آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد خدارحمی» ثبت شده است

۱۱
آبان

 ما در زندگی خود با سوالات مختلفی روبرو هستیم که هیچوقت قرار نیست جواب قانع‌کننده‌ای برای آنها بدست آوریم. این باعث می‌شود که هیچوقت آرامش خاطر نداشته باشیم. همیشه خطرات مختلفی وجود دارند که باعث می‌شوند ترس بر ما غلبه کند. حتی در ارتباط ما با آدم‌های دیگر نیز می‌توان تاثیر ترس را دید. از آنجا که طرف مقابل خود را نمی‌شناسیم، همواره ترس این را داریم که از طرف آنها صدمه بخوریم. همه می‌دانیم که امکان ندارد هیچکدام از این موارد را تغییر داد. همیشه این امکان وجود دارد که بدترین اتفاق برای ما بیافتد. کسی به ما خیانت کند و به احساسات ما لطمه بزند. یا حتی با خطر مرگ روبرو شویم.

اما چگونه می‌توانیم با تهدید‌های مختلفی که علیه جهان ما وجود دارد روبرو شویم؟ چگونه می‌توانیم ذهن مضطرب خود را آرام گردانیم؟ هیچکس نمی‌تواند جوابی بدهد که برای همۀ افراد کارکرد داشته باشد. اما این چهار روش بهترین راه‌حل‌ها برای شروع هستند:

1. احتمالات دور از ذهن را از خود دور کنید.

fear1

بله، ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هر اتفاق بدی در آن ممکن است. ممکن است هواپیمای شما سقوط کند. ممکن است عزیزان خود را از دست بدهید. ممکن است برای کودکان شما در مدرسه اتفاقی بیافتد. ممکن است آنکه انتظارش را ندارید به شما خیانت بکند. اما حقیقت این است که روزانه هزاران هواپیما سالم به مقصد خود می‌رسند. می‌خواهیم بگوئیم که اتفاقات بد بسیار کمتر از آنچه فکر می‌کنید خواهند افتاد. پس احتمالا کودک شما در مدرسه امن است، عزیزان شما عمر طولانی خواهند داشت و نزدیکان به شما وفادار هستند.

2. اگر اخبار برای شما بیش از حد است دیگر آنها را دنبال نکنید.

به این موضوع آگاه باشید که اخبار حوادث چگونه بی‌انتها هستند و تا چه حد می‌توانند بروی شما تاثیر بگذارند. برای بعضی افراد، اخبار واقعا جذاب هستند. آنها می‌خواهند در جریان همۀ اتفاقات جدید باشند. برای سایرین، اخبار لحظه‌ای یک حادثۀ غم‌انگیز می‌تواند به اضطراب بسیار زیادی منجر شود. اگر شما در دستۀ دوم هستید، به خود این اجازه را بدهید که همۀ اخبار را دنبال نکنید. بجای آن توجه خود را روی آنچه بگذارید که به شما آرامش می‌بخشد.

3. بیشترین تلاش را داشته باشید تا ترس خود را در نزد کودکان بروز ندهید.

fear2

به یاد داشته باشید که کودکان به حرف‌های ما گوش می‌دهند و اضطراب ما را احساس می‌کنند. ممکن است کودکان شما برای ماه‌ها یا سال‌ها با این ترس‌ها همراه باشند – حتی تا مدت‌ها بعد از آن زمانی که مشکل برای شما حل شده است. برای مثال، در جریان یک حادثۀ هوایی شما تا مدتی نگرانی داشتید. اما مدتی از این ماجرا گذشته و اکنون که می‌خواهید با هواپیما یک مسافرت خانوادگی داشته باشید دیگر چندان ترسی از این موضوع ندارید. اما احتمالا کودک شما هنوز هم اضطراب و ترس قبلی شما را به خاطر دارد. بنابرین سعی کنید ترس‌های خود را در میان بزرگسالان نگاه دارید و به کودکان خود این اطمینان را بدهید که آنها امن هستند.

4. با کمک به دیگران می‌توانند احساس قوت قلب کنید.

هیچکس نمی‌خواهد احساس عدم قدرت کند. بنابراین اینکه در موقعیتی قرار بگیریم که غیر قابل تغییر است می‌تواند برای ما بسیار ترسناک باشد. با اینحال اگر در مقابل این موقعیت دست به کار شویم و سعی به کمک کنیم، احساس داشتن کنترل بیشتری بر موقعیت خود می‌کنیم. مثلا در جریان یک حادثه می‌توانید برای آرام شدن کسانی که وضعیت بدتری نسبت به شما دارند راهی پیدا کنید و سعی کنید به آنها دلداری دهید. یا اگر به کمک خاصی نیاز دارند، اینکار را برای آنها انجام دهید. حتی می‌توانید به دعا برای دیگران بپردازید و اینگونه به خود آرامش دهید.

در نهایت، همۀ ما می‌دانیم که ترس نمی‌تواند جلوی مرگ را بگیرد، اما همین ترس می‌تواند ما را از زندگی بیاندازد. پس با آگاهی به این موضوع به زندگی خود ادامه دهید و همواره به یاد داشته باشید که از هیچ چیز نمی‌توان مطمئن بود. پس این ترس دلیل قانع‌کننده‌ای برای انجام ندادن یک کار نیست.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۷
آبان

چک کردن گوشی موبایل

این جمله را به‌خاطر داشته‌ باشید: هیچ‌کس نمی‌تواند آرام بنشیند و ببیند دیگران وسایل شخصی او را کندوکاو می‌کنند. این کار برای هیچ‌کس خوشایند نیست. فرض کنید خیلی اتفاقی گوشی موبایل همسرتان را برمی‌دارید و در آن سرکی می‌کشید. از قضا واکنش او به این کار شما تندوتیز و منفی است. شما کاملا مطمئن هستید او از لحاظ روانی سالم است و این واکنش مربوط به کاری است که انجام داده‌اید .دراین‌صورت شاید بتوان نتیجه گرفت که او تلاش می‌کند چیزی را از شما پنهان کند.

چک کردن گوشی موبایل می‌تواند باعث ازبین رفتن اطمینان در رابطه شما شود.

تا دیروقت سرِ کار ماندن

گاهی اوقات کسانی که ادعا می‌کنند تا دیروقت سر کار می‌مانند واقعا مشغول به کار هستند، اما در مواردی هم تا دیروقت سر کار بودن می‌تواند نشانه‌ی وجود رابطه‌‌ی عاشقانه‌ای در محل کار یا بی‌علاقگی به دیدن طرف مقابل باشد. سؤال اینجاست که این اتفاق به چه دلیل رخ داده است؟ شما باید جواب این سؤال را در یک گفت‌و‌گوی آرام و به دور از تنش پیدا کنید؛ به امید اینکه بعد از حل موضوع هردوی شما بعد از کار، برای رسیدن به منزل و ملاقات یکدیگر لحظه‌شماری کنید.


بی‌دلیل حسود شدن

حسادت مداوم می‌تواند یکی از نشانه‌های دوری در رابطه باشد.

در حد مطلوب و کم، حسادت حسی فوق‌العاده است! و خصوصا در سال‌های اول رابطه این حس بسیار دلپذیر و مطلوب است، چراکه عشق شما را به طرف مقابل‌تان نشان می‌دهد. اما اگر معشوق یا معشوقه‌ی شما پس از گذشت سال‌ها از شروع رابطه به‌طور دائم و بی‌دلیل به شما حسادت کرد، احتمال دارد که خودش در خیانت دستی بر آتش داشته باشد!


ناراحتی از توجه و علاقه‌ی زیاد

ما اغلب از طرف کسی که دوست‌مان دارد یا عاشق‌مان است کمبود توجه و ابراز عشق را احساس می‌کنیم. اغلب مردم از ابراز عشق و صمیمیت شریک عاطفی‌شان لذت می‌برند، اما اگر شما به شریک عاطفی‌تان توجه نشان می‌دهید و او از دریافت آن دوری می‌کند و تمایلی به آن ندارد، بهتر است دست از این‌ کار بکشید و تا دلیل آن را متوجه نشده‌اید از توجه نشان دادن یک‌طرفه دست بردارید.

از بین‌ رفتن صمیمیت

بایستی ریشه‌ی نبود صمیمت در رابطه را زودتر مشخص کرد

صمیمیت عامل مهم و تأثیرگذار در یک رابطه‌ی هماهنگ است. شوروشوقی که در ابتدای یک رابطه‌ وجود دارد طبیعتا پس از مدتی رنگ‌وبوی خود را از دست می‌دهد، اما از بین رفتن صمیمیت در رابطه نشانه‌ی خطرناکی است. برای نجات رابطه‌تان بهتر است در این‌ خصوص با شریک عاطفی‌تان صحبت کنید و از او بخواهید بگوید که در قلبش چه می‌گذرد و چرا مدتی‌ است که نسبت‌به شما سرد شده است.


برنامه‌ریزی نداشتن برای آینده

کسانی که در یک رابطه سالم هستند مایلند برنامه‌هایشان را با شریک عاطفی‌شان در میان بگذارند. این موضوع خصوصا در سال اول رابطه شدت بیشتری دارد. موضوعات بحث می‌تواند متنوع باشد مثلا اینکه قرار است کجا زندگی کنید؛ در شهر یا در جای خلوت و آرامی در خارج از شهر؟ آیا هردوی شما دوست دارید حیوان خانگی داشته باشید؟ و موار مشابه. اگر یکی از شما تمایل ندارد درباره‌ی آینده‌ی مشترک با دیگری صحبت کند، بایستی تلاش کنید دلیل این امر را پیدا کنید.

بی‌دلیل و پشت سرهم هدیه دادن

هدیه دادن زیاد می‌تواند موجب بدبینی طرف مقابل شود.

همه هدیه گرفتن را دوست دارند. این حس خصوصا در مورد خانم‌ها قوی‌تر است. آنها وقتی هدیه می‌گیرند احساس می‌کنند یک الهه هستند! اما چه پیش می‌آید اگر کسی بیش‌ از اندازه به شما هدیه بدهد؟ در ابتدا احتمالا هیجان‌زده خواهید شد، اما پس از مدتی شک و دلایل منطقی به سراغ‌تان می‌آید. از خود می‌پرسید برای چه این‌ کار را می‌کند؟ آیا چیزی هست که بابت آن احساس گناه یا شرم می‌کند؟ آیا این هدایا پوششی بر آنهاست؟


خلق‌و‌خوی خشن پیدا کردن

در زندگی همه‌ی ما شرایط سختی اتفاق می‌افتد که ما را تحت فشارِ استرس یا تنش قرار می‌دهد. به همین دلیل هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که همیشه خلق‌و‌خوی ثابتی دارد، اما اگر دفعات این نوسان زیاد است یا اطمینان دارید که دلیل آن استرس و فشارهای کاری نیست، باید آن را جدی بگیرید. بهتر است در این مورد خودمانی و صمیمانه صحبت کنید تا متوجه شوید در رابطه‌تان چه می‌گذرد.

عوض کردن بحث در حین یک گفت‌و‌گوی جدی

بحث عوض کردن در حین یک گفتگوی جدی از نشانه‌های تنش در رابطه است

واضح است که بلافاصله پس از رسیدن به منزل از سر کار یا وقتی برای خواب و استراحت آماده می‌شویم زمان‌های مناسبی برای یک بحث جدی نیستند، اما گاهی شریک‌ عاطفی شما از بحث درباره‌ی هر موضوعی طفره می‌رود. گویا او در تلاش است تا از صحبت کردن در خصوص آنچه شما مطرح کرده‌اید اجتناب کند. می‌توان گفت این نشانه‌ای‌ است که شما باید درخصوص آینده‌ی رابطه‌تان کمی نگران باشید.

معرفی نکردن شما به دوستان

اگر مدت‌هاست در رابطه هستید و شریک‌عاطفی‌تان چندان علاقه‌ای ندارد که شما را به دوستان صمیمی‌اش معرفی کند، می‌توانید آن را نشانه‌‌ای منفی درنظر بگیرید. اگر او در مورد شما جدی است، نباید در این مورد تردید نشان بدهد. آیا دائم می‌گوید آمادگی این کار را ندارد و حس می‌کنید برای این کار بهانه می‌تراشد!؟ احتمالا در این شرایط شما نمی‌خواهید با حقیقت مواجه شوید. زیرا به‌نظر می‌رسد آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید در دل او جای ندارید!

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۷
آبان

حفظ حریم شخصی در شبکه‌های اجتماعی

حریم خصوصی - حفظ حریم شخصی در شبکه‌های اجتماعی

هویتِ نامشخصِ مجازی، به ما امکان می‌دهد جدی‌تر و جسور‌تر باشیم. چه بسا این امکان موجب شود نقاب چهره‌ی خود را پس بزنیم و شخصیت واقعیِ ناشناخته یا شخصیت آرمانی‌مان را نمایان کنیم. همچنین، اسارت در دام هویت پنهان، به‌شدت به عزت نفس ما صدمه می‌زند، مگر اینکه از این کار هدف خاصی داشته باشیم. مثلا برای مأموران پلیس فتا، یا هنرمندانی که می‌خواهند بدون شناخته شدن، صرفا از مخاطب خود بازخورد بگیرند، بی‌شک استفاده از هویت پنهان مانعی ندارد. مثلا برخی از هنرمندان مطرح یا مبتدی، صرف‌نظر از شهرت، جایگاه یا تبحری که دارند، می‌خواهند بفهمند آیا عکس، ترانه، موسیقی، مقاله، داستان یا هر اثر هنری و دستاورد دیگری که تولید کرده‌اند، واقعا در نظر مخاطب‌هایشان پذیرفتنی و خواستنی است یا نه؟

در صورت داشتن هویت آشکار هم باید به قدر لازم مراقب و حساس باشیم، زیرا هویت آشکار، خواه‌ناخواه بخشی از رزومه‌ی ما خواهد شد. این نکته ممکن است در سرنوشت ازدواج و استخدام تأثیرگذار باشد. لذا معقول است نسبت به محتوایی که در این فضا منتشر می‌کنیم، سخت‌گیری بیشتری داشته باشیم. در این خصوص کامنت‌هایی که می‌نویسیم، فیلم‌ها و عکس‌هایی که از خود منتشر می‌کنیم و … دقت نظر بیشتری را می‌طلبد.

در صورت لزوم، چطور به حریم شخصی دیگران وارد شویم؟

همان‌طور که در ابتدای مقاله گفته شد، ورود به حریم شخصی دیگران برای ما لذت‌بخش است و حس کنجکاوی‌مان را برمی‌انگیزد اما نباید چنین کرد؛ مگر زمانی که نیاز باشد، تازه در این مورد هم باید از قبل اجازه بگیریم. از سوی دیگر، اگر بخواهیم یک دفعه به این میل طبیعی خود پشت کنیم، و سر خود را به کل در لاک فرو ببریم، به مشکل بر می‌خوریم.

بر همین اساس پیشنهاد می‌شود در گفت‌وگو با افراد، قبل از ارائه‌ی پاسخ، بیشتر سؤال کنید. هرچه به طرف مقابل فرصت بدهید بیشتر صحبت کند، هم اطلاعات بیشتری به‌دست می‌آورید و هم به او حس اعتماد بیشتری می‌دهید. در غیر این صورت، شاید از روی خیرخواهی راه‌حلی ارائه بدهید اما مخاطب اصلا در پی یافتن راه‌حل نباشد. باید به خاطر داشت تا کسی مایل به دریافت کمک نباشد، کمک کردن به او، همانند آبیاری گل مصنوعی است؛ بی‌تأثیر و مضحک!

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۱
آبان

زندگی پر مشغله امروزی باعث شده اکثر افراد از کارکنان سطح پایین تا مدیران رده بالای شرکت ها با حجم کاری بالا و زمان ناکافی مواجه بوده و به همین خاطر با استرس زیادی دست و پنجه نرم کنند. در این مقاله 10 راه ساده برای کاهش استرس ارائه شده است.

1. عوامل استرس زا را شناسایی کنید

در طول یک یا دو هفته فهرستی از عواملی استرس زا و نحوه واکنش به آن ها تهیه کرده و در آن احساس و تفکراتی را که نسبت به افراد و موقعیت های مختلف دارید، ذکر کنید. با آگاهی از منابع اضطراب می توان از وقوع آنها جلوگیری کرد.

2. تمرکز خود را افزایش دهید

تمرین مدیتیشن و تنفس عمیق، آرامش بیشتری را برای شما به ارمغان خواهد آورد. این تمرین را با نشستن و تمرکز روی تنفس به مدت دو دقیقه آغاز کنید. مدیتیشن به شما اجازه می دهد به صورت هدفمند روی یک موضوع یا فعالیت خاص تمرکز کرده و به آرامش ذهنی و جسمی برسید. 

3. زندگی شخصی و کاری را از هم جدا کنید

امروزه به نظر می رسد ما باید 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته در دسترس کارفرما و مدیران باشیم اما با تعیین مرزهایی بین زندگی شخصی و کاری مثل عدم بررسی ایمیل های کاری در منزل، تا حد زیادی استرس را از خود دور خواهیم کرد.

4. از گذشته دست بردارید

اجازه ندهید مسائل مربوط به گذشته کماکان ذهن شما را درگیر خود سازند. بخش بزرگی از مدیریت استرس به کنار گذاشتن مسائل خارج از کنترل و قدیمی مربوط می شود. جلوگیری از اتفاقاتی که قبلا رخ داده اند غیر ممکن است اما با تغییر نگرش می توانیم مانع از تاثیرگذاری آنها بر حال و آینده شویم.

5. ورزش کنید

ورزش و فعالیت جسمی یکی از بهترین راه های کاهش استرس است. انجام ورزش های هوازی از قبیل کوهنوردی و دوچرخه سواری با افزایش روحیه و تولید آندروفین موجب ایجاد نشاط در شما می شوند.

6. نه گفتن را یاد بگیرید

هیچکس نمی تواند همه را از خود راضی نگه دارید مگر اینکه زندگی خود را قربانی کند. هرچه بیشتر به مسائل بی اهمیت نه بگویید زمان بیشتری برای پرداختن به کارهای مهم تر به دست خواهید آورد.

7. لبخند بزنید

مطالعات نشان داده اند که لبخند زدن در کاهش استرس و تقویت سیستم ایمنی نقش مهمی دارد.

8. روی نکات مثبت تمرکز کنید

تفکر مثبت به معنی منتظر اتفاقات خوب بودن نیست بلکه به معنی پذیرش واقعیت و تلاش برای بهره برداری از آن به بهترین شکل است. مثبت اندیشی با دور کردن تفکرات منفی باعث کاهش استرس می شود.

9. سعی کنید مسائل را شخصی نکنید

رفتار و سخنان دیگران بازتابی از مسائل و مشکلات آنها بوده و ربطی به شخصیت شما ندارد. شخصی سازی مسائل علاوه بر تخریب روحیه باعث بدینی شما نسبت به دیگران می شود.

10. استراحت کنید

همه افراد برای جلوگیری از اضطراب و فرسودگی به استراحت نیاز دارند. زمان استراحت را باید بر اساس نیازها و اولویت های خودتان بگونه ای تعیین کنید که باعث تجدید قوای ذهنی و جسمی و افزایش آمادگی در هفته کاری پیش رو شود.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۳۰
مهر

چگونه سخنرانی را به پایان برسانیم

جمع بندی و ارائه خلاصه ای از مطالبی که ارائه شد

ما با جمع بندی و ارائه خلاصه ای از مطالبی که در قسمت بدنه یک سخنرانی ارائه دادیم می تونیم یک خلاصه ای از آنچه که در صحبت های ما مطرح شد بیان کنیم.

نکته ای که در این قسمت خیلی مهمه اینه که ما زمانی که به پایانِ سخنرانی می رسیم بهترِ که اگر مورد جدیدی به یادمون اومد دیگه بیان  نکینم، چرا که ما وقتی در حال جمع بندی و ارائه خلاصه ای از مطالبی که بیان کردیم هستیم، ذهن مخاطب برای یاد گرفتن نکته یا سرفصلی جدید آمادگی لازم رو نداره.


مخاطب در زمانی که ما در حال جمع بندی و بیان خلاصه ای از مطالب هستیم، در ذهنِ خودش مطالبی که بیان شده رو دسته بندی و جمع بندی می کنه و همینطور در ذهنِ خودش چیزهایی رو که یاد گرفته تجزیه و تحلیل می کنه.

بنابراین یکی از راه های خوب و قدرتمند برای پایان دادن به یک سخنرانی این است که مطالب رو بصورت خلاصه و یا شاید هم تیتر وار یکبار  برای مخاطب مرور کنیم.


 

دعوت به اقدام واضح

مورد بعدی که برای پایان دادن به یک سخنرانی می تونیم ازش استفاده کنیم و واقعا هم تکنیک فوق العاده ای هست، اینه که در پایانِ  سخنرانی یک دعوت به اقدام واضح را انجام بدیم.

شاید براتون سوال باشه که دعوت به اقدام واضح اصلا چیه؟

دعوت به اقدام یعنی اینکه از مخاطب بخواهیم که کاری رو در جهت موضوع و هدف سخنرانیِ ما انجام بده، نکته ای که در یک دعوت به اقدام باید در نظر بگیریم اینه که، دعوت به اقدام ما باید قابل اجرا شدن و عملی شدن باشه و همونطور که عرض کردم باید در راستای هدف از سخنرانی ما باشه.

معمولا اینجور دعوت به اقدام ها هستند که در خاطر مخاطبین باقی می مونند. هر چقدر این دعوت به اقدام ها خلاقانه تر و عملی تر باشه می تونه تأثیر زیادی در مخاطب ایجاد کنه.

اگر بخواهم از چندتا دعوت به اقدامِ خوب مثالی بزنم، این موارد می شوند:

مثلا در یک سخنرانی برای سیگار، در پایانِ سخنرانی به مخاطب میگیم که، در جلوی درب خروج یک سطل آبی رنگ هست، اگر واقعا تصمیم به ترک سیگار کرده اید پاکت سیگاری که در جیبتون هست رو داخل اون سطل بندازید و ترک سیگار رو از همین لحظه شروع کنید.

یا مثلا در یک سخنرانی برای حفظ محیط زیست و قطع درختان، سخنران دستش رو خیس کرد و به مخاطب ها گفت، اگر میخواهید که شما هم سهمی در حفظ محیط زیست و قطع نکردن درختان داشته باشید فقط کافیه زمانیکه دستتون رو با آب و صابون می شورید، قبل از اینکه از کلینکس (دستمال کاغذی) استفاده کنید، دستتون رو ده مرتبه تکون بدید (یا به اصطلاح دستتون رو بچلونید) تا آب های اضافه از دستتون خارج بشند و بعد به جای اینکه چندتا دستمال کاغذی بردارید فقط با یک دستمال دستتون رو خشک کنید.

سخنران همه این مراحل رو خودش هم انجام داد تا به مخاطبین نشون بده که واقعا می شه با یک برگ دستمال کاغذی دست خودمون رو به راحتی خشک کنیم.

ما هم در سخنرانی هامون بهتره که کمی خلاقیت داشته باشیم تا بتونیم، دعوت به اقدام های خوب و مناسبی رو در جهت هدف سخنرانی خودمون ایجاد کنیم.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۳۰
مهر

فرق بین سخنرانی، فن بیان و سخنوری چیست؟

شاید براتون سوال شده باشه که فرق بین سخنرانی، فن بیان و سخنوری در چیه؟

سخنرانی توانایی سخن گفتن در جمع هست، به طوری که بتونیم یک ارائه عالی و منسجمی داشته باشیم.

فن بیان قدرت انتقال بیان هست و کاری می کنه که، افرادی که با ما معاشرت دارند از هم نشنی با ما لذت ببرند.

و سخنوری هم توانایی سخن گفتن در هر جایی و هر زمانی هست بصورتی که بتونیم با سخن خودمون روی افراد تأثیر بذاریم و از طرفی هم  شخص حاضر جوابی باشیم.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۶
مهر

3
قانون اول: انسان ها طالب منفعت ودافع ضررهستند.
برای تحقق ارتباط صحیح وموثربا دیگران لازم است که ازسه قاعده مهم روانشناختی انسان ها که خواست درونی وفطری آن ها است ، آگاه باشیم. 
قانون اول: انسان ها طالب منفعت ودافع ضررهستند :
سه نتیجه مهم این قانون عبارت است از:
1- تایید طلب وانتقاد گریزند. پس یک ارتباط موفق با انتقاد حاصل نمی شود. مگراین که بتوانیم تصویرذهنی مخاطب را از انتقاد تغییردهیم . عنوان انتقاد سازنده برای همین منظورانتخاب می شود. 
دراین صورت شما در صورتی موفق خواهید شد که در بانک عاطفی مخاطب ، از میزان حساب بالایی برخوردار باشید. در این رابطه مطالعه کتاب هیچکس کامل نیست نوشته دکتر هندری وایزینگر ، ترجمه پریچهر معتمد گرجی را پیشنهادمی کنم .
2- تکریم پذیروتحقیر گریزند . بنابراین هرگز در ارتباط خود نباید احساس تحقیررا ایجاد کنیم ودر نقطه مقابل هرچقدربتوانیم احساس تکریم را در مخاطب فعال نماییم از سطح ارتباطی موفق تری برخوردار خواهیم شد . این نتیجه بیش از همه باید مورد توجه مدیران وپدران باشد. اجازه دهیم زیردستان ما ، فقدان مارایک کمبود احساس کنند ونه یک فرصت.
3- تشویق پذیروتنبیه گریزند. هیچ گرفتن به منظورتنبیه در رفتار ما بسیار رایج است. می توانیم به عنوان یک انسان برتر در کمین تشویق دیگران برآییم . تشویق وتنبیه را همچون دوبال در نظر نگیریم. می توانیم دوروی سکه ای در نظربگیریم که یک روی آن تشویق بوده وهمواره در برابر مخاطب قرارداشته باشد. دراین صورت محروم شدن ازتشویق، خودیک تنبیه موثراست.
4- آرامش خواه وامنیت طلب می باشند. لذا در برابر عواملی که این آرامش را برهم می زندواکنش نشان می دهند. به همین دلیل چندان روی خوشی به تغییرات وتحولات ، به ویژه درسازمان ها از خود نشان نمی دهند.
قانون دوم : انسان ها کمال خواه ونقص گریزند.
قانون دوم عبارت ازاین است که انسان ها به دنبال دست یابی به کمال مطلقند ولذا ازهرچه مایه نقص وضعف آنان باشد، گریزانند . البته مصادیق کمال ونقص از زوایای دید آنان متفاوت است وهمین امرباعث بروز اختلافات اساسی در ارتباطات آنان می گردد. نتایج مهمی که ازاین قانون روانشناختی به دست می آید وماباید در ارتباطات خود آن را مورد توجه قرار دهیم عبارتنداز:
1- اقتدارگرا وضعف ستیزند. لذا به عنوان یک رفتار مهم مدیریتی ، یک مدیر باید رفتار مقتدرانه داشته باشد . اما متاسفانه افراد کم تجربه رفتار مقتدرانه را با مستبدانه اشتباه می گیرند. همچنین باید توجه داشته باشیم که اقدار با قدرت طلبی نیز متفاوت است . مهمترین شاخص اقتدار نفوذ ومهترین شاخص استبداد وقدرت طلبی ، سیطره است.
2- اعتماد به نفس طلب هستند. لذا در برابر هر عاملی که اعتماد به نفس آنها را تضعیف نماید، به طور خودناآگاه مقاومت می کنند.
3- خواهان ابراز وجود بوده وبه حق این موقعیت را برای خود کمال می پندارند. 
ابرازوجود ، به معنای تبیین نقطه تاثیرگذاری یک فردمی باشد که عامل شادمانی درونی است . درصورت عدم وجود نقطه تاثیرگذاری ، فرد احساس پوچی وبی مصرفی می نماید . لذا به منظور دست یابی به یک ارتباط موفق ، می توانیم درپی کشف این نقاط در رابطه با طرفین ارتباط باشیم . البته باید توجه کنیم که اشکال ابراز وجود در سنین مختلف متفاوت است .
4- به منظورتبدیل به الگوی کامل انسانی ، به دنبال کشف الگوی انسانی کامل می باشندودرصورتی که بدان دست نیابند. به الگوی جمعی حاصل از ارتباطات روی می آورند، یعنی همه چیز را همگان دانند وهمه کاررا همگان می توانند.
قانون سوم : عدالت خواه وظلم ستیزند:
قانون سوم : انسان ها فطرتا عدالت خواه وظلم ستیزدند . ولذا اگر در حرکت های عمومی جوامع در انقلاب های بزرگ دقت کنیم ، همواره نشانه های بارزی از این عامل خواهیم یافت. نتایج حاصل از این قانون: 
1- تبعیض گریزند ؛ لذا به محض اساس تبعیض ، به ویژه درسازمان ها محیط خلاقیت وابتکارواحساس مسئولیت درافراد از بین می رود. حتی به عنوان یک تجربه شخصی دریافته ام که مخاطبین انتظاردارند که به طوریکسان مورد توجه گوینده در نگاه به آنان قرار گیرند. 
2- حامی مظلوم وخصم ظالمند( به ویژه ایرانیان) . به سرعت دربرابرظالم جبهه گیری می کنند وبه طرفداری ازمظلوم برمی خیزند.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۴
مهر

    استرس

استرس به عنوان یک واکنش حسی به وضعیتی خارجی، موجب تغییر وضع جسمی، روانی و رفتاری فرد می شود.

استرس در ادبیات مدیریت به عنوان واکنشی برای سازش با عوامل یا شرایطی که فشاری روانی یا فیزیکی بر فرد وارد می نماید، تعریف شده است. در این وضعیت فرد تحت تاثیر محرک های بیرونی استرس زا از وضعیت خارج می گردد و ناخود آگاه برای تطبیق خود با محرک های یاد شده تلاش می کند، واکنشهای برآمده از این تلاش به صورت استرس نمایان می شوند.

علائم و نشانه های فیزیولوژیک، روانی، رفتاری مانند ضربان قلب، عصبانیت و بی خوابی همراه است. مدیریت استرس  را می توان به عنوان مجموعه ( راهکارهای موثر برای پیشگیری از استرس ، مهار و کنترل استرس و بالاخره به حداقل رسانیدن نتایج و پیامدهای زیانبار آن) تعریف کرد.

·        بهبود مدیریت استرس و مدیریت زمان

هانس سلیه که از وی به عنوان پدر استرس نام می برند، در تحقیق برای یافتن یک هورمون جدید به طور تصادفی دریافت که صدمه دیدن نسوج در حقیقت پاسخی غیر مشخص به محرکی زیان آور استو وی پدیده کشف شده خود را علائم سازگاری عمومی نامید و در حدود یک دهه بعد در نوشته هایش واژه استرس را به کار برد.

استرس می تواند مشکلات متفاوتی را برای افراد به وجود آورد، که این مشکلات با درجات مختلف در افراد مختلف متفاوت است.

همانطور که قبلاً گفته شد یکی از عواملی که به وجود آمدن استرس و یا تشدید آن می توان موثر باشد شغل افراد است.

داشتن شغل پر استرس می تواند برای هر فردی مضر باشد و اورا دچار بیماری های جزئی و دائمی کند. به عنوان مثال افرادی که استرس اندک دارند به بیماریهای دائمی دچار می شوند و هم بیماری های جزئی (سردرد، کمر درد، اضطراب، خستگی مفرط و کوفتگی) و هم بیماری های سخت (حمله قلبی، زخم معده، فشار خون بالا و حمله مغزی)

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۶
مهر


همه ما می دانیم که یکی از مهمترین و اساسی ترین وظایف طلاب، تبلیغ است. اما بحث از چگونگی تبلیغ و شیوه ها و راهکارهای آن فعلا مورد نظر ما نیست.
در این مقاله درباره راهکارها و آداب و شیوه های سخنوری سخن خواهیم گفت. بدون شک، وعظ و خطابه و منبر یکی از مهمترین شیوه‌های تبلیغی است. اگر چه گستره اطلاعات و جذابیت‌های تکنولوژی جدید، راهکارهای دیگری را نیز پیشنهاد می‌کند ولی به جرات می توان گفت، وعظ و خطابه از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

لذا برای کسب موفقیت در این زمینه لازم است با شیوه ها و آداب و روش‌های سخنوری آشنا شده و از آنها استفاده کنیم:
 
در بحث ابزارهای تبلیغ و ترکیب آن ها با هم به تفصیل خواهیم آورد که «تبلیغ گفتاری» منحصر به خطابه و سخنرانی نیست بلکه ممکن است در قالب های مختلفی صورت بگیرد که مشهورترین و رایج ترین آن، در جامعه ما نوع سنتی آن، یعنی خطابه و سخنرانی است. عده ای می خواهند کاربرد این نوع تبلیغ را نادیده بگیرند یا ضعیف بشمرند. اگر منصفانه به موضوع بنگریم در می یابیم که هر یک از قالب های تبلیغی کارکرد خاصّ خود را دارد و به تناسب موقعیت خاصّی که در آن قرار می گیریم، کارآمد است. و هیچ کدام جای دیگری را نخواهد گرفت.
 
البته نباید از نظر دور داشت که بُرد این نوع تبلیغ، به ویژه با رخ نمودن ابزارها و قالب های جذاب و متنوع تبلیغی، محدودتر شده است. به عنوان مثال، وقتی یک موضوع دینی یا قصه ای از قصه های قرآن، در قالب فیلم در می آید مانند سریال «مردان آنجلس» گذشته از جاذبه های دیگر، مخاطبان بسیاری را با خود همراه می کند. طبعا میزان تأثیرگذاری آن نیز بیشتر است لیکن این امر به معنای آن نیست که از خطابه و تبلیغ رو در رو که دارای تأثیر غیرقابل انکاری است، غافل بمانیم. بنابراین خوب است درباره ی خطابه و سخنرانی که هنوز در میان جامعه ی ما جایگاهی قابل توجّه دارد، مطالبی را بیان کنیم.
خطابه صرف سخن گفتن در یک جمع نیست بلکه «برانگیختن» افراد است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به بازداشتن از یک عمل.
«خطابه» که تنها نوعی از «تبلیغ گفتاری» به شمار می آید، از دیر هنگام مورد توجّه رهبران معصوم علیهم السلام بوده است. آنان که خود امیران کشور سخن بوده اند،(1) با خطابه های خود در مسیر تبلیغ معارف الهی گام های بلندی برداشته اند که خطبه های نهج البلاغه نمونه ای از آن هاست.
در پیروی از این خاندان پاک است که دانشمندان ربانی و مبلّغان پاکباخته نیز در کار تبلیغ به این فن نگرشی دینی دارند و فنون آن را فرا می گیرند و از این «هنر» در سنگر تبلیغ بهره می برند.

 
ماهیت خطابه:
«خطابه صرف سخن گفتن در یک جمع نیست بلکه «برانگیختن» افراد است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به بازداشتن از یک عمل. از این رو، در خطابه چنان باید سخن گفت که مستمعان برانگیخته شوند و دارای انگیزه «عمل» یا «ترک عمل» شوند به همین دلیل است که خطابه یک هنر است و ویژگی های خاصی می طلبد؛ مثلا، باید چنان سخن گفت که شنوندگان برای جهاد، انفاق، کار، تحصیل، خدمتگزاری، ایثار و ... برانگیخته شوند یا از اموری همچون گناه تنبلی، ترس، عقب نشینی، دنیاگرایی و حرص، تکبر و خود برتربینی و ... دست بکشند. این در سایه ی تأثیرپذیری روحی شنوندگان و تأثیرگذاری نیرومند گوینده در دل و جان شنونده است.
 
برانگیختن ها، یا براساس «مهر» و «محبت» است یا بر پایه «کین» و «نفرت»؛ یعنی، یا باید در دل طرف شور عشق و امید و مهربانی آفرید تا تحریک بر عمل شود یا باید سردی، افسردگی و ناخوشایندی پدید آورد، تا ترک کند.»(2)
در این میان می توانید به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، رجوع کنید(3).
در این جا تنها به بیان نکاتی بسنده می کنیم.
 
الف ـ خطابه و ادبیات:
پیشتر نیز اشاره کردیم که بین تبلیغ نوشتاری و گفتاری رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. سر و کار داشتن با ادبیات، نوشته های جذاب و شیوا و پرداختن به کار نگارش، به صورت غیرمستقیم در گفتار انسان تأثیر می گذارد. از این رو استادان «فن خطابه» به شاگردان خود سفارش می کنند که همواره با آثار ادبی و نوشته های هنرمندانه در ارتباط باشند تا بتوانند سخنی جذاب و دلنشین داشته باشند و توان به تصویر کشیدن ماهرانه وقایع را بیابند و در مخاطبان خود بیشتر تأثیر بگذارند.
پیوند خطابه با ادبیات را نیز می توان در تعریف دانش ادبیات به دست آورد. جرجانی و زمخشری در این باره گفته اند:
«علم الادب علم یُحترز به عن جمیع الخطأ فی کلام العرب لفظا و کتابةً»(4)
از این رو استادان «فن خطابه» به شاگردان خود سفارش می کنند که همواره با آثار ادبی و نوشته های هنرمندانه در ارتباط باشند تا بتوانند سخنی جذاب و دلنشین داشته باشند و توان به تصویر کشیدن ماهرانه وقایع را بیابند و در مخاطبان خود بیشتر تأثیر بگذارند.
و اشتباه گفتاری و نوشتاری در زبان عرب.
«در کتاب بستان الادب» ـ که علوم ادبی در آن گرد آمده ـ «خطابه» در ردیف این دانش قرار گرفته است. این علوم عبارتند از: لغت، اشتقاق، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، خطابه، قرض الشعر، انشاء النشر، المحاضرات، خطابه و تواریخ.»(5)
آداب سخنوری یکی از مهارت‌هایی است که یادگیری آن ضروری است. حتی اگر به نظر خودتان، استاداصول سخنوری هستید این مقاله را جدی بگیرید و راهکارهای آن را به کار بگیرید؛ چرا که اشتباهات زیادی در آداب سخنوری به ما گفته شده است!
متأسفانه در ذهن اکثر ما این شکل گرفته است که آداب سخنوری یعنی:
چگونه در جمع خوب صحبت کنیم؟!
چگونه افراد را متقاعد کنیم؟!
چگونه با قدرت کلام خود فرد اثر‌گذاری در جمع باشیم؟!
و…
امّا باید بگویم آداب سخنوری فقط این‌ نیست!!!
اتفاق بدتر در یادگیری آداب سخنوری این است که بعضی از آموزش‌های غلط نیز ما را به این سمت برده‌اند که فکر می‌کنیم سخنوری یعنی فقط و فقط صحبت در جمع و متقاعدکننده صحبت کردن!

سوال بسیار خوبیست اگر بپرسید آداب سخنوری پس چیه؟!
ابتدا از شما دوست بیشتر از یک نفر و ارزشمندم می‌خواهم دقت کنید!
من می‌گویم آداب سخنوری فقط و فقط به معنی صحبت و اثرگذاری در جمع به وسیله کلام نیست! بلکه آداب سخنوری علاوه بر مهارت سخنوری و صحبت کردن در جمع و غیره، شامل موارد بسیار بسیار مهمی نیز می‌شود که اغلب ما از آن غافل هستیم!
بله! آداب سخنوری شامل خوب صحبت کردن در جمع، متقاعدسازی کلامی و غیره هم میشود امّا به اعتقاد من زیربنای آداب سخنوری درست گوش دادن است!
شاید بپرسید مهارت درست گوش دادن چه ربطی به آداب سخنوری دارد؟!
اجازه بدهید شما را با ویدیویی از سخنرانی تد آشنا کنم. مطمئنم اگر این سخنرانی را با دقت گوش دهید و تصمیم بگیرید به آن عمل کنید، شما مجهز به آداب سخنوری می‌شوید!
اگر هنوز هم شک دارید که آداب سخنوری فقط و فقط خوب صحبت کردن نیست، پیشنهاد می‌کنم حتماً سخنرانی  خانم سلستی هیدلی را به دقت ببینید!
خانم سلستی هیدلی که روزنامه نگار هستند، در سخنرانی خود در تد بسیار عالی به این موضوع پرداخته‌اند و مطمئنم اگر حتی یکی از ۱۰ روشی که ایشان در سخنرانی‌شان میگویند را در زندگی‌مان پیاده کنیم، نتیجه‌ی فوق العاده ای خواهیم گرفت!

آداب سخنوری فقط این نیست!!!

زیربنای آداب سخنوری چیست؟!

  • مهدی اصیلی مهابادی
۱۵
مهر


هشت واقعیت اعجاب‌انگیز در مورد گفتار انسانها
1. مهارت حرف زدن یک شگفتی است. برای تولید یک عبارت، تقریباً 100 عضله در سینه، گردن، فک، زبان و لب‌ها باید با هم همکاری کنند. هر عضله دسته‌ای متشکل از صدها یا هزاران فیبر است. برای هماهنگی این عضلات، نورون‌هایی بسیار بیشتر از حد لازم برای پای یک ورزشکار لازم است تا این عضلات را منقبض کنند. فقط هر یک نورون حرکتی می‌تواند حرکت را در 2000 فیبر عضلانی موجود در عضله ساق تحریک کند. اما نورون‌هایی که تارهای صوتی یا حنجره را کنترل می‌کنند، می‌توانند فقط به یک تا دو ـ سه سلول عضلانی بچسبند.
2. هر کلمه یا عبارت کوتاهی که بر زبان می‌آید با الگوی حرکت عضلانی خاص خود همراه است. کلیه اطلاعات لازم برای بر زبان آوردن یک عبارت مثل «حال شما چطور است؟» در مغز در قسمت گفتار ذخیره می‌شود. اما این برنامه ثابت نیست. اگر دچار زخمی در دهان باشید که مانع تلفظ عادی کلمات شود، این حرکات تغییر می‌کنند و به شما این امکان را می‌دهند کلمات را تا حد امکان نزدیک به حالت عادی بر زبان آورید.
3. یک کلمه ساده «سلام» می‌تواند اطلاعات زیادی را منتقل کند. تن صدا نشان می‌دهد که گوینده شاد است، خسته است، ناراحت است، عجله دارد، عصبانی است، ترسیده‌است، خشن است و شدت این حالات، کنایه، توجه و مهربانی، حمایت یا شوخ طبعی آن را نیز مشخص می‌کند. حس یک عبارت ساده می‌تواند برحسب مدت حرکت هر عضله، با سرعت حرکات و کسری از ثانیه تغییر کند.
4. انسان‌ها می‌توانند حدود 14 حرکت در هر ثانیه تولید کنند در حالیکه بخش‌های جدا از دستگاه گفتار مثل زبان، لب‌ها، فک و سایر قسمت‌ها قادر نیستند بیشتر از 2 حرکت در ثانیه ایجاد کنند.
5. انسان‌های اولیه دستگاه گفتاری ابتدائی و اولیه از صداهای بصری، لامسه و شنوایی داشتند که شبیه به گفتار حیوانات بوده است. فقط زمانیکه نیاز به نشان دادن اشیاء از طریق سمبل‌ها و صحبت کردن با فردی دیگر در مورد تولیدات ذهنی خود بودند حرف زدن اتفاق می‌افتاده است. این مغز خاص انسان بوده که توانایی این‌کار را به او می‌داده است.
اولین زبان سمبلیک 5/2 میلیون سال پیش پدیدار شد که انسان شروع به ساختن اولین ابزارهای سنگی کرد. این توانایی مطمئناً نقش مهمی در رشد و پیشرفت ارتباط سمبلیک داشته است. صحبت کردن صحیح و کامل 150،000 سال پیش اتفاق افتاد که انسان صدایی مشابه با آنچه انسان مدرن به زبان می‌آورد از خود تولید کرد.
دهان، بینی و حنجره به یک دستگاه تبدیل شدند که در آن هوا به خاطر وضعیت بهتر زبان و لب‌ها، به حروف صدادار و بی صدا تبدیل می‌شد. علاوه بر این، یادگیری دستور زبان و صرف و نحو در نتیجه یک فرایند تکاملی پدید آمد در حالیکه توانایی نوشتن برآمد تفسیر آوایی آیکون‌های اولیه بوده است.
6. گفتار زاده شده یا یاد گرفته شده است؟ موارد مشهور از گم شدن کودکان در جنگل قبل از سن سه‌سالگی (که زبان عمدتاً یاد گرفته می‌شود) و پیدا کردن آنها در سالها بعد نشان داده است که طی آن دوران توانایی محدودی در یادگیری زبان انسانی داشته‌اند و یادگیری زبان نیاز به ایجاد رابطه با دیگران دارد. به نظر می‌رسد که مغز دوره‌ای دارد که در آن گفتار را یاد می‌گیرد و اگر این دوره نادیده گرفته شود، فرد بعدها قادر به کسب مهارت گفتار نخواهد بود. مهارت گفتار فقط با حضور در یک اجتماع و در سن رشد مغزی ایجاد می‌شود.
7. گفتار پیچیده انسان به دو هسته مغزی مرتبط است که زبان را کنترل می‌کنند (کنترل حرف زدن، ذخیره اطلاعات و ادغام قوانین دستور زبان) و در نیمکره چپ مغز قرار دارد. آنچه می‌خواهیم بر زبان بیاوریم در ناحیه‌ای در نیمکره چپ که «منطقه ورنیک» (Wernicke zone) نام دارد تولید می‌شود. این قسمت با «منطقه بروکا» (Broca zone)که مسئول قوانین دستور زبان است در ارتباط می‌باشد. ضربه‌ها از این نواحی به عضلات دخیل در گفتار می‌روند. این مناطق با سیستم بصری (به همین دلیل می‌توانیم بخوانیم) و سیستم شنیداری (به همین دلیل می‌توانیم حرف‌های دیگران را بشنویم، درک کنیم و به آن پاسخ دهیم) نیز در ارتباط است و همچنین یک بانک حافظه برای یادآوری عبارات مهم و باارزش دارد. همین نیمکره چپ حرکات دست راست را کنترل می‌کند و 99 درصد از انسان‌ها راست‌دست هستند. نیمکره چپ همچنین مرکز تفکر تحلیلی است که با توانایی‌های منطقی در ارتباط است.
8. با ظهور زبان حدود 50،000 سال پیش، تحول و پیشرفتی ناگهانی در تکامل گفتار پدید آمد.

  • مهدی اصیلی مهابادی