ارائه می دهد، شانس بزرگی برای برقراری ارتباط مطلوب و اثر بخش دارد.مردم،افراد صمیمی و مهربان را دوست دارند و معمولا پذیرای گفته های آنان هستند.در واقع،ارتباط موفق و موثر،در سایه صمیمت صادقانه شکل می گیرد.صداقت و صمیمت، هردو،اجزای مهمی از توافقات مربوط به آداب کسب و کار و مناسبات اجتماعی اند

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۰
مهر

 ویژگی هایی مدرس سخنوری و فن بیان

1-شناخت و تحلیل

برای آنکه سخنران و مدرس خوبی باشید لازم است مخاطب خود را  بشناسید .

ویژگی های شخصی،سن،جنس ،تحصیلات،تجارب،شغل،بافت فرهنگی و میزان آشنایی با موضوع از جمله عوامل موثر بر محتوا و شیوه ارائه مطالب شما به شمار می آید.

2-حافظه قوی

هر مدرسی میبایست بهره کافی از قدرت حافظه داشته باشد تا بتواند مطالب را خوب و ماندگار به خاطر بسپارد و مطالب آموخته شده و ذخیره شده در حافظه را به موقع به یاد بیاورد و بر زبان جاری سازد.

- علاوه بر ویژگی  ها و مهارت هایی که تا اینجا توصیف شده اند،مدرس سخنوری موفق باید صفات و توانمندی های دیگری نیز داشته باشد:

3- قدرت و جذابیت در بیان

4-هوش هیجانی مطلوب

5-انتقاد پذیری

6-قدرت پیش بینی سوالات و برخی رفتارهای دانشپذیران

7-انعطاف پذیری

در فن  و هنر  سخنوری ویژگی های گسترده ای وجود دارد ولو آنکه مدرسی قصد تدریس و پرورش اشخاصی را در این زمینه داشته باشد.اولین قدم که موجب پیشرفت بک مدرس در این زمینه می شود آن است که مدرس سخنوری تبدیل به یک سخنور شود.

  • مهدی اصیلی مهابادی