آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصوا و فنون مذاکره

آموزش سخنوری و فن بیان،آموزش سخنرانی و فن بیان،آموزش سخنوری،مدرس سخنوری،محمد خدارحمی،اصول و فنون مذاکره،برگزار کننده دوره های آموزش فن بیان،مدرس سخنرانی،مدرس بازاریابی،مهندس خدارحمی،مدرس فن بیان،آیین سخن،کانون سخن،تنیک اعتماد به نفس،مدرس غلبه بر اضطراب،مدرس خطابه، فن خطابه،بازاریابی تلفنی

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «8 هدف در بازاریابی محتوا» ثبت شده است

۰۹
آبان

3

سعی کنید در هنگام ترس با استفاده از تکنیکهای ریلکسیشن خودتان را آرام کنید . با استفاده از روشها و تمرینات ریلکسیشن ، سعی کنید چرخه ترس خود را قطع کنید…

با ترس هایمان چگونه مقابله کنیم؟

ترس واکنش طبیعی بدن ما به بحرانها و حوادث است . حتی مثبت ترین و طبیعی ترین حوادث زندگی مثل ازدواج ، بچه دارشدن ، نقل مکان به یک جای جدید هم با ترس همراه است .

اگرچه برخی ترسها کاملا” طبیعی و گاهی حتی عاقلانه و مفید هستند اما بسیاری از ترسهای نیزغیر منطقی هستند و ما می توانیم با یادگیری روشهای غلبه بر آنها زندگی کم استرس تر و شادتری را تجربه کنیم.

بر روی بدنتان تمرکز کنید

سعی کنید در هنگام ترس با استفاده از تکنیکهای ریلکسیشن خودتان را آرام کنید .با استفاده از روشها و تمرینات ریلکسیشن ، سعی کنید چرخه ترس خود را قطع کنید. برای مثال سعی کنید روی ماهیچه های خود تمرکز کنید و برای چند ثانیه آنها را تا آنجا که می توانید سفت کنید و سپس رها کنید.

غ

روی افکارتان تمرکز کنید

وقتی بدنتان را آرام کردید می توانید سراغ مغزتان بروید و روی آن تمرکز کنید . برای مثال از خودتان بپرسید ، « آیا این ترس منطقی و عاقلانه است یا غیر منطقی است؟» سعی کنید براحساس ترستان غلبه کنید و پاسخ درست و واقعی را به خودتان بدهید .

برای مثال اینکه فکر می کنید همه به شما خواهند خندید ، یک ترس و احساس غیر منطقی و غیر واقعی است . سپس سعی کنید با بیان جملات مثبت به خودتان انرژی مثبت بدهید و ترس را دور کنید .

برای مثال اگر از سخنرانی در یک جمع وحشت دارید به خودتان بگویید :« من یک سخنران عالی هستم ، مهم نیست جمعیت حاضر در اینجا چه عکس العملی نشان می دهند چون من یک انسان با ارزش هستم و کاملا” اعتماد به نفس دارم.»

با ترستان روبرو شوید

اگر چیزی مثل سوارشدن یکی از وسایل شهربازی در گذشته شما را ترسانده ، بهترین راه برای غلبه بر ترستان این است که دوبار آن وسیله را امتحان کنید.اما این بار حتما” همراه یک دوست مطمئن و قابل اعتماد سوار آن وسیله شوید و سعی کنید از تکنیکهای غلبه بر ترس مثل ریلکسیشن و تمرکز روی افکار مثبت استفاده کنید و لبخند بزنید .

لبخند زدن احساسات مثبت را افزایش می دهد و حسهای منفی را مختل می کند.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۰۷
آبان

چرا تمایل داریم در حریم خصوصی دیگران دخالت کنیم؟

یکی از دلایلی که ما را به دخالت در حریم خصوصی دیگران ترغیب می‌کند، کسبِ لذتِ تسلط و تأیید شدن است. نیاز به دیده شدن و قرار گرفتن در کانون توجه، یکی از مهم‌ترین و محوری‌ترین نیازهای معنوی انسان است. ما انسان‌ها بسیار دوست داریم نظر و عقیده‌مان از سوی دیگران پذیرفته شود. پیام پنهان این پذیرش و تأیید، این است: «من و دیدگاه من از نظر مخاطب مقبول و مطلوب ارزیابی شده است و این بازخورد، حال من را خوب می‌کند.»

مسئله‌ی دیگر، اثر مالکیت است. اثر مالکیت به ما کمک می‌کند تا نسبت به حل مسائل دیگران رویِ خوش نشان بدهیم. زیرا در این شرایط، مسئله‌ی پیش رو، دیگر متعلق به ما نیست و با از بین رفتن فشار ناشی از تصمیم گیریو حل مسئله، جرئت و رغبت پیدا کرده‌ایم تا با مشکلات پیش روی خود زورآزمایی کنیم. به عبارتی، می‌خواهیم به خودمان ثابت کنیم که ترسو، ناتوان و تنبل نیستیم. به همین دلیل، گاهی اوقات شتاب‌زده و بی‌حساب و کتاب، برای حل مسئله‌ی دیگران اقدام می‌کنیم، بدون آنکه بدانیم آیا طرف مقابل مایل است در مسئله‌‌اش دخالت کنیم یا نه؟! به بیان دیگر، هدف پنهان ما از مداخله در مسائل دیگران، به نوعی پاسخ به مسئله‌ی حل‌نشده‌ی خودمان است. در این شرایط، با کاهش ترس و تنش، احساس قدرت بیشتری می‌کنیم و درنتیجه ریسک پذیری بیشتری از خود نشان می‌دهیم.


چگونه هدف‌مان را از ورود به حریم شخصی دیگران پیدا کنیم؟

حریم شخصی - چگونه هدف‌مان را از ورود به حریم شخصی دیگران پیدا کنیم؟

به جرئت می‌توان گفت که نوع پوشش، انتخاب همسر، تعداد دفعات ازدواج، انتخاب باشگاه ورزشی، مهاجرت و سایر انتخاب‌های فردی دیگران، هیچ ربطی به ما ندارد. در این بین، مهم‌ترین مسئله این است که پیامد انتخاب‌های اطرافیان خود را بررسی کنیم و ببینیم مسئله‌ی پیش آمده …

  • چقدر به ما مرتبط است؟
  • چرا و چقدر اهمیت دارد؟
  • چه چیزی را تحت‌ِتأثیر قرار می‌دهد؟
  • چه زیان یا منفعتی برای ما به همراه دارد؟
  • آیا می‌خواهیم یا می‌توانیم برای حل‌و‌فصل آن کاری انجام بدهیم؟
  • می‌خواهیم چه نقشی داشته باشیم؟ مشاور، همراه، منتقد، مانع، خبرچین و …؟

اگر در برابر اکثر پرسش‌های بالا، پاسخ ما رنگ‌وبوی انفعالی دارد یا از روی کنجکاوی و ماجراجویی است، بهتر است در رفتار خود تجدیدنظر کنیم. چون احتمال دارد در مسائلی دخالت کنیم که نه دستاوردی برای خودمان دارد و نه دردی از صاحب مسئله را دوا می‌کند.

حفظ حریم شخصی میان زن و شوهر

مسئله‌ی حریم شخصی بین زن و شوهر، نقش تعیین‌کننده‌ای در رضایت طرفین از زندگی مشترک‌شان خواهد داشت. به نقل از ویلیام گلاسر، مطابق نظریه‌ی انتخاب، هرچه نیاز به آزادی در کسی بیشتر باشد، احتمالا در برخی از رفتارهای او، فرمان‌پذیری و هم‌نوایی کمتری دیده شود. حال اگر یکی از طرفین، آزادی‌خواه و دیگری کنترل‌گر باشد، نمی‌توان عاقبتِ خوشایندی برای آینده‌ی ارتباطات این دو متصور شد، مگر آنکه به تفاوت خلقیات خود پی ببرند و درصدد دستیابی به تفاهم و تعامل برآیند.

یکی از آشناترین نمونه‌های مرتبط با این موضوع، رگبار سؤال‌های یکی از زوجین پس از پایان مکالمه‌ی تلفنی است: «کی بود؟ چی گفت؟ چرا زنگ زد؟ تو چی گفتی؟ چرا گفتی؟ و …»

نمونه‌ی دیگر مسئله‌ی رفت‌وآمد است: «کجا بودی؟ کجا میری؟ با کی میری؟ کی برمی‌گردی؟ چطور میری؟ چرا نیومدی؟ چرا تلفن زدم جواب ندادی؟ و …»

  • زیر پا کشیدن از بچه‌ها؛
  • تعقیب؛
  • بازپرسی و سؤال و جواب کردن؛
  • چک کردن تماس‌ها، پیام‌ها، ایمیل‌ها و …

هرکدام از اینها می‌تواند نشانه‌ی بیماری یا اختلال شخصیتی در فرد کنترل‌گر باشد. در غیر این صورت، اگر چنین کسی واقعا نگران حال شریک زندگی‌اش باشد، برای رفع نگرانی‌اش می‌تواند از گزینه‌های دیگری نیز استفاده کند، طوری که هم نگرانی به حداقل برسد و هم عزت نفس طرف مقابل خدشه‌دار نشود. (برای کسب اطلاعات تکمیلی می‌توانید کتاب گلبرگ زندگی ۲، نوشته‌ی حسین دهنوی، بخش‌‌های «بدگمانی مرد» و «ورود به حریم شخصی همسر» را مطالعه کنید.)


حریم شخصی میان والدین و فرزندان

مسئله‌ی حریم شخصی میان والدین و فرزندان، اغلب با سوء تعبیر و عدم درک متقابل همراه می‌شود. در این حال، ممکن است والدین با این توجیه که «من بهتر از تو می‌فهمم!» به‌طور مطلق حق انتخاب را از فرزندان خود دریغ کنند. این رویکرد می‌تواند در بی‌توجهی به علایق غذایی فرزندان مشاهده شود یا در انتخاب نوع پوشش، دوست، عقیده و … تأثیرگذار باشد. اگر انتخاب والدین، هم‌سو با علائق و عقاید فرزند نباشد، فرزند معمولا یا با گریه و اکراه تبعیت می‌کند یا اینکه سر به مخالفت محض می‌گذارد. در این صورت یا ناراضی است یا محکوم به تنبیه و طرد.

از آن جالب‌تر، واکنش برخی از والدین در چنین موقعیت‌هایی است. آنها بسیاری از انتخاب‌ها را به فرزند خود تحمیل می‌کنند و در مقابلِ واکنشِ فرزندشان نیز به‌سرعت رنجیده‌خاطر می‌شوند. بلافاصله خدمات خود را با دیگر والدین و وضع فرزند را با دیگر بچه‌ها مقایسه می‌کنند تا او نسبت به وضع کنونی خرده نگیرد. با این رفتار ناصحیح، حساسیت او را به رسمیت نمی‌شناسند و در صورت بروز اختلاف و تعارض، ممکن است او را تحقیر یا در او احساس گناه ایجاد کنند.

اگر فرزندی در این شرایط تربیت شود، ممکن است درنهایت او هم مقابله‌به‌مثل کند و حریم شخصی والدین خود را محترم نشمارد. به‌طورکلی بهتر است در مواردی که انتخاب فرزند، نتایج نامطلوبِ عمیق و مؤثری ندارد، با دقت و ملاطفت بیشتری با او برخورد شود. در غیر این صورت، به احتمال زیاد، در آینده فردی ذلیل یا متهاجم خواهد بود؛ کسی که غیر از والدین، در مقابل سایرین هم، از پیش بازنده است یا می‌خواهد عقده‌ی خود را سر افراد ضعیف‌تر از خودش تخلیه کند.

چطور حریم شخصی فرزندمان را محترم بشماریم؟

حریم خصوصی - چطور حریم شخصی فرزندمان را محترم بشماریم؟

  • قبل از وارد شدن به اتاقش در بزنید.
  • اگر اتاقش نامرتب است، هرگز بدون هماهنگی وسایلش را جابه‌جا نکنید.
  • در انتخاب رشته‌ی تحصیلی، فعالیت ورزشی و برنامه ریزی شغلی‌اش به جای تحکم، با او گفت‌وگو کنید.
  • اجازه بدهید به‌جای آنکه فکر کند مالک و فرمانده‌اش هستید، شما را دوست و همراه خود به‌حساب بیاورد.
  • به او مجال ابراز وجود بدهید.

بدترین اتفاق، این است که انتخاب‌هایش را صددرصد مخالف ذهنیت خود ببینید. کمترین دستاورد حاصل از گفت‌وگو با فرزندتان، آشکار شدن گره‌ای در زمینه‌ی ارتباطات شماست که هرچه سریع‌تر باید با کمک گرفتن از یک کارشناس خبره، گشوده شود. در این صورت است که فرزند خودبه‌خود می‌آموزد که به چه شکل متقابلا حریم شخصی پدر و مادرش را رعایت و سلیقه‌ی آنها را در ارتباطات خود مدنظر قرار بدهد.


  • مهدی اصیلی مهابادی
۳۰
مهر

چگونه سخنرانی را به پایان برسانیم

جمع بندی و ارائه خلاصه ای از مطالبی که ارائه شد

ما با جمع بندی و ارائه خلاصه ای از مطالبی که در قسمت بدنه یک سخنرانی ارائه دادیم می تونیم یک خلاصه ای از آنچه که در صحبت های ما مطرح شد بیان کنیم.

نکته ای که در این قسمت خیلی مهمه اینه که ما زمانی که به پایانِ سخنرانی می رسیم بهترِ که اگر مورد جدیدی به یادمون اومد دیگه بیان  نکینم، چرا که ما وقتی در حال جمع بندی و ارائه خلاصه ای از مطالبی که بیان کردیم هستیم، ذهن مخاطب برای یاد گرفتن نکته یا سرفصلی جدید آمادگی لازم رو نداره.


مخاطب در زمانی که ما در حال جمع بندی و بیان خلاصه ای از مطالب هستیم، در ذهنِ خودش مطالبی که بیان شده رو دسته بندی و جمع بندی می کنه و همینطور در ذهنِ خودش چیزهایی رو که یاد گرفته تجزیه و تحلیل می کنه.

بنابراین یکی از راه های خوب و قدرتمند برای پایان دادن به یک سخنرانی این است که مطالب رو بصورت خلاصه و یا شاید هم تیتر وار یکبار  برای مخاطب مرور کنیم.


 

دعوت به اقدام واضح

مورد بعدی که برای پایان دادن به یک سخنرانی می تونیم ازش استفاده کنیم و واقعا هم تکنیک فوق العاده ای هست، اینه که در پایانِ  سخنرانی یک دعوت به اقدام واضح را انجام بدیم.

شاید براتون سوال باشه که دعوت به اقدام واضح اصلا چیه؟

دعوت به اقدام یعنی اینکه از مخاطب بخواهیم که کاری رو در جهت موضوع و هدف سخنرانیِ ما انجام بده، نکته ای که در یک دعوت به اقدام باید در نظر بگیریم اینه که، دعوت به اقدام ما باید قابل اجرا شدن و عملی شدن باشه و همونطور که عرض کردم باید در راستای هدف از سخنرانی ما باشه.

معمولا اینجور دعوت به اقدام ها هستند که در خاطر مخاطبین باقی می مونند. هر چقدر این دعوت به اقدام ها خلاقانه تر و عملی تر باشه می تونه تأثیر زیادی در مخاطب ایجاد کنه.

اگر بخواهم از چندتا دعوت به اقدامِ خوب مثالی بزنم، این موارد می شوند:

مثلا در یک سخنرانی برای سیگار، در پایانِ سخنرانی به مخاطب میگیم که، در جلوی درب خروج یک سطل آبی رنگ هست، اگر واقعا تصمیم به ترک سیگار کرده اید پاکت سیگاری که در جیبتون هست رو داخل اون سطل بندازید و ترک سیگار رو از همین لحظه شروع کنید.

یا مثلا در یک سخنرانی برای حفظ محیط زیست و قطع درختان، سخنران دستش رو خیس کرد و به مخاطب ها گفت، اگر میخواهید که شما هم سهمی در حفظ محیط زیست و قطع نکردن درختان داشته باشید فقط کافیه زمانیکه دستتون رو با آب و صابون می شورید، قبل از اینکه از کلینکس (دستمال کاغذی) استفاده کنید، دستتون رو ده مرتبه تکون بدید (یا به اصطلاح دستتون رو بچلونید) تا آب های اضافه از دستتون خارج بشند و بعد به جای اینکه چندتا دستمال کاغذی بردارید فقط با یک دستمال دستتون رو خشک کنید.

سخنران همه این مراحل رو خودش هم انجام داد تا به مخاطبین نشون بده که واقعا می شه با یک برگ دستمال کاغذی دست خودمون رو به راحتی خشک کنیم.

ما هم در سخنرانی هامون بهتره که کمی خلاقیت داشته باشیم تا بتونیم، دعوت به اقدام های خوب و مناسبی رو در جهت هدف سخنرانی خودمون ایجاد کنیم.

  • مهدی اصیلی مهابادی
۲۳
مهر

هدف گذاری در دیجیتال مارکتیگ

بازاریابی محتوا راهکارهای جذب صحیح اعضای بازار هدف و ترغیب آنان به انجام فعالیت سوده آور از طریق جلب اعتماد آنان به وسیله محتوایی است که منتشر میشود.

معیارهای بازاریابی محتوا ابزاری و مفاهیمی است که نشان دهنده موفقیت فعالیت های یک دیجیتال مارکتینگ در جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده آن است.

برای اینکه بتوانید معیار خوبی برای ارزیابی کارکردها و فعالیت های دیجیتال مارکتینگ خود پیدا کنید باید ابتدا هدف خود را از بازاریابی محتوا و طراحی و راه اندازی وب سایت را به دقت روشن نمایید.معیار سنجش را برای رصد و کنترل صحت عملکرد آن انتخاب کنید.

در این مقاله من سعی کردم عمده ترین اهداف که یک وب سایت و دیجیتال مارکتینگ میتواند متصور شود را در 9 دسته تقسیم کنم و بر اساس آن معیار های برای سنجش موفقیت ارائه دهم

هدف اول :برندینگ و معرفی نام تجاری

برندینگ و معرفی نام و نشان تجاری یکی از اهداف جدایی ناپذیر دیجیتال مارکتینگ است. اتفاقی که سالها پیش نیاز به مبالغ هنگفت و کلانی بود و برای کسب و کارهای متوسط و کوچک شبیه خواب و رویا بود.

  1. آیا بازدید کنندگان میتوانند از نوع ،سبک و سیاق محتوای ،شما را بشناسند؟
  2. آیا بازاریابی محتوا و دیجیتال مارکتینگ نام تجاری شما مطرح کرده است؟
  3. آیا بازاریایی محتوا نام تجاری شما را محبوب تر کرده است؟
  4. آیا بازاریابی محتوا درخواست های خرید شما را افزایش داده است؟

هدف دوم:جذب مخاطبان و مشتریان بالقوه جدید

جذاب و هدایت بازدید و ترافیک به سمت وب سایت باعث آشناشدن مخاطبان جدید با کسب و کار است.

  1. وضعیت بازدیدها از وب سایت چطور است؟آیا افزایش یافته ،کاهش یافته؟تغییری نکرده است؟این معیار نشان دهنده میزان تاثیر گذاری فعالیت های آنلاین شماست.
  2. وب سایت چه میزان بازدید یکتا داشته است؟ (یعنی تعداد شناسه و IP که از وب سایت شما بازدید کرده اند.)
  3. Bounce rate یا ضریب بازگشت وب سایت چطور است؟این ضریب نشان می دهد چقدر کاربران محتوای شما را مفید دانسته و چه میزان آن را مرتبط به موضوعی که معرفی کرده اید یافته اند.
  4. کاربران شما بیشتر در چه کشور ،شهر و منطقه ای قرار دارد؟
  5. کاربران شما بیشتر با چه ابزاری وب سایت شما را مشاهده کردند؟طراحان سایت باید تمرکز بیشتری روی صحت عملکرد وب سایت روی ابزار های پر استفاده تر شما داشته باشند؟
  6. چه تعداد ایمیل و شماره تلفن به پایگاه داده شما اضافه شده است ؟
  7. چه میزان درخواست های خرید شما افزایش یافته است؟

هدف سوم:افزایش تعامل با مشتریان

هرچه کاربران بیشتر با محتوای گرم بگیرند و تعامل داشته باشند،این فرصت را در اختیار میگذارد تا موانع فروش بیشتری را رفع نماییم.

  1. کاربران چه زمانی را برای مطالعه یک صفحه شما صرف کرده اند؟
  2. هر کاربر چه تعداد صفحه وب سایت را مشاهده کرده اند؟
  3. چه تعداد از مطالب شما را از طریق ایمیل و شبکه اجتماعی منتشر کرده اند؟
  4. چه تعداد نظر برای شما درج کرده اند؟

هدف چهارم دیجیتال مارکتیگ:بهینه سازی برای موتور های جستجو و سئو

یکی از اهداف وب سایت ها و بازاریابی محتوا یافت شدن آنها در نتایج موتورهای جستجو روی کلمات کلیدی مورد نظرشان است

  1. آیا آدرس صفحه شما دارای لغات معنی دار است؟
  2. آیا از فرمت های متفاوت محتوا استفاده میکنید؟
  3. آیا تصاویر شما برای جستجو بهینه شده اند؟یعنی کلمات معنا داری در نام فایل و خصوصیت ALT و Title آن مقادیر درستی دارند.
  4. چه تعداد لینک از سایر سایت ها به وب سایت شما پیوند داده اند؟
  5. چه تعداد مقالات و محتوای شما به هم پیوند دارد؟چقدر محتوا های شما به هم پیوند دارد؟
  6. رنکینگ الکسا و اعتبار دامنه شما چه میزان پیشرفت داشته است؟

هدف پنجم بازاریابی محتوا:شکل دادن راهبردها و تفکر راهبرانه سازمان

شکل دادن یک تفکر راهبرانه نقش مهمی در موفقیت نام تجاری ، بالا بردن سود دهی و اعتبار کسب و کار را دارد.

  1. آیا محتوا شما کشش ایجاد کرده است؟
  2. کدام یک از محتوای شما بیشتر کلیک خورده است؟چه نوع محتوایی بیشتر مقبول کاربرانتان بوده ؟ کدام گروه و دسته بندی شما بیشتر محبوبیت داشته است؟
  3. آیا کاربران از شما خواسته اند روی گروه و نوع خواستی از مطالب بیشتر محتوا تولید کنید؟
  4. آیا کاربران از شما خواسته اند در مورد رویداد خواستی بیشتر توضیح دهید؟

هدف ششم :هدایت ومسیر دهی به کاربران

قدرت نفوذ یازاریابی محتوا منجر به فروش های جدید میشود.پس در وب سایت شما فراخوان های call-to-action مرتبط و ترغیب کننده ، Landing Page یا صفحات هدف که معرف برند و نام تجاری شما باشند اهمیت ویژه ای دارد.آنها عمده ترین نقش در رسیدن به این هدف را ایفا میکنند.

  1. آیا موفق شده اید از جامعه هدف خود اطلاعات ارتباطی دریافت کنید؟
  2. آیا موفق شده اید با مشتریان بالقوه خود ارتباط برقرار کنید و یا رابطه گرم و دوجانبه برقرار کنید؟

هدف هفتم: فروش

; بسته به نوع کسب و کار و تمرکز آن،معیار سنجش درآمد برای فروش در بازاریابی محتوا متفاوت است.برای اینکه در مورد نقش و عملکرد بازاریابی محتوا فروش بیشتر آشنا شوید مفالهقیف فروش در بازاریابی محتوا را بخوانید

  1. آیا صفحه محتوا به صفحه کالا مرتبط متصل شده است؟آیا صفحه محصولات به صفحه محتوای مرتبط پیوند داده شده است؟
  2. آیا فروش شما از طریق محتوایی که به سوالات مشتریان پاسخ می دهد حمایت میشود؟آیا برای ویژه گی های محصولتتان محتوا تولید کرده اید؟
  3. آیا بازاریابی محتوا فروش شما را پیگیری میکند ؟ آیا از طریق ایمیل هدایت مشتریانی که درخواست خرید داشته اند را به سمت قطعی کردن خرید شان پیش رفته اید؟
  4. آیا در صفحات محتوا و آگاهی بخش شما تبلیغات و بنر های تبلیغاتی محصولات و خدمات شما وجود دارد؟

هدف هشتم بازاریابی محتوا:افزایش وفاداری مشتریان

وفاداری مشتریان نقش عمده ای در تکرار فروش و برند سازی دارد.

  1. آیا وب سایت شما میزان مراجعه و تماس با تیم پشتیبانی را کاهش داده است؟آیا وب سایت شما نحوه استفاده و بهره گیری از محصولات را آموزش داده است.
  2. آیا مشتریان قبلی از شما خدمات و کالا جدید خریده اند؟
  3. آیا مشتریان شما اطلاعات شما را با خانواده و دوستانشان به اشتراک گذاشته اند؟

هدف نهم :کاهش هزینه ها

.

برتری وب سایت ها و بازاریابی محتوا نسبت به سایر تبلیغات این است که پایداراند و هر چه از عمرشان بگذرد (البته با ویرایش های اندکی که روی آن انجام میشود ) بهاعتبار آن افزوده میشود.وب سایت ها میتواند هزینه های شرکت را به طرز گسترده ای کاهش دهند.

  1. هزینه بازاریابی محتوای چقدر است؟هزینه های مستقیم و غیر مستقیم را محاسبه کنید.چقدر پول و زمان برای بازاریابی محتوا هزینه کرده و میکنید.
  2. آیا بازاریابی محتوا هزینه های تبلیغات شما را کاهش داده؟
  3. آیا بازاریابی محتوا هزینه پشتیبانی شما را کاهش داده؟
  • مهدی اصیلی مهابادی