آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «10 تکنیک‌ برای سخنرانی» ثبت شده است

۰۷
آبان

تردیدی نیست که نشانه‌های غیرکلامی در تبلیغات اثرگذارند. برای نفوذ برند و پیام در همه‌ی ابعاد برنامه‌ی ترویج‌تان، نشانه‌های غیرکلامی و زبان بدن نقش مهمی در تبلیغات و بازاریابی ایفا می‌کنند. در این مطلب به شما می‌گوییم چطور از زبان بدن در تبلیغات بهره بگیرید تا منجربه افزایش اثرگذاری آن و درنتیجه افزایش درآمدتان شود.

نشانه‌های غیرکلامی در تبلیغات

۱. تعیین نقطه‌ی دید

تبلیغات در بهترین حالت، توجه مخاطب را باید روی عنوان موردانتظار شما مانند محصول یا عبارت «کلیک کنید»، متمرکز شود. یک ترفند غیرکلامی مؤثر برای جلب نظر مخاطب این است که در آگهی، شخصی به هدف موردنظر اشاره یا نگاه کند. انسان به‌طور طبیعی جلب چیزی می‌شود که دیگران به آن نگاه می‌کنند. پس اگر هدف‌تان تمرکز روی دکمه‌ی خرید یا کالایی مثل کفش برای خرید است، عکس فردی که درحال نگاه‌کردن به هدف یا پیام‌تان است، کمک مؤثری می‌کند. مانند نمونه‌ی زیر:

زبان بدن در تبلیغات

چشمان شما ناخودآگاه نقطه‌ی دیدِ مردِ درونِ عکس را دنبال می‌کند.

۲. سرنخ‌دادن با چشم‌ها

تصویری مانند تصویر قبل روش خوبی برای هدایت نگاه مشتری در تبلیغات است. به تصویر زیر که نقشه‌ای است از نقطه‌ی دید افراد، توجه کنید. این نقشه نقاطی را که بیشترین توجه را در نگاه نخست جلب می‌کنند، نشان می‌دهد. همان‌طور که می‌بینید بیشترین تمرکز روی چشم‌هاست، بنابراین چشم‌ها به هر سو خیره باشند، ما همان جهت را دنبال می‌کنیم.

در تصویر زیر می‌بینید که چطور غول بازاریابی و تبلیغات «ست گودین»، از این اصل برای تبلیغ سایتش استفاده می‌کند. او توجه شما را به‌نقطه‌ای که به آن خیره شده است، جلب می‌کند.

زبان بدن در تبلیغات

۳. اشاره‌کردن

اشاره‌کردن راه مؤثر دیگری برای جلب توجه مخاطب به هدف است. به‌همین‌دلیل است که عکس‌هایی از مردمی که به جهت‌های خاصی نگاه یا اشاره می‌کنند، بسیار پرطرف‌دار هستند.

اینجا نمونه‌ای از تبلیغی را می‌بینید که فرد به پیام اصلی اشاره می‌کند و ما را وامی‌دارد، ناخودآگاه به پیام نگاه کنیم.

زبان بدن در تبلیغات

۴. چهره‌های شاد

عملکردی عصبی در انسان وجود دارد که ما را به الگوبرداری و تقلید از شخصی که نگاهش می‌کنیم، تشویق می‌کند. این امر که «فرضیه‌ی بازخورد چهره» نام دارد، نشانه‌ی همدردی است. با تقلید حالت چهره‌ی دیگران سعی می‌کنیم احساس آنها را درک کنیم. با دیدن چهره‌ای گیج و سردرگم در آگهی، همان حالت را الگوبرداری و درنتیجه احساس گیجی و سردرگمی می‌کنیم. وقتی محصول‌تان مشکلی را حل یا زحمتی را کم می‌کند، حس خوب پایانیِ حاصل استفاده از آن و نه گیجی و نگرانی نقطه‌ی آغاز را، به نمایش بگذارید.

زبان بدن در تبلیغات

۵. بچه‌ها

انسان عاشق تماشای بچه‌هاست. اگر استفاده از بچه‌ها در تبلیغ‌تان ممکن و منطقی است، از آن بهره بگیرید.

بچه‌ها قسمت‌های مختلفی از مغز را، به‌ویژه در زنان، تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. بچه‌ها دردم حس گرمی، توجه و مهربانی را به ما منتقل می‌کنند. این احساسات ما را به خرید‌کردن ترغیب می‌کنند.

زبان بدن در تبلیغات

۶. مردمک‌های گشاد

در سال‌های دهه‌ی ۱۸۷۰، «داروین» کشف کرد درهنگام ترس، مردمک‌های چشمان گشاد می‌شوند تا بتوانیم دامنه‌ی وسیع‌تری را ببینیم؛ این موضوع بر واکنش‌های ما در موقعیت‌های خطرناک و آسیب‌زا تأثیر مثبت دارد. اگر بهتر و بیشتر ببینیم، احتمال اینکه بحران را بدون آسیب پشت‌سر بگذاریم، بیشتر می‌شود. جالب است که مردمک‌های ما همچنین با دیدن چیزهای مورد‌علاقه‌مان، گشاد می‌شوند؛ انگار که سرذوق می‌آیند! در سال ۱۹۶۵ روان‌شناس، اکهارت هِس (Eckhard Hess) آزمایشی انجام داد. در این آزمایش او به دستیارش «جیمز پولت» (James Polt) عکس‌هایی نشان داد و همزمان اندازه‌ی مردمک چشم او را اندازه‌گیری می‌کرد. وقتی «پولت» عکسی از تصویر موردعلاقه‌اش دید، مردمک چشمش بی‌درنگ گشاد شد. نتایج این آزمایش نشان داد: وقتی انسان به‌شکلی مثبت برانگیخته می‌شود، مردمک‌هایش برای جذب بیشتر آنچه اطرافش است، گشاد می‌شود. همچنین یافته‌های پژوهشگران نشان می‌دهد مردم چهره‌هایی با مردمک‌های گشاد را بیشتر می‌پسندند. اگر به‌دنبال جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر محصول و تبلیغ‌تان هستید، مردمک چشم‌ها را با نرم‌افرازهای مختلف بزرگ کنید. اگر دقت کنید، متوجه می‌شوید در بیشتر آگهی‌های بازرگانی چنین کاری انجام شده است.

زبان بدن در تبلیغات

۷. روانشناسی رنگ‌ها

پژوهش‌ها نشان داده‌اند رنگ‌ها به‌شدت براحساسات و دریافت‌های ما اثرگذارند. اگر می‌خواهید بیشتر در این‌باره بدانید مقاله‌ی روانشناسی رنگ‌ها را بخوانید.

زبان بدن در تبلیغات

۸. پول و قیمت

در این زمینه، به دو روش غیرکلامی می‌توانید فروش‌تان را افزایش دهید:

  • پژوهش‌ها نشان داده‌اند حذف نشان پول مانند ریال یا $، اثر ناخوشایندِ دیدن قیمت محصول را کاهش می‌دهد.

  • اگر می‌توانید با ذکر قیمتی بالا پیش‌از اعلام قیمت‌تان و ایجاد وضعیت مقایسه‌ای، مخاطب را تحریک کنید. این چیزی است که در آگهی‌های بسیاری دیده می‌شود: «این محصول در بازار به قیمت ۴۵۰ هزار تومان عرضه می‌شود، اما ما آن را فقط ۳۹۹ هزار تومان عرضه می‌کنیم».

۹. اعتماد به واقعیت‌ها نه گروه‌های کانونی

افراد و شرکت‌های زیادی برای نظرسنجی درباره‌ی آگهی‌هایشان به گروه‌های کانونی یا دوستان و آشنایان رجوع می‌کنند. این روش چندان قابل‌اعتماد نیست. تصمیم‌های منطقی ما معمولا با تصمیم‌های احساسی‌مان فرق می‌کند و این احساسات ماست که در تصمیم خرید مؤثر است. پژوهشی در این زمینه انجام شد که طی آن از ۳۰ فرد سیگاری که مایل به ترک سیگار بودند، خواسته شد تبلیغات تلویزیونی شرکت‌های تبلیغاتی مختلف را تماشا کنند. همه‌ی این تبلیغات با نمایش شماره تلفن بخش یاری‌گر ترک سیگار در سازمان ملی سرطان پایان می‌یافت. به‌نظر شرکت‌کنندگان، تبلیغات شرکت‌های «آ» و «ب» بیشترین و تبلیغات شرکت «ج» کمترین تأثیرگذاری را داشتند. پژوهشگران همچنین نظر کارشناسان حوزه‌ی ترک سیگار را درباره‌ی اثرگذاری تبلیغات جویا شدند. آنها هم تبیلغات «آ» و «ب» را در رتبه‌ی نخست و تبلیغات «ج» را در رتبه‌ی آخر قرار دادند.

سپس بااستفاده از دستگاه fMRI (تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی) فعالیت مغزی افراد سیگاری درحین تماشای تبلیغات، بررسی و مشاهده شد؛ بخشی از مغز که به خواسته‌ها و شخصیت افراد مربوط است بیشترین فعالیت را هنگام تماشای تبلیغات «ج» و نه تبلیغات دو شرکت دیگر، داشته. ظاهرا مغز افراد تصمیم درست‌تری می‌گیرد. پس از نشر و پخش تبلیغات، تبلیغات شرکت «ج» نسبت به دو تبلیغ دیگر به‌شکل چشمگیرتری باعث افزایش تعداد تماس‌ها با مرکز یاری‌گر شد. پس پرسیدن نظر دیگران چندان قابل‌اتکا نیست، بخش کوچکی از مخاطبان هدف‌تان را زیر نظر بگیرید و ببینید چطور نسبت به تبلیغات‌تان واکنش نشان می‌دهند.

زبان بدن در تبلیغات

۱۰. تأکیدبر آماده‌ی مصرف‌بودن

به مخاطب نشان دهید محصول‌تان آماده و دردسترس است. یعنی اگر محصول‌تان خوراکی است باید آن را طوری نمایش بدهید که انگار می‌توانید به‌راحتی آن را بردارید و بخورید. درنتیجه مغز تحریک می‌شود و احساس می‌کنید دل‌تان می‌خواهد چیزی بخورید. به‌‌نظرتان کدام تبلیغ اثرگذاری بیشتری دارد:

زبان بدن در تبلیغات

عکس «الف»

زبان بدن در تبلیغات

عکس «ب»

اگر پاسخ‌تان «الف» بوده است، انتخاب درستی کرده‌اید. این ناشی از تأثیر تصویرسازی دیداری است. «الف» به‌شکل غیرکلامی به مشتری می‌گوید: محصول، آماده‌ی خرید و خورده‌شدن است؛ آن هم تنها با تغییر جهت قرار‌دادن محصول. پژوهش‌ها نشان‌ داده‌اند اگر محصول را درجهتی هماهنگ با دست غالب مخاطب قرار بدهید، باعث افزایش تصویرسازی استفاده از آن محصول می‌شود. در پژوهشی با استفاده از عکس کاسه، فنجان، ساندویچ، قهوه و ماست تأثیر جهت قرارگرفتن اقلام را بر اشتیاق به محصول و خرید آن آزمایش کردند. یافته‌ها نشان دادند تأثیرگذاری این مقوله در راست‌دست‌ها بیشتر است.

از اهمیت پیام‌های غیرکلامی در تبلیغات و نقش آن در افزایش اثرگذاری و فروش غافل نشوید. همچنین تأثیر زبان بدن، جهت و رنگ‌ها را فراموش نکنید.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۳
مهر

10 ویژگی یک کارشناس فروش حرفه ای
دیگر سالهاست زمان آن گذشته که در دفتر کار خود بنشینید تا مشتری به سراغ شما بیاید . در بازار پر رقابت امروز که حتی نانوایی ها  که روزگاری مجبور بودید در صف های طولانی آنها نوبت بگیرید هم به فکرراه هایی برای جذب مشتری هستند ، چاره ای نیست جز مجهز شدن به توانمندی های بازاریابی و فروش.
اگر دقت کرده باشید و یا سری به نیازمندیها زده باشید شرکت ها و موسسات، بیش از هر نیروی کار دیگری، به دنبال فروشنده و بازاریاب هستند . دائما با آگهی های این گونه مواجه هستیم :"بازاریاب حرفه ای با در آمد عالی"و یا "کارشناس فروش با حقوق و پورسانت بالا "
 نکته جالبی که مشخصا با آن درگیر بوده ام این است که پیدا کردن کارشناس فروشی که کارش را بلد باشد بسیار سخت است .من مصاحبه های شغلی زیادی با افراد متقاضی کار در این رشته داشته ام که متاسفانه بسیاری از آنها الفبای بازاریابی و فروشندگی راهم نمی دانند ، خیلی از آنها تا کنون حتی یک جلد کتاب هم در این زمینه نخوانده اند و بسیاری از آنان ازآن جهت که کار دیگری گیرشان نیامده به سراغ این کار آمده اند.!
این مطلب را از این جهت می نویسم که هم مرجعی باشد برای مدیران که بر اساس آن بتوانند به نکات با اهمیت در زمان مصاحبه بپردازند و نیز سوالات مناسبی در فرم استخدامی خود قرار دهند و همینطور منبع مناسبی باشد برای کارشناسان فروش که ویژگی های شخصی خود را بر این اساس محک زده و در صورت لزوم وضعیت خود را اصلاح نمایند.
پس بیایید به برخی ازمهمترین ویژگی های یک کارشناس فروش حرفه ای اشاره ای داشته باشیم .

1-مانند یک پزشک حرفه ای عمل می کند 

بدترین کاری که یک کارشناس فروش (و یا بازاریاب ) می تواند انجام دهد تجویز بدون معاینه است!
من به دلیل نوع کارم با دقت زیادی به رفتار بازاریاب ها و فروشندگان توجه می کنم .در جلسات زیادی شاهد این بوده ام که بازاریاب ، بلافاصله در ابتدای جلسه وارد مرحله ارائه  محصول (presentation)   شده و لیستی از خدمات و محصولات و قیمت های آنها ارائه کرده بدون اینکه به این توجه کند که آیا اساسا محصولات وخدماتش به کار این مشتری می آید یا خیر .در یک جلسه که خودم در آن حضور داشتم من و همکارم برای ارائه توضیحاتی به یک مشتری که کارش ساختمان سازی بود با وی مشغول صحبت بودیم که ناگهان بازاریابی از راه رسید .من زیرچشمی حرکات و رفتار او را رصد می کردم. با کمی توجه می شد فهمید  که ضعف های زیادی از لحاظ ارتباط اجتماعی دارد  ولی بدتر ازهمه اینکه در زمانی که قرار شد صحبت کند از ابتدا در مورد ویژگی های محصولاتش که کلید های برق هوشمند بود توضیحات مفصلی داد، ازمرغوبیت و کیفیت جنس گرفته تا لیسانس ها و گواهینامه های مربوط به آن ، به هر حال آنقدرحرف زد  که کم کم مشتری را بی حوصله کرد و وقتی مشتری در جائی حرفش را قطع کرد که :"خوب چطور می شود در این ساختمان از آنها استفاده کرد؟"  بازاریاب با نگاهی به دیوارهای اطراف به وی جواب داد :"البته برای ساختمان شما دیگر دیر شده و باید زودتر از این سیستم نصب می شد !"
خوب ، این  بازاریاب حداقل یک ساعت وقت و انرژی اش را برای کسی هدر داد که حتی اگر خواهان محصولش بود نیز نمی توانست از آن استفاده کند . بنابراین یک کارشناس فروش ابتدا شناخت کافی از مشتری و مسائلش پیدا می کند و سوالهای موثری می پرسد و با گوش دادن به مسائل او در نهایت راه حل مناسبی به وی پیشنهاد می نماید.دقیقا مثل یک پزشک که ابتدا معاینه می کند و جواب آزمایش ها را بررسی می کند ، آنگاه به ارائه راه حل و تجویز دارو می پردازد.

2-"نه شنیدن"را به عنوان بخشی از حرفه خود پذیرفته است 

بعضی ها هنر فروش کردن را " بازی اعداد" و "بازی نه شنیدن "هم نامیده اند .یک کارشناس فروش ابتدا به تهیه بانکی از مشتریان بالقوه می پردازد، سپس با آنها تماس می گیرد ، بعضی از این افراد حاضر به ملاقات وی می شوند و از بین افرادی که حاضر به ملاقات با او می شوند چند نفر خرید می کنند .حال تصور کنید شما به 50 نفر زنگ می زنید 20 نفر در همان ابتدا می گویند که به خدمات شما نیازی ندارند .30 نفر به توضیحات شما گوش می دهند ، از این دسته نیز 25 نفر به شما نه می گویند و 5 نفر حاضر می شوند به شما وقت ملاقات دهند وبعد از چند  ملاقات حضوری و صرف وقت  1 نفر از شما خرید می کند . بنابراین شما 49 نه و 1 بله شنیدید !بنابراین  اگر کسی تحمل نه شنیدن را نداشته باشد به درد این شغل نمی خورد و باید حرفه اش را تغییر دهد .
 یک کارشناس فروش حرفه ای نه شنیدن را بخشی از فرایند فروش دانسته و روحیه اش را از دست نمی دهد و به اصطلاح به او بر نمی خورد .
نکته جالب این است که این مدل در ایران سخت تر اجرا می شود چون با توجه به نوع فرهنگ ما و وجود تعارفات و احترام بیشتر بین افراد ، خیلی ها ممکن است در ابتدا به شما نه نگویند  و پس از مدتی  طولانی و پیگیری های مکرر متوجه می شوید که خریدار خدمات شما نیستند و شما چاره ای ندارید جز اینکه شناخت خود را از مشتریان بیشتر کرده و بدانید بیشترین وقت خود را صرف کدام دسته از آنها بکنید واز طرفی   باید از آنهایی که به راحتی به شما نه می گویند و وقتتان را تلف نمی کنند، سپاسگزارهم باشید !

3- از هر فرصتی برای مشتری یابی استفاده می کند

برای خودم اوقات زیادی پیش آمده که به عنوان خریدار همزمان باخرید، مشغول معرفی کسب و کار خودم نیز بوده ام .
یک کارشناس فروش حرفه ای هر فرصتی را غنیمت شمرده و به هر کس به عنوان مشتری بالقوه نگاه می کنند.همیشه کارت ویزیت به همراه داشته باشید شاید زمانی که در صف نانوایی و یا کارواش هستید فرصتی پیش بیاد تا یک مشتری بالقوه را به سیستم کسب و کار تان اضافه کنید .
من فروشندگان زیادی را دیده ام که فرصت ها را به راحتی از دست می دهند مثلا در یک کلاس 2 روزه در مورد بازاریابی شرکت می کنند اما در این 2 روز حتی با بغل دستی خود هم وارد صحبت نمی شوند .در صورتی که شاید می توانستند در همان فرصت کوتاه استراحت و با معرفی خود چند مشتری جدید جذب کنند .شخصا بعضی از مشتریانم را از همین طریق پیدا می کنم در مجامع اجتماعی مختلف حضور داشته باشید ، بگذارید دیگران شما را بشناسند و بدانند در چه زمینه ای فعالیت می کنید..بنابراین یک کارشناس فروش حرفه ای خود را محدود به دفتر کارش نمی کند بلکه از هر فرصت ایجاد شده برای ارتباط با مشتریان بالقوه به بهترین شکل ممکن استفاده می کند .
 
4-حرفه بازاریابی و فروش را دوست دارد 

به شما شدیدا توصیه می کنم به هیچ وجه از سر اجبار این شغل را انتخاب نکنید . کسی که وارد این حرفه می شود باید با تمام وجودش شغلش را دوست داشته باشد و گرنه رشد و پیشرفتی در کار نخواهد بود .  من معمولا در مصاحبه های استخدامی که در آن قصد جذب نیروی فروش و بازاریابی دارم ،  بخشی از انرژی خود را صرف کشف این موضوع می کنم که آیا متقاضی واقعا این حرفه را دوست دارد و یا از سر اجبار آن را انتخاب کرده است و معتقدم افرادی که علاقه ای به این حرفه ندارند نمی توانند فرد مفیدی برای سازمان شان باشند و تحمل سختی های این حرفه را نخواهند داشت و در نهایت  باعث هدر رفت سرمایه سازمان شده و خودشان هم در دراز مدت بهره چندانی نخواهند برد . از طرفی به مدیران پیشنهاد می کنم در هنگام استخدام توجه خاصی به این موضوع نشان داده و وقت کافی برای کند و کاو پیرامون آن صرف نمایند و صرف اینکه فردی مدرک مرتبط داشته و یا سابقه فعالیت در این زمینه را دارد، دلیل خوبی برای جذب محسوب نمی شود.

5-نگرش مثبتی دارد 

شخصا در هنگام استخدام کارشناس فروش روی دو  موضوع مختلف متمرکز می شوم . اعتقاد دارم که متقاضی این شغل از دو جنبه باید سنجیده شود .اولین مساله نوع نگرش اوست و مساله دوم تخصص او در زمینه فروش است .اما اگر فردی نگرش مثبتی نداشته باشد تخصص هایش در درازمدت آنچنان به کار نمی آید.کارشناس فروش خود باید از گروه عقاب ها باشد و نه مرغابی ها!..فردی با نگرش مثبت و انگیزه بالا هم برای خودش مفید است و هم برای سازمانش.من به کارشناس فروشی که به درآمدهای بالا می اندیشد بهای بیشتری می دهم، چون در این صورت می تواند سازمان را به سود بیشتر برساندو در این مورد به مدیران عزیز پیشنهاد می کنم حداقل برای این بخش به دنبال افراد ارزان قیمت نباشند زیرا عددهای بزرگتری را در پایان سال از دست خواهند داد.  بنابراین داشتن یک نگرش مثبت که پایه و اساس روحیه و رفتارشخص می باشد،.جزو لازمه های وجودی یک کارشناس فروش حرفه ای است.افکار مثبت تولید ارتعاشات مثبت می کند و این ارتعاشات در جذب اهداف تاثیر بسزایی دارد . همانگونه که اشاره شد تعداد نه شنیدن ها در فرایند فروش معمولا بیشتر از جواب های بله است .بنابراین یک نگرش مثبت ابزاری است قدرتمند در دست یک کارشناس فروش حرفه ای تا به او کمک کند انگیزه هایش تحت الشعاع این نه شنیدن ها قرار نگیرد و به صورت خود انگیزشی به سمت کسب موفقیت های بیشتر وبیشتر پیش برود.

6-به شدت پیگیر است

پیگیری یکی از مهم ترین ویژگی های یک کارشناس فروش حرفه ای است . طبق تحقیقات انجام شده بسیاری از فرایندهای فروش پس از 5بار پیگیری به مرحله عقد قرار داد می رسند و بسیاری از فروشندگان قبل از رسیدن به این مرحله دست از پیگیری می کشند و تقریبا 10 درصد از فروشندگان این مسیر را طی می کنند . یکی از اصولی که هر کارشناس فروش باید رعایت کند این است که در پایان جلسه ای که منجر به فروش نشده از مشتری بالقوه تعهدی بگیرد یعنی یا روز دیگری را برای جلسه بعدی مشخص کند یا زمانی را برای تماس مجددتعیین نماید . به هر حال بدون پیگیری تعداد فروش های نهایی کاهش خواهد یافت . کارشناس فروش هیچگاه نباید انتظار داشته باشد مشتری به او زنگ بزند و باید این اصل را در نظر داشته باشد که مردم آنقدر سرشان شلوغ است که به شما فکر نمی کنند و این شما هستید که باید پیگیری های لازم را انجام دهید . استفاده از نرم افزارCRM(مدیریت ارتباط با مشتری)   متناسب با کار شما ، می تواند در هدایت این مسیر بسیار موثر باشد و در صورتی که چنین نرم افزارهایی در اختیار شما نیست می توانید از فرمی استفاده کنید که در آن روند پیگیری مشخص باشد . مکتوب کردن مکالمات ( چه روی کاعذ و چه ثبت در نرم افزار ) فرایند پیگیری را تسهیل می نماید . نمونه چنین فرمی را می توانید در وب سایت www.sokhanparsi.irملاحظه نمایید .

7-دارای مهارتهای ارتباطی بالایی است

طبق فرمول های جدید فروش حداقل 40% از انرژی شما باید در راستای برقراری ارتباط موثر و ایجاد اعتمادصرف گردد . اهمیت ارتباطات در ایران بیشتر از غرب می باشد فرهنگ ارتباطی در کشور ما نسبت به کشورهای غربی شکل دیگری دارد . بنابراین یک کارشناس فروش در ایران می بایستی اهمیت زیادی برای این موضوع قائل شده و در این زمینه آموزشهای لازم را دیده باشد . صرف داشتن یک محصول یا خدمت مناسب تضمینی برای فروش ایجاد نمی کند بلکه علاوه بر آن ، ایجاد اعتماد در مشتریان  و درک و همدلی با آنان است که تسهیل کننده فرایند فروش بوده و نیز باعث می شود که سهم شما از هر مشتری بیشتر و بیشتر شود . یعنی مهارت های ارتباطی هم در فروش اولیه و هم در تکرار آن بسیار اثرگذار است . اگر یک کارشناس فروش یک ارتباط ساز حرفه ای نباشد مجبور است انرژی زیادی را برای متقاعد کردن هر مشتری  و نهایی کردن فروش صرف نموده و بدون تردید فروش بالایی هم نخواهد داشت. هر چه رقابت سنگین تر می شود ترس مشتریان از اینکه در  فرایند خرید  مغبون       شوند بیشتر می شود،  بنابراین کسی در این عرصه موفق تر است که از طریق برقراری رابطه ای موثر و بادوام اعتماد مشتریان ارا به خود جلب کرده و کاری کند تا او را دوست خود و حافظ منافعشان بدانند . بنابراین یک کارشناس فروش باید دربخش های مختلفی مثل تاثیر گذاری در اولین برخورد، هنر گوش دادن ، مهارتهای پرسیدن ، آشنایی با زبان بدن و هرآنچه که به مهارتهای ارتباطی مربوط می شود خود را تقویت نماید.

8-کارایی و اثر بخشی بالایی دارد 

شاید شما هم با کارشناس فروشی برخورد کرده باشید که به ظاهر سرش خیلی شلوغ است و دائم مشغول کار به نظر می رسد اما در پایان ماه فروشی انجام نداده است . این گونه افراد در گیر کارایی شده و به اثر بخشی کارهای خود نمی اندیشند . پیتر دراکر کارایی را"انجام درست کار"و اثر بخشی را"انجام کار درست"می نامد و بهره وری حاصل کارایی و اثربخشی می باشد..با این تعریف شما ممکن است کارا باشید اما اثر بخش نباشید . یعنی دائم  مشغول کارهایی هستید که اساسا بخشی از آنها اضافی بوده و در راستای رسیدن به اهداف نمی باشند . یک کارشناس فروش حرفه ای انرژی خود را صرف کارهای موثری می کند که بهترین نتایج ممکن را برایش ایجاد کند ، با بهترین مشتری ها تماس می گیرد،خود را به تکنیک های  روانشناسی مجهز می کند،با مطالعه کتب مربوط به کارش و افزایش دانش خود را به یک مشاور حرفه ای بدل می کند،  نقاط ضعفش را پیدا کرده و روی آنها  کار می کند تا آنها را به قوت تبدیل کندو...مثلا اگر احساس کرد که در بازاریابی تلفنی مشکل دارد و نمی تواند مشتری بالقوه را متقاعد کند که وقت ملاقاتی به وی بدهد تمام تلاشش را برای یادگیری تکنیک های موثر در این زمینه به خرج می دهد . اینگونه می تواند بهره وری خود را افزایش داده و در راستای کسب سود شخصی و سازمانی قدم بردارد.

  9-اهل یادگیری بوده و به شدت آموزش پذیر است

یکی از بزرگترین بیماری هایی که انسان را به خود مبتلا می کند بیماری"من می دانم"! است
هرگاه احساس کردید گوشتان به نکته های جدید بسته شده و یا فکر کردید که در هیچ زمینه ای نیاز به آموزش و مشاوره ندارید، بدانید که پایان رشد و پیشرفتتان است . یک کارشناس فروش حرفه ای نیاز دارد که در زمینه های مختلف اطلاعاتش را بالا ببرد و صرفا دانستن اطلاعات تخصصی در مورد محصول و خدماتی که ارائه می کند،  کفایت نمی کند . به اصطلاح باید اقیانوسی از دانش باشد به عمق 5 سانتی متر. اماعمق این اقیانوس در بخش های تخصصی خودش باید خیلی بیشتر باشد از آنجایی که  یک کارشناس فروش با افراد زیادی به عنوان مشتری سرو کار دارد باید در زمینه های مختلف اطلاعاتی داشته باشد تا فضای مشترکی با مشتری خود ایجاد کند . بنابراین باید از هر فرصتی برای یادگیری و آموزش استفاده کند . این موضوع زمانی که صحبت از کار تخصصی وی یعنی فروش و بازاریابی می شود اهمیت دو چندانی پیدا می کند . باید در کلاس ها  و سمینارهایی که در زمینه های مرتبط با فروش و بازاریابی  برگزار می شود شرکت کند و جدیدترین کتاب های چاپ شده در این مقوله را مطالعه نماید . برای خود من اوقاتی که مشغول رانندگی هستم بهترین فرصت  برای یادگیری است. CDِ های صوتی مختلفی را در زمینه فروش و بازاریابی تهیه کرده و به آنها گوش می دهم . این موضوع باعث شده که ترافیک هم کمتر مرا آزار می دهد چون احساس می کنم از وقتم به شکل مفیدی استفاده می کنم .

10-مردم را دوست داشته و نگاه مشتری مدارانه ای دارد

بارها با فروشندگانی برخورد کرده ام که دائم در مسند قضاوت نشسته و به انسانها برچسب می زنند :" چه آدم بی کلاسیه" ، "حالم از اون به هم می خوره "، "حوصله  این یکی رو ندارم" ، " هر چی آدم مزخرفه گیر من میفته" و چیز هایی از این قبیل که شاید به گوش شما هم آشنا باشد.اینها جملاتی هستند که از دهان آدمهای غیر حرفه ای بیرون می آید ، اما در کار فروش کسی موفق تر است که نگرش مثبتی نسبت به دیگر انسانها داشته باشد .
یکی از خصوصیات یک کارشناس فروش حرفه ای این است که در مجموع احساس خوبی به دیگران دارد . کسی که مشتریانش را دوست داشته باشد امکان ارتباط طولانی تری با آنها خواهد داشت و با افزایش سهم از هر مشتری در دراز مدت به سود بیشتری خواهید رسید .
من شخصا جزو خریدارانی هستم که اگر اشکالی در فروشنده ببینم به صورت دوستانه با او مطرح می کنم .مواردی پیش آمده که یک فروشنده رفتاری با من به عنوان یک خریدار داشته که گویی که من هیچگونه حق انتخابی ندارم  و مجبورم از او خرید کنم و در جواب اعتراض من که : "این روش برخورد شما با اصول مشتری مداری  سازگار نیست ! " پاسخ داده : "شما که مشتری نیستید ! "  آیا اگر شما به جای من باشید پولتان را به چنین فردی خواهید داد ؟ برای یک مشتری فقط کیفیت محصول و خدمات کفایت نمی کند و در شرایطی که حق انتخاب داشته باشد آن محصول و خدمت را از کسی می گیرد که احساس خوبی در او ایجاد کند و به شخصیت انسانی اش احترام بگذارد.بنابراین بدون شک کارشناس فروشی موفق تر خواهد بود که به مشتریانش به دیده احترام بنگرد و آنها را دوست خود فرض نماید.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۳
مهر

چگونه یک سخنرانی خوب ارائه کنیم...

 

چه در حضور یک نفر و چه در حضور یک جمعیت پنجاه نفره، می‌توان بر ترس و خجالت ناشی از سخنرانی غلبه کرد.

سخنرانی مهارتی است که همه می‌توانند با تمرین، آن را بیاموزند. با استفاده از ابزار ارتباطی زیر، یاد بگیرید که چطور با اعتماد به نفس صحبت کنید و اجرایی جالب توجه  داشته باشید.

ارتباط چشمی

یک ارتباط چشمی خوب کمک می‌کند تا مخاطب احساس آرامش بیشتری نماید و در توانایی‌هایی کلامی شما نیز اعتماد به وجود می‌آورد. ارتباط چشمی خود را (پیوسته) حفظ کنید؛ برای اینکار باید آنقدر بر متن سخنرانی خود تسلط داشته باشید که فقط هرازگاهی نیاز به نگاه کردن به متن خود پیدا کنید.چند چهره صمیمی را ـ که به مضمون سخنان شما واکنش نشان می‌دهند ـ در بین حضار پیدا کنید و سخنرانی خود را با تمرکز بر روی آنان انجام دهید. در هر نوبت، ارتباط چشمی خود را چهار تا پنج ثانیه حفظ کنید و سپس به سراغ نفر بعدی بروید.

ارتباط چشمی در سخنرانی یعنی همه چیز

 10 تکنیک‌ برای سخنرانی (آموزش فن بیان - اصول سخنرانی)

طرز ایستادن و حرکات بدن

صحیح ایستادن نشان دهنده اعتماد به نفس است. محکم بایستید. حرکات بیش از حد ممکن است حواس شنوندگان را پرت کند.
طبیعتا در هنگام ایستادن دستان خود را در کنار بدن قرار می‌دهید. برای تاکید بر روی نکات مهم، از حرکاتی استفاده کنید که آهسته و دقیق و در عین حال طبیعی باشند.
به عاداتی که ممکن است داشته باشید، توجه کنید؛ عاداتی مثل دست روی دست انداختن، تکیه دادن به دیوار یا با خودکار به جایی زدن. این کارها نیز می‌تواند حواس مخاطبان شما را پرت کند یا به آنها بگوید که شما (نسبت به موضوع) بی‌علاقه و یا اینکه دستپاچه‌اید.
سخنرانی خود را در مقابل آینه تمرین کنید تا نحوه اجرا و حرکات بدن خود را بررسی کرده و در صورت لزوم آنها را تغییر دهید. شیوه‌های متفاوتی را مورد آزمایش قرار دهید تا در مجموعه حرکات و ژست‌های خود به آن هماهنگی که با آن احساس راحتی می‌کنید، برسید و همان را در برابر حضار به کار ببرید.

10 تکنیک‌ برای سخنرانی (آموزش فن بیان - اصول سخنرانی)


حالت چهره

وجود صمیمیت در حالت و حرکات چهره‌ کمک می‌کند تا رابطه‌ای گرم و مثبت با مخاطبان خود بوجود آورید. خنده‌ای که شما به چهره دارید به مخاطب می‌فهماند که شما هم یک انسان و (در نتیجه) قابل اعتمادید، و بدین ترتیب به آنان این فرصت را می‌دهد که نظرات شما را بپذیرند. حالت چهره شما (در حقیقت) بیانگر حال و هوای سخنان شماست و مخاطبتان را (در سخنرانی) درگیر می‌کند.

10 تکنیک‌ برای سخنرانی (آموزش فن بیان - اصول سخنرانی)

لباس مناسب
انتخاب خوب لباس کمک می‌کند تا برای مخاطب خود احترام قایل شوید. قبل از حضور در محل سخنرانی، نظر دیگران را در رابطه با نحوه انتخاب لباس و نیز تناسب آن با مناسبت مربوطه جویا شوید.

10 تکنیک‌ برای سخنرانی (آموزش فن بیان - اصول سخنرانی)


رسا بودن صدا

گاهی آهنگ و لحن کلام اثری به مراتب قویتر از محتوای آن دارد. با تمرین کردن، احساس و انرژی را به صدای خود بیفزایید. شما می‌توانید با رعایت موارد زیر، گفتار خود را تنوع ببخشید:
بالا بردن و پایین آوردن صدا
تغییر دادن سرعت کلام به منظور تهییج مخاطب
استفاده از مکث و سکوت بجای گفتن «آه»، «اووم»، «راستش»
کم و زیاد کردن دانگ صدا برای تاکید بر روی نکات مهم و درگیر نمودن مخاطب
انرژی بخشیدن به صدا به این منظور که صدا خسته‌کننده و بی‌روح نباشد، وتمرین روزانه و ضبط صدا برای پی بردن به نکات نیازمند تغییر

10 تکنیک‌ برای سخنرانی (آموزش فن بیان - اصول سخنرانی)

درگیر کردن مخاطب

با پرسیدن سوال، صحبت مستقیم و علاقه‌مند کردن مخاطبان، آنان را در سخنرانی خود درگیر کنید. این کار باعث می‌شود با مخاطب خود یک ارتباط راحت برقرار کنید.
با استفاده از جملاتی جذاب در ابتدای کار، عکس، نقشه یا بخش‌هایی از یک فیلم، و یا درخواست کمک از خود حضار، آنها را در بحث خود درگیر کنید (شرکت بدهید).

10 تکنیک‌ برای سخنرانی (آموزش فن بیان - اصول سخنرانی)


شوخ طبعی

غرض از شوخی این نیست که نقش یک کمدین را بازی کنید بلکه به این وسیله باید فضایی آرام را بوجود بیاورید و با مخاطب خود مزاح کنید. شوخی می‌تواند وجه تمایز یک سخنرانی معمولی و یک سخنرانی عالی به حساب آید.
اگر در گفتار خود کمی شوخی به خرج دهید، مخاطب پی می‌برد که شما نیز انسانید و در عمل نیز یادگیری انسان هنگام انبساط خاطر بیشتر است. سعی کنید در سخنان خود داستان‌های شخصی و وقایع جاری را بگنجانید تا سخنرانی‌تان خشک نباشد.

10 تکنیک‌ برای سخنرانی (آموزش فن بیان - اصول سخنرانی)



کنترل اضطراب

اکثر افراد از سخنرانی در جمع هراس دارند، حتی بیشتر از مرگ. همه هنگام صحبت در برابر جمع به میزان معینی اضطراب دچار می‌شوند، اما نکته اینجاست که نباید به این اضطراب پایان داد بلکه باید آن را کنترل کرد.
درست قبل از ایراد سخنرانی چند نرمش تنفسی عمقی انجام بدهید تا کمی آرامش پیدا کنید.
از اضطراب خود برای هیجان بخشیدن به سخنرانی خود استفاده نمایید.
به خاطر داشته باشید که از شما برای ایراد سخنرانی دعوت شده است چرا که شما حرف مهمی برای زدن داشته‌اید.
همه خواستار موفقیت شما هستند.


صحبت کردن در جمع مهارتی است که شما می‌توانید آن را با تمرین و ممارست بیاموزید.

مهار کردن اضطراب و نیز تمرین و تکرار فنون فوق در سخنرانی‌ می‌تواند برایتان موفقیت به همراه آورد.

  • مهدی اصیلی مهابادی